گفتگوی ویژه

هنوز هم می خواهند با سرنیزه میدان‌داری کنند

در پرونده‌های سیاسی منطقه، به‌ویژه سوریه و عراق عربستانی‌ها با شدت هرچه تمام‌تر به دنبال ارعابیت و به‌نوعی ایجاد فضای رعب، وحشت، تعصبات جانبی و میدان‌داری با سرنیزه هستند. علتش هم این است که شاید در اندیشه‌های وهابیت برای حفظ قدرت مجاز به استفاده از هر وسیله و روشی هستند، برای این‌که بتوانند خود را زودتر از دیگران در سلطه منطقه و به دست گرفتن میدان منطقه پیروز نشان بدهند، به وسایلی تمسک جسته‌اند که وحشت‌آورتر از سایر وسایل عادی است
امیر زینلی - توافق مؤسسین کشور عربستان با شیعیان که در مناطق نفتخیز حضور داشتند این بود که شیعیان ادعای استقلال از کشور عربستان را نکنند و در مقابل حکومت عربستان هم چند امتیاز به آنها بدهد. از جمله این امتیاز ها اجازه برگزاری مراسم مذهبی به شیعیان بود. سال گذشته شاهد بازداشت نمر بودیم و امسال هم با کشتار شیعیان این امتیاز زیر سئوال رفت. این که آیا این رفتار ها از سوی دولت عربستان پیگیری می شود و شیعیان در مقابل توافقی که داشته اند چه باید کنند مو ضوعی است که «شما» با دکتر حسن لاسجردی کارشناس رسانه و عضو شورای مر کزی حزب مؤتلفه اسلامی در میان گذاشته است.

***

چرا عربستان روش ارعاب را در مقابل برگزاری مراسم مذهبی شیعیان برگزیده است؟

در سالهای گذشته که توافقی بین حکومت عربستان و رهبران شیعیان شد، برخی از توافقهای مهم و اساسی و بعضی از تغییرات در فضای عربستان شکل نگرفته بود. این توافق بین رهبر شیعیان، شیخ عمری ـ مستقر در جنوب مدینه ـ و پادشاه عربستان صورت گرفت و قرار شد آزادی اعمال مذهبی داشته باشند و به یکدیگر احترام بگذارند و دولت هم از فشار و قوه قهریه استفاده نکند و آنها هم مراعاتهایی را بکنند.

آنچه که در حال حاضر با آن روبرو هستیم این است که تغییراتی اتفاق افتاده است که آن توافقات یا کمرنگ شدهاند یا شرایط بهگونهای است که وفاداری به آن توافقها از طرف هیئت حاکمه ممکن نیست. در دستگاه حاکمه عربستان تغییراتی ایجاد شده که شرایط را به ضرر شیعیان و به طرفی برده است که پادشاه و هیئت حاکمه قدرت تصمیمگیری ندارند، چون از طرفی پادشاه عربستان دوران سخت بیماری را طی میکند و چندین عمل جراحی را پشت سر گذاشته و از طرف دیگر دعوای بین شاهزادگان برای جانشینی در جریان است. در مجموع کسانی که تحولات عربستان را از نزدیک دنبال میکنند معتقدند کسی که الان به عنوان پادشاه در عربستان حکومت میکند اصطلاحاً اندام واره است تا آدم باهوشی که حواسش به همه امور باشد. جنگ بسیار سختی بین شاهزادگان برای دوران بعد از امیرعبدالله شکل گرفته است که برخی از این اختلاف نظرها را در بحرانهای منطقه مثل سوریه، عراق و حتی افغانستان و پاکستان و مناطقی که عربستان در آنها نفوذ دارند ملاحظه میفرمایید. موضوع شیعیان یکی از نکات بسیار مهم است که هم توافقها را کمرنگ میکند و هم شاهزادههایی که در جنگ قدرت برای جانشینی هستند نگران تأثیرگذاری تفکر شیعی در فضای عربستان هستند، زیرا شیعیان در سایه تفکرات شیخ عمری بزرگ به دنبال این میگشتند که خودشان را در فضای سیاسی عربستان اثبات کنند، اگرچه سهمخواهی نکردند، بلکه خواستند به عنوان اقلیت ساکن در مدینه و بخشهای شرقی عربستان بتوانند هویت خود را اثبات کنند، زیرا خیلی از مفتیها و افراد متعلق به دستگاه وهابیت بر این باور بودند پادشاه نباید بپذیرد و در پی این بودند که شیعیان را خلع هویت یا بهگونهای عمل کنند که آنها نتوانند در فضای عربستان بمانند.

لذا به نظر میرسد اولین نکته جنگ قدرت در ساختار عربستان است. نکته دوم که شاید خیلی مهم باشد سیاستهای اخیر عربستان است. در پروندههای سیاسی منطقه، بهویژه سوریه و عراق عربستانیها با شدت هرچه تمامتر به دنبال ارعابیت و بهنوعی ایجاد فضای رعب، وحشت، تعصبات جانبی و میدانداری با سرنیزه هستند. علتش هم این است که شاید در اندیشههای وهابیت برای حفظ قدرت مجاز به استفاده از هر وسیله و روشی هستند، برای اینکه بتوانند خود را زودتر از دیگران در سلطه منطقه و به دست گرفتن میدان منطقه پیروز نشان بدهند، به وسایلی تمسک جستهاند که وحشتآورتر از سایر وسایل عادی است. لذا قریب به اتفاق حرکتهایی مثل النصره، داعش، فرزندان شام، جبهه عصر توحید، گروههای افراطی و تروریستی و تکفیری شکل گرفته در مشرق عربستان است و از کیسه عربستان تغذیه میکنند. بنابراین علت اساسی شدت عمل در برخورد با شیعیان در هفته اخیر تحولات که در عاشورا چند تن از شیعیان را در حال عزاداری کشتند و در ماههای قبل حملاتی را انجام دادند، سیاست ارعابی است که از مرکز عربستان، ریاض به بقیه بخشها ابلاغ میشود.

نکته سومی که در شرایط فعلی و تحولاتی که در دو ماه گذشته بر عربستان تأثیر گذاشته مسائل و اتفاقات در یمن بوده است؛ رفتار منطقی شیعیان، تظاهرات آرام، حضور سیاسی پررنگشان در صنعا و مهمتر از همه تعاملی که با دولت داشتند و بهنوعی دولت را مجاب کردند که تغییر کند و در فضای تغییر سیاستهای دولت فضای سیاسی در یمن هم تغییر خواهد کرد، عربستان و شاهزادگان آن ترس عجیبی از این تغییر و تحولات در یمن احساس کردند و بر این باورند که یمن تا کنون در ید قدرت آنها بوده است و در حال حاضر با این تعاملات سیاسی از دایره قدرت آنها خارج میشود و از این طریق عربستان از یمن تأثیر میپذیرد، لذا دنبال این هستند با فشار علیه شیعیان یک مقدار به یمنیها ـ با وجودی که زیدی هستند به شیعه نزدیکاند ـ هم فشار بیاورند.

این چند عامل علل اساسی فشار عربستان بر شیعیان در داخل و خارج عربستان است.

پس بهطور قاطع میتوانیم بگوییم این رفتارها از سوی دولت یا گروههای وابسته به دولت سعودی انجام میشوند.

بهطور حتم. همانطور که مستحضرید تا مدتها پیش که بندر و دستگاه اطلاعاتی عربستان مدیریت میکرد، همه بر این باور بودند که حرکتهای مهمی مثل القاعده، النصره و جریانهای سوریه و حتی برخی از تحولات در لبنان نظیر جریان احمد الاسیر که دست به سلاح بردند و مردم بیدفاع را کشتند، مرتبط با دستگاه رسمی عربستان هستند. هم نشانههایی در این باره یافتند و هم هرچه در منطقه گشتند متوجه شدند تنها مکتبی که میتواند این نوع سبعیت را داشته باشد وهابیت است که علیه تفکرات دیگر ـ از هر نوعی که باشد ـ شورش میکند و از سلاح و وسایل قهری استفاده میکند، لذا به دلیل استفاده عربستان از فضای ارعاب برای اینکه نشان بدهد بر همه جا تسلط دارد، بعید نیست این سبعیتها و کشت و کشتارها از جانب حکومت رسمی عربستان باشد. نشانههایی وجود دارد که این فضا کاملاً در عربستان شکل گرفته است و ریشههای تفکر وهابی و فتواها و نگرشهای بسیار تند شیوخ وهابیت دایر بر این قضیه هستند.

با وضع پیش آمده، آیا شیعیان ادعای استقلال خواهند کرد؟ اصلاً درست است که این کار را انجام بدهند؟

به نظرم ادعای استقلال نخواهند کرد، چون دلیلی ندارد چنین ادعایی کنند. با رفتار معقولی که از شیخ عمری و شیعیان عربستان مشاهده میشود در مییابیم آنها به دنبال این هستند که خودشان را در فضای سیاسی عربستان شریک و هویت، حیثیت و شأنیتشان را اثبات کنند. از طرف دیگر در طول مبارزات شیعیان علیه دستگاه حاکمه کشور همواره اعلام کردهاند بحث ما سهمخواهی نیست، بلکه تنها چیزی که میخواهیم این است که بتوانیم بر سرنوشت خود تأثیر بگذاریم و از حقوق سیاسی و اجتماعیمان برخوردار باشیم. لذا بحثهای خودمختاری، جداییخواهی و بحثهایی اینچنینی که میتواند در افکار عمومی جهان نگرش منفی ایجاد کند در تفکرات شیعیان عربستان و دیگر نقاط دنیا نیست، مثلاً در یمن و بحرین شیعیان در پی جدایی نیستند، بلکه حقوق اجتماعی و سیاسیشان را میخواهند تا زندگی عادیشان را داشته باشند و بتوانند بر سرنوشت خودشان تأثیر بگذارند.

بنابراین بر این باور نیستم شیعیان در عربستان و دیگر کشورها به دنبال جدا کردن خود از پیکره جامعه و بالتبع ایجاد یک کشور جدید و مسائل مربوط به آن باشند.

با توجه به فشارهایی که به شیعیان عربستان وارد میشود و ارعابی که عربستان میخواهد بر منطقه اعمال کند، تأثیرات این حرکات بر منطقه چگونه است؟

یکی از نکات مهم این تأثیرات جنبشی است که درون عربستان شکل خواهد گرفت. عربستان چندین بار تجربه سرکوب در مناطق شرقی را داشته است. هر بار که سیاست عربستان دایر بر سرکوب شیعیان بوده تحولات شرق عربستان سرعت بیشتری گرفته است.

نکته دوم عربستان با توجه به اینکه فکر میکند در این تحولات کشورهای دیگر منطقه اعم از شیعه و سنی دارند به شیعیان کمک میکنند، قدری جریان دوقطبی در منطقه و قطببندی و شکلگیری ترکیبات جدید سیاسی ـ امنیتی در منطقه را تشدید میکند.

نکته سوم در سه چهار دههای که عربستانیها توانستند پررنگتر حضور یابند، هر جا رفتار غیرمنطقی داشتند و تلاش کردند با شبههافکنیها و سیاستهای ارعاب و فشار و سیاستهای انقباضی کارشان را پیش ببرند، نتیجه عکس گرفتند و نهتنها تقویت نشدند بلکه تضعیف شدند. به نظر میرسد در شرایط فعلی اگر عربستان بخواهد از این سیاست با تمام قوا استفاده کند از یک طرف به تشنجات، درگیریها و اعتراضات داخلی منجر خواهد شد و از طرف دیگر کشورهای منطقه در قبال شبههافکنیها، تهمتهای سیاسی و امنیتی سکوت نخواهند کرد.

آنچه مسلم است خاورمیانه منطقهای متلاطم است. اگر کشورهای منطقه هم بخواهند بر این تلاطمها بیفزایند بهطور حتم باید منتظر موج جدیدی از تحولات سیاسی در منطقه باشیم.

https://shoma-weekly.ir/2bTPMe