قطعه ایی از بهشت

بعد از پیروزی انقلاب فعالیتهای خود را در کمیته امداد امام(ره) و صندوق قرض الحسنه متمرکز کرد . تمام توان خود را صرف خدمت به مردم می...

قطعه ایی از بهشت

هم زمان با اوج گیری انقلاب در راهپیمائیها حضوری فعال داشت، در تحصن پرشکوه روحانیون در دانشگاه تهران و در یوم الله ۱۷ شهریور، در میدان...

قطعه ایی از بهشت

یگر دستت را خواندم و پیغامت را از عمق جانم فهمیدم به خواهرانت که غرق در دنیای کودکیشان بودند نگاهی کردم و حس کردم که چقدر جایت خالی است...

قطعه ایی از بهشت

همگی در حالی که گریه می کردند از معبر مین رد شدند. خاکریز دشمن سقوط کرد؛ اما گردان یا مهدی‌(عج) شادی فتح را نچشید. تنها صدای واویلایشان را...

قطعه ایی از بهشت

چه‌ها وسایل‌شان را برداشتند و حرکت کردند. سیدحسین همچنان گریه می‌کرد. برگشت و به من نگاه کرد و گفت: «شما دعا را ادامه دهید. سر جدتان دعا...

قطعه ایی از بهشت

بمان! او می رود برای بازرسی پالایشگاه آبادان، بی آن که بداند صبح جاده به دست عراقی ها افتاده است. خود عراقی ها هم باور نمی کردند وزیری به...

قطعه ایی از بهشت

یک گلوله تانک در نزدیکی اش به زمین خورد. ترکش گلوله سرش را جدا نمود. وقتی به خودم آمدم، سرش در مقابل پایم بود. ناخودآگاه سر بی تنش را بلند...