
ارزیابی شما از شرایط انتخابات ریاست جمهوری با توجه به تحرکات فعلی گروههاچیست؟
این انتخابات هم مانند همه انتخاباتهای دیگر بسیار مهم است. مخصوصا که در مقطعی خاص و در برههای حساس قرار گرفتهایم. مسائل منطقه و تغییر و تحولاتی که در آن وجود دارد، مسئله اروپا و بحران عمیقی که نمونههایش در مسئله عملیات تروریستی و از طرفی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا است و همچنین مسئله آمریکا و بحرانهایش است، که در این وضع، در این جزیره ثبات و کشور امن به برکت ولایت و امامت و هوشیاری ملت ما، میخواهد انتخابات انجام شود. طبعا در این انتخابات رقابتها و دستهبندیهایی هم وجود خواهد داشت؛ زیرا حداقل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا با هم یکی نمیشوند و بنابراین وارد بحثهای رقابتی میشوند. از دولت آقای روحانی، آقای دکتر روحانی برای بار دوم به عنوان نامزد در رقابت حضور مییابد و آقای احمدینژاد در صحنه حضور دارد، گرچه که میگوید نمیخواهم بیایم؛ ولی رفتار و برنامههایش نشان میدهد که میخواهد بیاید. کسان دیگری هم نامزد هستند و به صحنه آمدهاند. در بین اصلاحطلبان و اعتدالیون دولتی هم اختلاف نظر وجود دارد و هنوز به یک نتیجه نرسیدهاند. از طرفی اینکه در بین اصولگرایان هم چهرههای جدیدی میخواهند به صحنه بیایند، روشن است و مهمترین آن این است که حزب مؤتلفه اسلامی در نظر دارد که در این دوره به ملت نامزد مؤتلفهای معرفی کند. با توجه به نوآوریهایی که در آن است، این خود نکته مهمی است که مؤتلفه میخواهد به ملت بگوید که به جای تکیه بر چهرههای حقیقی به یک شخصیت حقوقی با بیش از نیم قرن فعالیت یعنی حزب مؤتلفه توجه کنند و نامزد حزبی را برای ریاست جمهوری انتخاب نمایند. بنابراین در صحنه انتخابات نامزدها و کسانی که مایل هستند در صحنه باشند یا خود را شایسته این میدانند و جریانها و گروهها و احزاب، همه در انتخابات آینده حضور خواهند داشت.
به نظر شما انتخابات دوقطبی میشود؟
اینکه یک قطب اصلاحطلب و اعتدالی دولتی و در مقابل آن هم یک طیف اصولگرایان، به نظر بعید است. من فکر میکنم در انتخابات آینده، انتخابات دو قطبی نمیشود علت این است که در بین اصلاحطلبها و اعتدالیون اختلاف است و هنوز اصلاحطلبان تصمیم نگرفتند که چه کنند یعنی برایشان مشخص نیست که آیا نامزد اصلاحطلب معرفی کنند که با توجه به مسئله آقای عارف و شکستهایی که در مجلس برای ریاست مجلس و حتی ریاست یک کمیسیون خوردند، بعید است که بتوانند فرد مناسبی را معرفی کنند؛ اما در عین حال بعید هم نیست با توجه به اینکه بعضیها معتقد هستند که نمیتوانند آقای روحانی را معرفی کنند، سراغ یک اصلاحطلب بروند. از آن طرف هم مشخص است که دولتیها میخواهند آقای دکتر روحانی را معرفی کنند. از این طرف هم احتمال اینکه برخی از اصولگرایان در صحنه فعالانه وارد شوند، وجود دارد. بنابراین باید گفت که این رقابتها در بخش اول انتخابات وجود دارد و نامزدهای گوناگون حضور پیدا خواهند کرد.
در بین اصولگرایان هم مشخص است که بخش عمده آنها آقای احمدینژاد را معرفی نمیکنند و اگر ایشان به صحنه بیایند، بخشی و تعدادی از اصولگرایان او را حمایت خواهند کرد مگر اینکه ایشان نیایند. احتمال اینکه یک نامزد داشته باشیم الان مشخص نمیشود مگر وقتی که این افراد به صحنه بیایند و بعد معلوم شود که ضرورتا مصلحت هر یک از دو جریان موجود در کشور ایجاب میکند که با یک نفر به صحنه بیایند.
بحثی هم بود که پارلمان اصولگرایان تشکیل شود و برای همه انتخاباتها آن پارلمان تصمیم بگیرد که چه کنند. از نظر شما این پارلمان هم مثل پارلمان در سایه برای مجلس، مفید نیست؟
اصلا من این لفظ پارلمان اصولگرایی را غلط میدانم. اولا چرا پارلمان میگویند؟ مجلس بگویند. چرا ما باید لغت لاتین به کار ببریم اضافه بر اینکه مجلس اصولگرا، مجلس در سایه، برای کسانی است که میخواهند از بیرون مجلس، نمایندگان مجلس را مدیریت کنند. هیچ وقت این نمیتواند مؤثر واقع شود؛ زیرا باید نمایندگان مجلس، خود تصمیم بگیرند و نهاد مجلس و بحث نمایندگی قائل به شخص نماینده است همان طور که در قانون اساسی است. دیگران نمیتوانند از نظر مبنایی و از نظر قانون اساسی نمایندگان مجلس را که مردم انتخاب کردهاند از بیرون مجلس مدیریت کنند. به همین علت پارلمان در سایه که میگویند، اصلا مجلس در سایه بگویند، یک وقتی در این بحث مقصود پارلمان در سایه این است که اصولگرایان در یک جبهه جمع شوند و با هم مشورت کنند، خوب اینکه پارلمان نیست، مجلس نیست، این در حقیقت جبهه است، حالا هم در بین اصولگرایان جبهه داریم، گاهی این جبهه گروهها و احزاب و تشکلهای گوناگون تصمیم میگیرد، گاهی خیر، این احزاب و گروههای گوناگون جدا تصمیم میگیرند و به ائتلاف میرسند. ائتلاف و حرکت ائتلافی غیر از جبهه است. بنابراین بحثهایی که میکنند بحثهایی نیست که با موازین مبنایی علم سیاست و میدان سیاست خیلی انطباق داشته باشد به همین علت به نظر من به جایی هم نمیرسد، همین طور که مطرح شد و نه در اصلاحطلبان به جایی رسید و نه در اصولگرایان، به جایی هم نخواهد رسید.
اولویت فعلی برای حضور گروههای اصولگرا در انتخابات آینده چیست؟
به نظرم مهم این است که در انتخابات آینده در مرحله اول احزاب از جمله مؤتلفه نامزدهایشان را مطرح کنند و طبعا طرح این در جامعه موجب میشود که نگاهها و دیدگاههای گوناگون آنها برای مردم مطرح میشود و تا زمان نزدیک انتخابات صحبت میکنند، آن موقع در نزدیکی انتخابات است که بررسی میشود، وظیفه چیست؟ آیا وظیفه این است که همه به یک نامزد واحد برسند، مینشینند و مذاکره میکنند، صحبت میکنند، به یک واحد میرسند. اگر که خیر، به اینجا رسیدند که به دونفر برسند، به دو نفر میرسند، به چند نفر رسیدند، ائتلاف شود یا نشود، معمولا زمانی ائتلاف میشود که در مقابل هر جریان سیاسی یک رقیب نیرومند است و اینها احساس میکنند که اگر چند نفر شوند آراء آنها تقسیم میشود. اما اگر این نگرانی نباشد و فقط چند نفر اصولگرا یا چند نفر اصلاحطلب در صحنه باشند و بدانند که یکی از آنها رأی میآورد، دیگر آنها با هم ائتلاف نمیکنند. بنابراین این مسئله ائتلاف یا رسیدن به شخص واحد و تمرکز همه روی آن شخص واحد مربوط به ماههای آخر انتخابات است و به قولی، اگر انتخابات در اردیبهشت است از اسفند شروع میشود و اگر انتخابات بعد از ماه مبارک رمضان سال آینده باشد آن وقت دیگر از اردیبهشت شروع میشود و آن موقع است که بحثهای ائتلاف و وحدت روی یک نامزد شکل میگیرد. فعلا کسانی که روی صحنه میآیند مطالب خود را میگویند.