در بحث اقتصاد مقاومتی یمی از هم ترین عوامل مشارکت مردم در اقتصاد کشور است، این حضور مردم در عرصه اقتصاد چگونه فراهم میشود؟
مسئله اقتصاد مقاومتی مثل بعضی مسائل دیگر در انقلابمان هست که در جای دیگر یا نمیشناسند یا به صورت دیگری میشناسند و بحث خاص خودمان است. وقتی مسئله انقلاب را پیش میکشید، در جنگ تحمیلی و مانند موضوعی به نام شهادت مطرح است. بچههای ما به عشق شهادت نهتنها از دشمن، گلوله و رفتن از این دنیا نمیترسند، بلکه با عشق به سراغش میروند. چرا؟ چون به آن اعتماد و عقیده دارند.
در مورد اقتصاد هم چیزی به نام صرفهجویی داریم که صرفنظر از جنبه مادیاش، اصولاً توجه کردن به این که چه جوری با توجه به امکاناتمان باید خرج کنیم و حتی شاید کمتر. همه مردم ما این را میدانند، اما متأسفانه بعضیها متوجه نمیشوند. واقعاً باید به خداوند پناه ببریم که اسراف را حرام دانسته است. اگر مردم ما به صرفهجویی و پسانداز عادت کنند، از این مرحله هم میگذریم. در عرض این 35 سال و یا بهتر بگویم در طول 50 سالی که از قیام حضرت امام گذشته است، ما در همه جا موفق بودهایم و همه کارهایی که دشمن خواسته است علیه ما انجام بدهد، سرش به سنگ خورده است و همه نقشههایی که برای ما کشیدند، نقش بر آب شد.
باید به تولید رو بیاوریم. متأسفانه در این زمینه زیاد حرف میزنیم و کار زیادی نمیکنیم. باید کار مردم را به مردم سپرد و موانع را از سر راهشان برداشت تا کارگر و کارمند مشغول کار شوند. این که برخی از بزرگان میگویند در این کشور میشود 150 تا 200 میلیون نفر را جا داد، حرف درستی است، به شرط این که از امکانات کشور استفاده کنیم و انشاءالله جوانان ما استفاده خواهند کرد.
بعضیها فکر میکنند بحث اقتصاد مقاومتی یعنی این که باید به مردم سخت بگذرد. آیا این گونه است؟
خیر، تا سخت گذراندن را چگونه تفسیر کنیم. مثلاً مصرف کردن آب در جاهایی که ضرورت ندارد سخت گذراندن است؟ ما باید به صرفهجویی عادت کنیم. بعضیها به پرخوری عادت دارند، بعضیها به اندازهخواری و بعضیها به کمخواری. بستگی دارد که ما به کدام یکی عادت کرده باشیم. باید مصلحت خودمان را ببینیم و متوجه باشیم که اسلام چه سفارشی به ما کرده است. ما الان در مرحلهای هستیم که عدم صرفهجویی سوای این که حرام است، وسیلهای است که دشمن به وسیله آن ما را به زمین میزند، بنابراین اگر به خاطر اعتقادات دینی هم نیست، بایستی به خاطر استقلال و کشورمان باید صرفهجویی کنیم و این کار هم خواهد شد.
در مدتی که از انقلاب اسلامی گذشته، آیا حضور مردم در اقتصاد مثبت یا منفی بود؟ آیا حضور با کمیت بالایی بود یا خیر؟
ما در این زمینه موفق نبودهایم و واقعاً کار مردم را به مردم واگذار نکردهایم. مردم وقتی میخواهند کاری بکنند، مشکلات فراوانی را بر سر راهشان به وجود میآوریم. کسی که میخواهد تولید یا کشاورزی کند، آن قدر سر راهش مشکل میگذارند که خسته میشود، مخصوصاً جوانها. کسی که میخواهد کاری کند، از زمینی که میخواهد بگیرد تا ساختمانی که میخواهد بسازد یا چیزی را که میخواهد تولید کند تا تهیه جوجه یک روزه و تهیه تخممرغ و... آن قدر بر سر راهش هست که عقبنشینی میکند. بعضی از ادارات ما نهتنها به چرخه تولید کمک نمیکنند که چوب هم لای چرخ تولید میگذارند. جالب اینجاست که بعضیهایشان فکر میکنند دارند خدمت هم میکنند.
بحث بسیار مهمی که حضرت آقا در بحث اقتصاد مقاومتی بارها مطرح کردهاند استفاده از ظرفیت داخلی است. در باره این ظرفیت داخلی بفرمایید که چه توان های بالقوه ای داریم و آیا به آن بها داده شده است یا نه؟
زمینها، دشتها، کوهها میشود در همه آنها درختان تنومندی مثل پسته، گردو، بادام و میوهجات سر درختی کاشت. دقت نمیکنیم. کشورهایی که این قدر زمین ندارند، اگر یک جا یک متر زمین داشته باشند، برایش ده نوع نقشه میکشند، ولی ما هزاران کیلومتر زمین داریم و همین طور رها کردهایم. نمیدانم چرا از این زمینها استفاده نمیکنیم. جوانها باید متوجه شوند زمین بگیرند و چاه بزنند و کار کنند. من معتقدم دستگاههای دولتی از جمله جهاد کشاورزی و وزارت صنایع به اینها کمک نمیکنند.
هر کدام از مجوزها هم ماهها و سالها در پیچ و خمهای اداری گیر میکند و طرف خسته میشود و رها میکند و میگوید برویم همان کارگری و کارمندی خودمان را بکنیم راحتتر است. کسی که زمین لم یزرعی را آباد کرده است، باید به او سند بدهند، نه این که بگویند سند نداری و این زمین دو هزار سال پیش وقف شده است.
عملکرد دولت را در بحث اقتصاد مقاومتی در این چند ماه را چطور ارزیابی میکنید؟
هنوز ارزیابی عملکرد دولت زود است، ولی من امیدوارم. هنوز استاندارها، فرماندارها و شهردارها معین تازه تعیین شدهاند و هنوز قضاوت زود است، ولی هم خوشبختانه مردم امیدوارند، هم خوشبختانه آقای روحانی زیاد داد و فریاد نمیزنند و اگر مشکلاتی هم باشد نمیگویند که ایها الناس چنین و چنان.