گفتگویی با خویشتن

رمز رهایی

بی‌قرار‌تر از آنم که تمرکز کنم؛ روزهای آخر مهمانی است و خوب می‌دانم که اگر بی‌بهره بمانم در چه باتلاقی جاخواهم ماند. آنقدر نگران لاغر...

گفتگویی با خویشتن

دلواپس دل

از سخنم رنجیده بود و میان دو راهی منطق و «دل او» سرگردان، سر بر زانو گذاشتم و ندایی از درون شنیدم که: آنقدر دلواپس دل دیگران بوده ای،...

گفتگویی با خویشتن

دنیای بی آرزو

دنیای بی آرمان ، دنیای خوف انگیزی ست؛ وانسان بدون آن ، انسانی حقیر، بسیارحقیر....

گفتگویی با خویشتن

بخاطر معشوق مرا دریاب

ای عزیز، غم سرشتم را در نوردیده، متاع قابلی برای عرضه نداریم جز محبتتان؛ پس پیمانه عشق ما را پر کن و از سر رحم دستمان گیر. که معشوق ازلی...

گفتگویی با خویشتن

قانع نباش!

یادت باشد که وقتی کم خواستی و کوچک،معنی اش این است که فقط برای خودت خواسته ای،و این هیچ خوب نیست....

گفتگویی با خویشتن

حق گریستن

بی اشک ! آسمان آسمان نیست ، مهتاب ، مهتاب ، روح، روح ، و گل احساس ، بی قطره های شبنم غم ، تمامی طراوتــــش را از دست می داد

گفتگویی با خویشتن

حرارت فریبنده

مشکل زندگی را زندگی می کند؛ به زندگی معنی می دهد. شیرینی زندگی از آنجا سرچشمه می گیرد که تو بر مشکلات غلبه کنی. بدون این غلبه زندگیت خالی...

گفتگویی با خویشتن

مرز نان و رسالت

اگر عشق را از جریان عادی زندگی جدا کنیم. عشق‌‌ همان تخیلات باطل و گذرا خواهد بود. رویایی کوتاه که آغازی دارد و انجامی... و ناگهان از جای...