گفتگوی ویژه

هنوز پیام دوم خرداد را نفهمیدند

واژه اصلاحات را نتوانستند تعریف کنند، یک جامعه مدنی در مقابل جامعه اسلامی آوردند. اصلش این بود بعد که پرسیدند که این جامعه مدنی را شما تعریف کنید، آقای رئیس دولت اصلاحات گفت که مقصود ما از جامعه مدنی، جامعه مدنی الهام گرفته از مدینهالرسول است و تعداد زیادی از همین دارو دسته در کتاب جامعه مدنی و جوانان به ایشان حمله کردند که آن جامعه مدنی مدینه النبی برای 1400 سال قبل است، اصلا مقصود ما جامعه غیر دینی است.
جبهه دوم خرداد با ادعاهای فراوان توسعه سیاسی و اقتصادی وارد میدان شد و عملا تنها توسعه سیاسی را آن هم به گونه‌ای که خودش می‌خواست پی گرفت. با دکتر اسد الله بادامچیان که از همان زمان اصلاحات، منتقد این جبهه بوده است گفتگو کرده‌ایم. گفتگوی «شما» را با نایب رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی می‌خوانید.

***

طرفداران دوم خرداد، این ماجرا را یک جریان می‌دانند. شما دوم خرداد را چگونه تفسیر می‌کنید؟

موضوع انتخابات در دوم خرداد یک موضوع عادی بود. برای ریاست جمهوری چند نفر نامزد شده بودند که یکی از آنها هم نامزدی بود که بعد او را نامزد اصلاح‌طلبان نام دادند و در آن زمان در تبلیغات فرزند امام و برادر امام و این نوع مطالب می‌گفتند که متنی از این جریان در دست نبود. اینکه در این زمینه یک متن صریحی که مثل شهید عراقی که امام فرمود او برادر و فرزند عزیز من بود، در دست نبود. بالاخره در مسائل تبلیغاتی این مسئله را مطرح کردند و آن موقع چهره نامزد این افراد چهره مشخصی به عنوان اصلاح‌طلبی نبود بلکه به عنوان یکی از روحانیون کشور مطرح بود و در واقع در انتخابات ایشان با رأی بالا آمد. علت اینکه چرا این رأی را آورد این بود که جامعه چهره جدیدی را می‌پسندید که شعارهایی را که می‌دهد به عنوان اینکه اصلاحاتی انجام دهد. یعنی رفع نواقص نماید. به همین علت با ویژگی‌های سید بودن او، روحانی‌بودن و این شعار که در خط امام و رهبری است و بر عکس امام و رهبری را مطرح کرده بود و بعد هم در دوره ریاست جمهوری آقا در یک برهه‌ای وزیر ارشاد نخست‌وزیر وقت بود، به او رأی دادند و او با رأی خوبی به ریاست جمهوری رسید.

آیا جریان اصلاح‌طلبی از این رأی سوء استفاده کرد؟

بعد از اینکه او به ریاست جمهوری رسید این انتخاب‌شدن نفی دیگری نیست، در انتخابات‌های ما چه در مجلس، چه در ریاست جمهوری، مخصوصا در ریاست جمهوری کسانی که در سطح ریاست جمهوری مطرح می‌شوند و شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت نمی‌کند، این در واقع برای مردم یک چهره مقابل نظام نیست، از درون نظام است. از این رو در اینگونه موارد رأی‌آوری ترجیحی است یعنی یک فردی را مردم بر فرد دیگر ترجیح می‌دهند نه به دلیل اینکه این را به عنوان صد درصد قبول کنند و نه اینکه نفر دیگر را نفی نمایند. بنابراین در انتخابات این یک امر طبیعی بود. متأسفانه جریان اصلاح‌طلبی در آن روزگار از این فرصت به دست آمده به عنوان اینکه دو جریان مقابل و در حال تقابل را ایجاد کند، استفاده کرد. به جای اینکه بگوید به یک نفر رأی دادند و این مربوط به خود نظام است و باید همه به هم کمک کنند، یک جبهه تقابل به نام جبهه دوم خرداد ایجاد کرد. این دوم خردادی که آنها بحث کردند یک روز بود؛ اما گفتند این یعنی یک جریان خاص سیاسی که در مقابل دیگران قرار دارد و بعد هم هرکس به این جریان رأی نداده است و به جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای ناطق رأی داده است، باید اخراج گردد. شعاری را به نام اینکه این شخص پیام دوم خرداد را نفهمیده است، جور کردند و به همین علت چندین هزار مدیر تجربه‌آموخته و متدین را به جرم رأی‌ندادن به دوم خردادی‌ها کنار گذاشتند. و این یکی از مواردی است که نشانگر روح انحصارطلبی و خودباوری در اصلاح‌طلبی است و فاصله و مغایرت آن با تفکر امام و انقلاب اسلامی کاملا مشخص است. از آن طرف وقتی آن دولت سرکار آمد کوشید یک باند و جناح باندی را بر کشور حاکم نماید و با حذف‌ها و کنار گذاشتن‌ها حاکم کرد، حتی تا جایی که مرحوم آقای انصاریان دبیر مؤتلفه ما در قزوین که مدیر مدرسه راهنمایی دخترانه بود را به جرم اینکه پیام دوم خرداد را نمی‌فهمید هم کنار گذاشتند. یعنی به قول خودشان تا آبدارچی ادارات را هم عوض کردند و با وجود آنکه قبل از انتخاب‌شدن شعار زنده باد مخالف من را می‌دادند و اینکه باید آزادی باشد. این قضیه چیزی است که همواره اصلاح‌طلبان قبل از به قدرت رسیدن شعار می‌دادند و وقتی به قدرت می‌رسند می‌کوشند که قدرت را در انحصار گیرند و بعد هم اگر کسی به راه آنها نرود او را مورد تهاجم شدید قرار می‌دادند.

این رفتارها همچنان هم ادامه دارد؟

بله! در شورای اسلامی شهر تهران نسبت به سرکار خانم راستگو که رأی خودش را داده بود، آن فضای منفی و فشار شدید را وارد آوردند که البته به جایی نرسید. و از این طرف در رابطه با همین مجلس دهم، هنوز اتفاقی نیفتاده است دنبال این هستند که اصلا کسی که از ما رأی آورده است، باید این باشد و اگر این نباشد خواست ملت تحقق نیافته است. آن موقع هم همین کار را کردند. از جریان دولت اصلاحات آنچنان بدنامی به جای ماند که در انتخابات بعدی نفر کم شناخته‌ای مثل آقای احمدی نژاد رأی بالایی آورد و در دوره بعدی هم رأی آورد.

دوم خرداد را اگر جریان بنامیم، چه خصوصیاتی دارد؟

مجلس ششم هم مجلس اصلاحات نام داشت، در مجلس هفتم اصلا ملت به نمایندگان اصلاح‌طلب رأی ندادند و به کلی و با یک اکثریت قاطعی به کسانی رأی داد که با اصلاح‌طلبان فاصله داشتند. بنابراین جریانی به نام دوم خرداد راه افتاد که این هم جریان اصلاح‌طلبی است، جریانی است که با موازین و مبانی انقلاب اسلامی فاصله فراوانی دارد نه اینکه من عرض کنم که همه اینها به دنبال نفی و مقابله با نظام جمهوری اسلامی هستند، خیر، این نیست ولی در این جریان است که ضلع فتنه شکل می‌گیرد و فتنه‌انگیزی می‌کند و بعد دو ضلع دیگر در آنها شکل پیدا می‌کند که یکی اصلاح‌طلب مخالف فتنه و یکی اصلاح‌طلب داخل نظام و ساکت در مورد فتنه است. بنابراین این بخشی که نسبت به جریان دوم خرداد پیش می‌آید آن را به جایی برده است که الان کسی اسم جریان دوم خرداد را نمی‌گوید فقط الان همان جریان اصلاح‌طلبی را می‌گویند و این جریان اصلاح‌طلب اول شعار جمهوریت می‌داد و بعد یک بحثی داشت که اصلا آیا دموکراسی باشد یا حکومت دینی باشد؟ می‌گفت که حکومت دینی با دموکراسی مغایرت دارد. دموکراسی یعنی رأی مردم. مشروعیت و مقبولیت با رأی مردم است و او تعیین‌کننده است و اینکه احکام الهی مطرح شود اگر مشروعیت دینی دارد، باید این مشروعیت دینی مقبولیت مردمی هم داشته باشد و اگر مقبولیت مردمی نداشت مشروعیت هم ندارد. همان حرفی که در غرب زده می‌شود که اصلا مشروعیت و مقبولیت در نظام جدای از دین غرب مربوط به رأی مردم است که رأی مردم هم مشروعیت و هم مقبولیت می‌آورد و اگر مردم در یک مجموعه‌ای به همجنس بازی رأی دادند، تأیید می‌شود و می‌گویند که مردم خواسته‌اند. اخیرا در فرانسه بود که تأیید شد، آنها با آن وضعی که همه مسائل جنسیتی و رهایی و بی بندباری است، باز آنها مخالفت کردند ولی نمایندگانی که در مجلس آنها بودند این را تأیید کردند و گفتند که مشروعیت یعنی همین.

و این خلاف حرف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است.

اسلام چنین چیزی نمی‌گوید، اسلام می‌گوید یک حلال محمد، حلال الی یوم القیامه و حرام محمد، حرام الی یوم القیامه. این حلال و حرام تا روز قیامت هم حلال و حرام است، رأی مردم نمی‌تواند حلال و حرام را تغییر دهد. اما در مبنای حکومتی اداره جامعه، طبیعی است که اگر مردم نیامدند، حاکم اسلامی خودش را به زور بر مردم تحمیل نمی‌کند.

آیا امروز نامی از اصلاح‌طلبی و دوم خرداد باقی مانده است؟

این نکته قابل توجهی است که شناخت مواضع جریان دوم خرداد و اصلاح‌طلب و اینکه چرا امروز دوم خردادی‌ها و اصلاح‌طلبان دیگر ننگ دارند از اینکه بگویند ما دوم خردادی هستیم و چرا مثلا نتوانستند مجلس ششم را تبلیغ کنند حتی امروز در مجلس دهم که بخشی از آنها رأی آورده‌اند اسم خود را فراکسیون اصلاح‌طلب نمی‌گذارند و فراکسیون امید می‌گذارند. اگر واقعیت این است که اصلاح‌طلبی برای مردم یک ارزش بود، فراکسیون اصلاح‌طلب می‌گذاشتند، کما اینکه اصولگرایان اسم خود را فراکسیون اصولگرایان می‌گذارند. و نکته مهم اینجا است که اینها می‌خواهند این بار هم که اعتدالی هست باز اینها از این فرصت استفاده ببرند. به نظر من نیاز امروز، شناخت جریانی است که در دوم خرداد از یک روز انتخاباتی استفاده منفعتی، جناحی و باندی کرد.

نسل جوان ما این جریان را بشناسد و باید مسائل اصلاح‌طلبی از نظر فلسفی، تفکر، مواضع اساسی سیاسی‌اش، تاکتیک‌ها، عملکرد، رفتار و نتایج منفی که در کشور گذاشت، بررسی کرد و در یک بحث جدا گفت. اما آن چیزی که مهم است این شعارهایی است که اینها بکوشند جمهوریت را در مقابل اسلامیت قرار دهند. همچنان که در گذشته روشنفکر مآبان سعی می‌کردند ملیت ایرانی را در مقابل مکتب اسلام قرار دهند. ملیت در مقابل مکتب، این نکته مهمی است. یا در دوران بنی صدر تخصص را در مقابل تعهد قرار دهد. بگوید آیا باید تخصص را در مسئولیت گذاشت ولو تعهد ندارد یا اینکه خیر، متعهدی که تخصص ندارد. همان موقع آقای بهشتی و سایرین می‌گفتند ما متعهد متخصص و متخصص متعهد داریم و چرا این بحث‌ها بود؟ برای اینکه اینها می‌خواستند بگویند کسی که اهل تعهد است یعنی بدون تخصص است، یک نوع تخریب تعهد اسلامی بود همچنان که در مسئله مقابله جمهوریت و اسلامیت یک نوع تخریب اسلامیت بود. و همان طور که الان در مسئله اصلاحات که اصلا معنا و مفهوم اصلاحات مشخص نیست، یک نوع نفی حرکت انقلاب اسلامی در ایران سی و چند ساله است. بنابراین باید توجه داشت که شناخت دوباره این افراد که الان باز مطرح هستند به ویژه از نشریات اصلاح‌طلب آنان کاملا رفتار سیاسی داخلی و خارجی‌شان مشخص است. در جریان همین مذاکرات وقتی که بحث بود چنان خودباخته برای توافق کف می‌زدند که توافق امروز یا چند روز دیگر انجام می‌شود. تیترهای همین‌ها را در دوران اخیر و در دوران آقای خاتمی که بررسی کنیم می‌فهمیم که نه در اقتصاد و نه در توسعه سیاسی توانستند کاری کنند، نه سیاست اسلامی را توانستند تعریف کننند حتی خود واژه اصلاحات را نتوانستند تعریف کنند، یک جامعه مدنی در مقابل جامعه اسلامی آوردند. اصلش این بود بعد که پرسیدند که این جامعه مدنی را شما تعریف کنید، آقای رئیس دولت اصلاحات گفت که مقصود ما از جامعه مدنی، جامعه مدنی الهام گرفته از مدینهالرسول است و تعداد زیادی از همین دارو دسته در کتاب جامعه مدنی و جوانان به ایشان حمله کردند که آن جامعه مدنی مدینه النبی برای 1400 سال قبل است، اصلا مقصود ما جامعه غیر دینی است.

https://shoma-weekly.ir/j87XkF