قطعه ای از بهشت
عطش حضور حتی در سال 15
15 سالش که شد، دیگر کسی تاب مقاومت برابر عطش بیحدش را نداشت. رفت جبهه! حالا دیگر یادم نیست که وقتی از مرخصی میآمد چه چیز بین ما رد و بدل...
قطعه ای از بهشت
اتوبوس بهتر از بنز است
وقتی آمد کلید هیچ کدام از ماشینها را نیاورده بود. همراهانش که بسیار تعجب کرده بودند که چرا کلیدها نیاوردی، علت را جویا شدند. سید حسن...
قطعه ای از بهشت
خدارا بیشتر دوست دارم
ز همان روزهای اول عازم جبهه شد. جنگ که شروع شد، دیگر دلش این جا نبود. من بودم و 5 فرزندم! میگفت شما را خیلی دوست دارم؛ اما خدا را از شما...
قطعه ای از بهشت
سدی برابر دلباختگان آمریکا
با پیروزی انقلاب به ایران بازگشت تا نفرتی مضاعف از استکبار که حاصل شناخت از درون بود، علیه مزدوران آمریکا بایستد و راه دلباختگان غرب را...
قطعه ای از بهشت
هویت ما
در روز تبادل پیکر شهدا پیکرش بازگشت؛ اما تا آن زمان یکی از شهدایی بود که هویتش معلوم نبود. سردار باقر زاده پرسید: از کجا می...
قطعه ای از بهشت
من ناراحت نیستم
شهریور 65 بود که در 23 سالگی به همراه 30 تن از دیگر همرزمانش، در دادستانی به منطقه فاو اعزام شد. یک ماهی از حضورش در جبهه گذشته بود که مورد...
قطعه ای از بهشت
آمریکا اینجا جایی برای تو نیست
در حالی که در کنار برادرانت مشغول انگیزه بخشی به آنها و رجز خوانی برای عراقی ها بودی، فریاد بلند یا حسین تو شنیده می شود و بعد صدایت از...
قطعه ای از بهشت
مغضوب منافقین
شنیدهام دو نفر موتور سوار پس از اطمینان از اینکه او خود محمود زارعی است، تیر را رها کردهاند سمت او. خواربار فروش بود و دستگیر...