باز سفیر انگلیس تکرار کرده بود: «آمریکا قطعاً تحمل نکرده و به شما حمله میکند.» آقایبهشتی در جواب گفته بود: «شهادت معشوق ماست. هیچ دیدهای که عاشقی را از معشوقش بترسانند؟» سفیر انگلیس متعجبانه پرسیده بود: «نمیفهمم. من حرف سیاسی میزنم شما دارید حرف عشق و عاشقی میزنید؟!»شهید بهشتی پاسخ داده بود: شما نمیتوانید این را بفهمید تا شهادت معشوق ماست.
اینها روایت هایی تلخ و شیرین از «اسدالله بادامچیان»، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی درباره استاد شهید بهشتی است. بادامچیان در شکل گیری حزب جمهوری اسلامی با ریاست آیت الله شهید بهشتی نقش کلیدی داشت و از همان دوره کوتاه قبل از فاجعه هفتم تیر، دبیر اجرایی، مسئول استان ها و شهرستان ها و همچنین مسئول تبلیغات حزب بود. وی درباره زندگی، شخصیت ، فعالیت ها و شهادت آیت الله بهشتی اینطور برایمان می گوید.
*از «بهشتیِ شناخته نشده» تا «ایران پر از بهشتی»
آیت الله بهشتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چهره ای شناخته شده بود ولی توده مردم قبل از تشکیل حزب جمهوری اسلامی کمتر او را شناخته بودند. حتی استکبار هم تا آن موقع کاملا او را نمیشناخت. بعد از اینکه حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد روی شخصیت شهید بهشتی تحقیق کردند و مبارزه علیه آقای بهشتی توسط منافقین شروع شد. کار به جایی رسید که وقتی در تاکسی مینشستید مردم عامه نیز درباره شایعات نسبت به شخصیت آقای بهشتی حرف میزدند و خیلیها، همین حرفها را باور میکردند. منافقین و استکبار تلاش میکردند شخصیت آقای بهشتی را در نگاه مردم تخریب کنند. شهادت او باعث شد مقام و شخصیت اولیه او آشکار شود. شاید بهتر باشد بگویم، شهید بهشتی بعد از شهادتش بیشتر از قبل شناخته شد طوری که امام (ره) درباره او میگوید: «بهشتی یک ملت بود.»
زمانی که استکبار متوجه شد نظام جمهوری اسلامی ایران دارای مدیرانی قوی است که در رأس قوه قضائیه اش نیز آیت الله بهشتی قرار دارد، در آن شرایط جنگ شروع شده بود، ارتش، سپاه و نیروهای مردمی با چنگ و دندان از کشور دفاع میکردند و شهر خرمشهر در حال باز پسگیری بود همه این اتفاقها برای استکبار تهدید محسوب میشد.
به حتم انفجار و بمب گذاری مهندسی شده برای شهادت بهشتی و یارانشان تنها برای یک ترور نبود. استکبار، عوامل وابسته به خارج، شبکههای نفوذی، تشکیلات نفاق، ضدانقلاب و سلطنتطلب، تشکیلات فراماسونری و سایر عوامل برای اینکه بتوانند به اهداف پلید و ضد انسانی و ضد حقوق بشری خود دست پیدا کنند، یک برنامهریزی گسترده و عمیق را شکل دادند. عامل این جنایت «محمدرضا کلاهی» در حزب جمهوری اسلامی نفوذ داده شد. خودش مسئولیت دعوت را برعهدهگرفته بود و همان شب تلاش کرده بود که همه سران حکومت در این جلسه حضور داشته باشند.
قدرت مواد انفجاری قدرت بیسابقهای است. البته توطئه همهجانبهای شکلگرفته بود. روز ۶ تیر ماه ترور آیتالله خامنهای بود. ترور دیگری در ۸ تیرماه توسط جنایتپیشه زندان اوین، علیه شهید لاجوردی و شهید کچویی منجر به شهادت کچویی میشود و بخشی هم ترور و کشتار عمومی مردم است، این یک جریان یک شبه نیست. بلکه یک توطئه براندازی است.
از آغاز نهضت امام، شهید بهشتی در عمق مبارزه بود. لکن او و شهید مطهری قرار بود علنی اقدام نکنند ، حتی در جریان اجرای حکم الهی بر منصور ساواک متوجه ایشان در جریان بوده است. لذا قرار شد به آلمان به مسجد هامبورگ بروند و رعایت اصل تقیه را داشته باشند اما در جریان عید فطر سال 56 ایشان علنی در عرصه مبارزه انقلابی آمد. خوب یادم هست از او پرسیدم چرا در این مقطع زمانی جلو میآیید؟ پاسخ دادند: «حالا دورهای است که امثال من باید جلو باشیم». حتی در راهپیمایی ۱۶ شهریور سال ۱۳۵۷ که روحانیت از مردم دعوت کردند که در تظاهرات حضور داشته باشند و روحانیون به خیابانها آمدند. به یاد دارم که به شهید بهشتی پیشنهاد می کردند در صف اول تظاهرکنندگان نباشند و پیشنهاد می کردند که صف عقب بایستند، اما آقای بهشتی قبول نکرد و همانطور که همه میدانند شهید بهشتی در صف اول تظاهرکنندگان حضور داشت.
*یک روز پس از شهادت آیت الله بهشتی بر مردم چه گذشت
صبح حادثه ترور شهید بهشتی و یارانشان همه گریان و نالان بودند. من مسئول استان های حزب بودم و شب تا صبح در حزب به کمک مجروحین و آواربرداری کار می کردم. سقف بتنی را برداشته بودند و همه شهدا و مجروحان را منتقل کرده بودیم. روی پله های راهرو حزب ایستادم باید کاری می کردم که دشمن چهره مغموم ما را نبیند. همان موقع یادم گفت وگوی شهید بهشتی و سفیر انگلیس افتادم که برایتان تعریف کردم. جمله به جمله آن را برای جوانان در آن لحظه تعریف کردم تا روحیه شان حفظ شود.
برای جوان هایی که در آن صبح حادثه به زحمت غم و اندوه خود را پنهان می کردند، گفتم که معشوق آقای بهشتی شهادت بود ، ایشان امروز به معشوقش رسیده، خودتان را مدیریت کنید. انقلاب هم همین است. یک چشمش خنده و یک چشمش گریه است.ما نباید در مقابل دشمن ضعیف نشان دهیم.
همان صبح در جمع یاران بهشتی تصمیم بر این شد مردمی که به خیابانها می آیند اقتدار انقلاب را نشان دهند. صبح روز بعد کار تبلیغاتی بسیار قوی شروع شد. بلندگوها را برسر در حزب مستقر کردیم مردم صبح زود جلوی دفتر حزب مرکزی جمع شدند شعار دادند: «ایران پر از بهشتیه» یک ساعت نگذشته مردم خودشان بخش دوم شعار را در خیابانها فریاد میزدند. یکپارچه فریاد میزدند «آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه» جمعیت میلیونی در خیابانها راه افتادند، درست چیزی شبیه به مراسم حاج قاسم سلیمانی، این حضور عظیم ملت و استقامت آیتالله بهشتی در زمان حیاتش از او، بهشتی سیدالشهدا ایران را ساخت.
*توصیفات بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب درباره شهید بهشتی
ما در تمام این سالها باید از خودمان میپرسیدیم، چرا امام میگوید: بهشتی یک ملت بود. حادثه هفتم تیر آنطور که باید مطرح نشد و شهید بهشتی همچنان مظلوم است و آنطور که باید شناخته شده نیست. البته مقام معظم رهبری در این مورد توضیح بسیار خوبی دارند ایشان میفرمایند: «شهید بهشتی مظلوم بود، اما مظلومیتی مقتدرانه.» وقت آن رسیده که به اثرات و پیامدهای جریان هفتم تیر و شهادت آیتالله بهشتی و یارانش برای برنامهریزی گام دوم انقلاب توجه ویژه شود.
حالا بیشتر از هر زمان دیگری نیاز است که از مباحثی که دکتر بهشتی مطرح کرده بود، استفاده شود، حتی بینش دوم شهید بهشتی و مطالعه آن به ما کمک میکند بتوانیم مشکلات را شناسایی کنیم. همانطور که چهل سال پیش امام مردم را نسبت به بنیصدر آگاه کرد مردم ابتدا فکر میکردند بنیصدر یک چهره اندیشمند است اما با نظام مردمسالاری اسلامی ولایی بر مبنای خط امام، مردم به خیابانها ریختند و فریاد زدند: «بنیصدر پینوشه، ایران شیلی نمیشه». در گام دوم انقلاب، یکی از بالاترین راهنماها بعد از امام (ره) و مقام معظم رهبری آموزشهای شهید بهشتی است. بهشرط اینکه گروهی تلاش آقای بهشتی را به شکل روشنفکر مابانه نشان ندهند، درحالیکه شهید بهشتی یک مظهری از خط صحیح و اصیل ارزشگرا و مردمسالاری امام خمینی (ره) و امام خامنهای است.
*بنیاد فرهنگی هفتم تیر(شهدای سرچشمه) از ویرانه تا یادمان شهدا
اسد الله بادامچیان در ساخت و ساز مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی، محل شهادت شهید بهشتی و یارانش معروف به سرچشمه نیز حضور فعال داشته است میگوید:«هر سال مراسم سالگرد شهدای هفتم تیر روی خرابههای دفتر حزب برگزار میشد، ۲۸ سال قتلگاه شهید بهشتی و یارانش بهصورت خرابه باقی ماند. مرحوم حاج احمد قدیریان یک روز در آستانه سالگرد شهدا در جمع گفت: «چرا آنقدر اینجا خرابه مانده است؟ باید همت کنیم و اینجا را به نام قتلگاه و یادمان شهید بهشتی بسازیم. همان یک جمله باعث شد این پروژه کلید بخورد و خودش مسئولیت ساخت بنیاد فرهنگی هفتم تیر را بر عهده بگیرد».
یادمان شهدای هفتم تیر که امروز به نام مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی معروف به شهدای سرچشمه است، چهارده هزار متر بنا دارد. دارای یک مسجد، ایوان 72 متری به یاد 72 شهید قتلگاه است، املاک این بنیاد در اختیار سازمان تبلیغات اسلامی است.بنیاد فرهنگی هفتم تیر درست روبه روی ساختمان یادمان شهدا ساخته شد و با نظر مقام معظم رهبری بهصورت هیئتامنایی اداره میشود.
بادامچیان میگوید: «برای اجرای پروژه حدود ۱۱ تا ۱۲ هزار متر زمینهای اطراف خریداری شد. طوری که همه با رضایت فروختند. بعدها شنیدیم که شکایت ما را به مقام معظم رهبری بردهاند که زمینهای اطراف را ارزان خریدهایم. مرحوم قدیریان با اینکه مورد اعتماد مقام معظم رهبری بود، اما از این اتهام بسیار ناراحت بود. به او گفتم چرا ناراحتی؟ بازرسی بیاید نظر بدهد. هر فروشندهای ناراضی بود او را راضی میکنیم. بعد از گذراندن مراحل بازرسی حتی یک نفر هم ناراضی نبود».
*خاطره خرید ملک پیرزن سالخورده اطراف سرچشمه
اسد الله بادامچیان خاطرات دور و نزدیک را مرور میکند : «یادم می آید از ملک یک خانم سالخورده که راضی به فروش با قیمت مناسب نبود و پنج برابر قیمت گذاشته بود و می گفت شما اگر لازم داشته باشید به این قیمت باید پول بدهید. با قیمت زیادی که داده بود و به کمتر هم راضی نمیشد، قرار بر این شد با او مثل خانه پیرزنی رفتار کنیم که در مسجد گوهرشاد رفتار شد. خانه او باقی بماند و خانههای اطراف خانه او خریداری شود. تلاش میکردیم استحکام ملک او را افزایش دهیم تا با تخریب خانههای همجوار خانه پیرزن آسیب نبیند.
راستش نمیتوانستیم از بیتالمال هزینه ۵ برابر ملک پرداخت کنیم، پیرزن با یک و نیم برابر قیمت راضی به فروش شد، اما باز هم وقتی رفتیم سر معامله مرحوم آقای قدیریان ملک خانم سالخورده را چیزی حدود سه برابر قیمت واقعی خرید و مابقی پول را از جیب خودش داد تا پیرزن راضی باشد. قدیریان معتقد بود ملکی که در آن یادمان شهید بهشتی ساخته میشود باید با رضایت کامل مردم باشد. وقتی مرحوم قدیریان پول محضر را از هم از جیب خودش داد شادی و خنده و رضایت پیرزن را شاهد بودیم. مرحوم قدیریان میگفت: «با رضایت و شادی پیرزن آقای بهشتی هم راضی است».