گفتگوی ویژه

هیچ‌گاه از پدرم عملی سر نزد که مخالف اعتقاداتش باشد

آرامش پدر در سال‌های آخر عمر که توأم با بیماری و سختی‌هایی بود مرا به این موضوع رساند که ایشان از زندگی‌ و اقداماتشان احساس آرامش و رضایت داشتند، چون تا جایی که به زندگی اجتماعی و شخصی ایشان اشراف داشتم هیچ‌گاه از ایشان عملی سر نزد که مخالف اعتقاداتشان باشد.

در پی درگذشت یکی از یاران دیرین حزب مؤتلفه اسلامی مرحوم محمدجواد رفیقدوست خبرنگار ما با فرزند آن مرحوم، جناب آقای رضا رفیقدوست گفتگو کرد که در ادامه میخوانید.

مهمترین ویژگی اخلاقی و تربیتی مرحوم رفیقدوست به عنوان فرزند ایشان چیست؟

اگر با آگاهیهای کنونیام خداوند مرا مخیر میکرد پدرم چه کسی باشد قطعاً ایشان را انتخاب میکردم. ایشان مصداق «اَلَّذِینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»(1) و تبلور این دستور بودند که «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ‏ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ». روش تربیتی ایشان اینگونه بود که بیشتر با عملشان ما را هدایت میکردند. مشاهده رفتار، عمل و زندگی ایشان که تبلور عمل صالح بود برای ما کافی بود و پیام تربیتی داشت. پدر به ما اختیار میدادند و اعتماد میکردند و برای ما الگو بودند. همواره در جریان رشدمان در منزل آن مرحوم به عنوان فرزند از اختیار و اعتماد کافی ایشان برخوردار بودیم و به ایشان نگاه و از ایشان تأسی میکردیم. هر جا که نیازمند مشورت و راهنمایی مرحوم پدر بودیم و به ایشان مراجعه میکردیم ایشان هر کسی را به فراخور حال او راهنمایی میکردند، ولی اصل تربیتی که در محضر پدر بودیم همان عملشان بود.

با توجه به مسئولیتشان در کمیته امداد امام خمینی مهمترین دغدغه ایشان را نسبت به محرومان بفرمایید.

مرحوم پدر به محرومین و مستضعفین توجه زیادی داشتند و رسیدگی به آنها را رسالت خودشان میدانستند. بعد از قبول مسئولیت در کمیته امداد امام خمینی تمام تواناییهای ذهنی و تواناییهایشان را برای ایجاد درآمد و عمر و اعتبارشان را بر کمک به محرومین متمرکز کردند. مهمترین دغدغه ایشان این بود که مستضعفان آبرومندانه بهرهمند شوند و تا جایی که امکانپذیر است توانمند و مستقل شوند و خودشان بتوانند امور زندگیشان را بگذرانند.

با توجه به حضور مرحوم رفیقدوست در حزب مؤتلفه اسلامی اعتقاد و نگاه ایشان به کار تشکیلاتی چگونه بود؟

در مورد حیات سیاسی مرحوم پدر نکته برجسته این بود که ایشان بیشتر از آنچه که بخواهند سیاسی دیده شوند اعتقادی بودند. اگر به کاری اعتقاد قلبی داشتند تا پای جان بر سر آن میایستادند، چه قبل از انقلاب، چه در بحبوحه انقلاب و چه پس از آن. اصلاً مفهومی به عنوان شخصیت سیاسی به معنای امروزی در مورد ایشان صدق نمیکرد. مرحوم پدر شخصیتی اعتقادی بود. سیاست از منظر اینکه سیاست ما عین دیانت ماست مد نظر ایشان بود و چنین شخصیتی بودند. پدر کار تشکیلاتی را در محضر شهید بهشتی تعلیم دیده بودند. پیش از انقلاب جلسات زیاد و متعددی در منازل تشکیل میشد. شهید بهشتی تفسیر قرآن میگفتند و بحثهای تشکیلاتی مطرح میشد. پدر من هم حضور داشتند و از این جلسات بهره میبردند. ایشان هر جا کاری را متقبل میشدند بر اساس نظم و منطق پذیرفته شده عقلانی مبتنی بر کار تشکیلاتی آن کار را انجام میدادند.

از فعالیتهای ایشان قبل و بعد از انقلاب در خصوص حزب مؤتلفه اسلامی بگویید.

فعالیتهای مرحوم پدر قبل از انقلاب و زمان انقلاب و پس از آن معرف حضور همگان هست و در خاطرات قدیمیها آمده است که میتوان به آنها رجوع کرد. اجمالاً اینکه ایشان همیشه به عنوان سرباز اسلام انجام وظیفه میکرد. اگر لازم بود در جایی کار نظامی کند چه زمانی که همراه شهید چمران ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند و چه قبل از انقلاب و مبارزات مسلحانه، ایشان فعالانه حضور داشتند. خودشان علاقهای به خاطرهگویی نداشتند. وقتی از ایشان میپرسیدم چرا خاطراتتان را نمی‌‌گویید، میگفتند بقیه خاطرات را گفتهاند و مردم میدانند. اگر کاری کردیم برای خدا کردیم. مرحوم پدر احساس میکردند اگر خاطراتشان را بگویند ریب و ریا حادث میشود. خاطرات محدودی از اقدامات قبل از انقلاب نظیر جاسازی نامههای محرمانهدر پاشنه کفش و امثال اینها و رفتن به لبنان و نجف محضر امام و عرضه آن نامهها و پاسخ گرفتنها و برگشتنها را برایمان تعریف کردند، اما در مجموع تمایلی به خاطرهگویی نداشتند.

از ولایتمداری ایشان بگویید.

مرحوم پدر همواره به عنوان تابع صدیق و معتقد واقعی به ولایت فقیه چه در زمان حضرت امام و چه در زمان کنونی که در محضر ولیفقیه زمان هستیم بودند، به عنوان معتقدی که قلباً و منطقاً تابع ولیفقیه بودند انجام وظیفه کردند.

ویژگی برجسته سالهای پایانی عمر مرحوم رفیقدوست را چه میدانید؟

آرامش پدر در سالهای آخر عمر که توأم با بیماری و سختیهایی بود مرا به این موضوع رساند که ایشان از زندگی و اقداماتشان احساس آرامش و رضایت داشتند، چون تا جایی که به زندگی اجتماعی و شخصی ایشان اشراف داشتم هیچگاه از ایشان عملی سر نزد که مخالف اعتقاداتشان باشد. پدر دقیقاً بر اساس اعتقاداتشان زندگی کردند. این آرامش برای هر کس که ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد حاصل خواهد شد. قرآن هم میفرماید: «وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ».(2)

اگر در پایان ناگفتهای دارید بفرمایید.

یکی از شکرهای اصلی زندگیام این است که به عنوان فرزند محضر چنین مرد بزرگی را درک کردم و از ایشان درس گرفتم. امیدواریم ما هم با درس گرفتن از چنین بزرگانی دچار خسران نشویم و جزء کسانی باشیم که ایمان حقیقی داشته باشیم و عمل صالح انجام دهیم.

پینوشتها:

1ـ عنکبوت/ 58

2ـ عصر/ 1 ـ 3

https://shoma-weekly.ir/tv4qqG