گفتگوی ویژه

هفت امتیاز ایران برای دست برتر در مذاکرات بغداد

از آنجا که در سوریه بحثهای قومی و نژادی وجود دارد، دشمنان غربی و خارجی تلاش می کنند از این ظرفیت به عنوان ابزاری برای ایجاد درگیریهای داخلی استفاده کنند


فاطمه صناعی: نزدیک مذاکرات ایران و گروه 1+5 در بغداد می شویم. لابی اسراییلی در آمریکا و خود رِژیم صهیونیستی تحرکاتی را برای جهت دادن به مذاکرات آغاز کرده است و گفتگویی با اشمید، معاون کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته است اما در این میان شاهد تحرکات جدی آمریکا برای مذاکرات مستقیم با ایران نیز بوده ایم. مسئله ای که به تحولات اخیر منطقه برمی گردد. در همین حال تحولات در کشورهای مصر، بحرین، عربستان و یمن نیز همچنان با اعتراضات بعضا خونین همراه است. در سوریه اما فضا به سمت اصلاحات پیش رفته و اعترافات بعضی مخفی و آشکار مقامات غربی در خصوص شکست سناریوی غرب به چشم می خورد. با همه این تفاسیر آیا بیداری اسلامی سبب قدرت گرفتن مضاعف جمهوری اسلامی و در پی آن شتاب بیشتر آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران شده است؟ آیا بیداری اسلامی هنوز زنده است و در منطقه وجود دارد؟ سرانجام کشورهایی که هنوز در کشمکش با دیکتاتوران عرب به سر می برند، چه می شود؟ و به راستی الگو و رهبر بیداری اسلامی در کشورهای عربی کدام کشور است؟ اینها سئوالاتی بود که در این مقطع زمانی نیاز به بررسی داشت. برای پاسخ گرفتن این سوالات به سراغ "حسین شیخ الاسلام"، کارشناس مسائل خاورمیانه و استراتژیک رفتیم و نظر وی را جویا شدیم. ابتدا به صورت جزیی کشورهای حاصل انقلاب عربی را مورد بررسی قرار دادیم تا برای سئوال نهایی به پاسخ دقیق تری برسیم. حاصل گفتگوی "شما" با استاد شیخ الاسلام را در زیر می خوانید.

* آقای شیخ الاسلام پس از بروز نشانه های شکست غرب در سناریوی سوریه در پی اجلاس مخالفان سوری در تونس، استانبول و فرانسه که به اذعان خود غرب نتیجه ای دربر نداشت و همچنین با اصلاحاتی که در سوریه در کنار پاکسازی برخی شهرها صورت گرفت، اکنون فضای داخلی سوریه در واقعیت صحنه چقدر متمایل به حکومت اسد و یا مخالفت با آن است؟
در ابتدای مسئله سوریه سفیر اسد را خواستند و به او گفتند مقاومت و حزب الله از طرف شما پشتیبانی می شود و رابطه شما با ایران مثبت است که حمایت از مقاومت و حزب الله باید از بین برود و رابطه با ایران تعدیل شود اما بشار اسد تصمیم گرفت به جای اینها حقوق ملت خودش را پیگیری کند و به غرب باج ندهد، بنابراین اصلاحات داخلی را هم شروع کرد. 
حالا فضای داخلی سوریه از سه حالت خارج نیست. یک عده موافق اسد هستند، یک عده مخالف و یک عده بی طرفند. در همه پرسی حدود 60 درصد در رای گیری شرکت و حدود 90 درصد از این تعداد هم به قانون اساسی رای مثبت دادند اما در آن سو هم عده ای هستند که نگرانند و خواهان ثبات و آرامش اند. الان با این روشی که آمریکایی ها و اسراییل و عربستان و ترکیه و قطر پیش گرفته اند، این عده نگران را تبدیل به مزدور اهداف خود کرده اند. بدتر از آن با قاچاق اسلحه به سوریه از داخل اردن، ترکیه و بعضا عراق تلاش در آشفته کردن صحنه و کنترل آن دارند. از سوی دیگر ترکیه اکنون در خاکش اردوگاهی برای آموزش افراد معاند در نظر گرفته است. همه این تلاش ها برای این است که این افراد بی طرف در سوریه را تبدیل به معاند کرده و از آنها سوءاستفاده کنند. یک مقدار تروریست، یک مقدار القاعده هم وارد کرده اند و این سبب شد مردم سوریه از این وضعیت منزجر شوند. از این بمب گذاری ها و حملات تروریستی متنفر شوند و بفهمند اینها اهداف خارجی را دنبال می کردند.
مگر می شود از عربستان پول گرفت، اسلحه گرفت اما در راستای اهدافش کار نکرد. آن وقت عربستان با آن وضعیت حقوق بشر و وضعیت زنان و ... می خواهد به سوریه درس دموکراسی بدهد. اما از آنجا که در سوریه بحث های قومیتی و نژادی و ادیانی وجود دارد، دشمنان غربی و خارجی تلاش می کنند از این ظرفیت به عنوان ابزاری برای ایجاد درگیری های داخلی استفاده کنند. وقتی جنگ داخلی به راه افتاد، کشتار داخلی می شود و شورای امنیت را مجبور می کنند که نیروی حافظ صلح وارد سوریه شود تا در پرتوی این نیروی حافظ صلح، حکومت پشتیبان مقاومت را به حکومت ضد مقاومت و یا حداقل کم حمایت از مقاومت تبدیل کند. پرز گفته بود "حسنی مبارک گنجینه زرین اسراییل است" و رژیم صهیونیستی آن را از دست داد و حالا اینها همان نگرانی را در مورد سوریه هم دارند.  هفتم می مطابق با هجدهم اردیبهشت ماه جاری انتخابات مجلس سوریه است. میزان مشارکت مردم سوریه در این انتخابات می تواند گواهی میزان رضایت آنها باشد. در سوریه چند نوع گروه معارض وجود دارد. یک سری گروه های معارض هستند که هر کدام از طرف یکی از کشورهای عربستان، قطر، ترکیه و یا آمریکا تامین می شوند و پول می گیرند. این معارضه اسلحه به دست که از خارج پول می گیرند می خواهند انتخابات را متشنج کنند و این بستگی به نیروهای حکومت دارد که چقدر بتوانند در انتخابات امنیت را برقرار کنند.
گروهی از معارضان هم هستند که معارضه غیرمسلح سوریه اند یعنی مخالفین غیر مسلح که این "معارضه خوش خیم" سوریه که در داخل پایگاه دارند، اعلام کرده اند که به عنوان یک جبهه در انتخابات شرکت می کنند. این تصمیم نتیجه صحبت هایی است که در داخل روسیه و ایران با این گروه انجام شد و آنها تصمیم گرفتند به عنوان جبهه مخالف در انتخابات شرکت کنند و در 46 حوزه هم کاندیدا دارند.

 * در عربستان می بینیم که آل سعود در عین فضای متشنج داخل کشورش و گسترده شدن تظاهرات مردمی از شرق به مرکزی و نقاط دیگر درصدد دامن زدن به بحران در سوریه است و با قاچاق اسلحه و کمک های مالی مدام برای سوریه خط و نشان می کشد، در حالی که از درون جامعه اش غافل شده است. وضعیت عربستان را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا تظاهرات در عربستان در بلندمدت به نتیجه می رسد؟
آل سعود فهمیده است که این موج بیداری اسلامی دامنش را خواهد گرفت. چون از قرون وسطایی ترین حکومت های این منطقه است به طوری که اسم یک خاندان روی یک کشور است. یعنی این خانواده مالک کل این سرزمین هستند. اینها از جهت دموکراسی نژادپرستند یعنی کسانی که در یک خانواده هستند برایشان حقوقی مجزا در نظر گرفته شده است. پول به حساب شان می ریزند و حقوق کارمندی که از این خانواده باشد در مقایسه با یک کارمند عادی بیشتر است. یا بعضی از سمت ها را فقط به افراد این خانواده می دهند. شما می بینید که الان وزیر امور خارجه این کشور 46 سال است که در این سمت است و دیگر خرفت شده است و مانند کنفرانس تونس که قهر کرد و رفت بعضا رفتارهایی می کند که حتی به ضرر سیاست های سعودی هاست. در کل با این وضعیت حقوق بشر، وضعیت زنان، حقوق مالکیت و ... ال سعود می دانست که به زودی بیداری اسلامی دامنش را می گیرد. بنابراین می خواهد دعوای سنی و شیعه تبدیل کند تا بر خواست مردم برای مطالبات شان پوشش گذارد. خواست مردم عربستان همان خواست مردم بحرین است که می گویند ما می خواهیم هر کس یک رای داشته اشد و کار آل سعود در عربستان همان کاری است که می خواهد در سوریه انجام دهد. دعوا را از دموکراسی به دعوای مذاهب و قومیت ها تبدیل کند و بحث دموکراسی را عوض کند. الان هم چون در سوریه علوی ها سرکارند، می خواهند دعوا را قبایلی کنند.
تظاهرات در عربستان در بلندمدت حتما به نتیجه می رسد چون ساختار قرون وسطایی نمی تواند به کار ادامه دهد و مردم فرق کرده اند. طرز تفکرها تغییر کرده و این موج همه جا را خواهد گرفت. آزادی مطابق ذات انسان هاست و خدا انسان ها را آزاد خلق کرده و بنده خودش نه اینکه بنده بندگان دیگر باشد.

 * با توجه به رفتاری که آمریکا با عبدالله صالح داشت، آیا آل سعود از اینکه آمریکا با پررنگ تر شدن بیداری اسلامی در صحنه عربستان پشتش را خالی کند، نمی ترسد؟
آمریکا هم به دنبال منافع خودش است. یک وقتی حسنی مبارک نفر اول آمریکا در منطقه بود. وقتی به کار آمریکا نیامد، آمریکا از آن طرفداری نکرد. بعد از مبارک، عمر سلیمان، شورای نظامی و ارتش هم به همین سرنوشت دچار شدند. الان هم تلاش می کند تا هرچه می تواند از نفرات نظام سابق را نگه دارد. آمریکا با هر کس در تعامل بوده سعی می کند آن را حفظ کند تا به اهدافش برسد. در مصر بعد از سقوط ارتش به سمت احزاب رفته است. در عربستان هم سعی می کند نظام سعودی را سفت نگه دارد اما تا جایی که ال سعود برای آمریکا منفعت داشته باشد وقتی نتوانست منافع را تامین کند، آمریکا پله پله آنها را هم مهره سوخته می کند.

 * آقای شیخ الاسلام به بحرین و خواست مردم بحرین اشاره کردید. در مورد بحرین وضعیت چگونه به نتیجه می رسد؟ این انقلاب با توجه به جمعیت اندک بحرین تا چه زمانی به نتیجه می رسد؟
 اداره جریان نفت از خلیج فارس و تنگه هرمز یعنی اداره دنیا؛ از وقتی نفت پیدا شد، ساختار انرژی و اهمیت آن در دنیا مشخص شد و غربی ها فهمیدند که ذره ذره آن چگونه یک کشور را متشنج می کند، برای مدیریت آن برنامه ریزی کردند. در زمان شاه پهلوی، او این کار را مجانی برای غرب انجام می داد. بعد از انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) این مسئله را مدیریت کردند و آمریکا در منطقه  حضور پیدا کرد و اصلا یک فرماندهی مخصوص این منطقه ساخت که پایگاه مرکزی و فرماندهی آن با 5 هزار نیرو در بحرین است.
اگر اروپا، روسیه، چین و هند به حرف آمریکا می روند چون پیچ نفت دست آمریکاست و آنها می دانند که نفت فردای آنها منعطف به مدیریت آمریکاست. پس با این توضیحات کار مردم بحرین خیلی سخت است. ضعیف ترین حکومت این منطقه بحرین است. آمریکا نیروی دریایی اش را در بحرین، نیروی زمینی اش را در کویت و نیروی هوایی اش را در قطر متمرکز کرده و در این میان بحرین به مرکز فساد تبدیل شده است. مردم بحرین علیه آل خلیفه ای که چنین فسادی را انجام می دهد و راهبر اهداف آمریکا شده است، شوریده اند. آل خلیفه هم لات های بیابان های سعودی و یمن و ... را جمع کرده و به آنها تابعیت و پول داده تا مدافعش باشند، مردم بحرین هم به این مسئله اعتراض دارند.
بحرین ابزار سلطه آمریکا بر دنیا را به چالش کشیده است. مردم می گویند پایگاه آمریکا نباید اینجا باشد. زمانی هم که آل خلیفه از آمریکا کمک خواست، آمریکا عربستان را برای دخالت به بحرین فرستاد. آل خلیفه هم طراحی کرد که هر کس یک رای نداشته باشد و شیعه اکثریت رای مجلس را نداشته باشد. مردم بحرین خیلی مظلوم هستند و در عین حال رهبری باارزش و بادرایتی دارند. شیخ عیسی و شیخ علی سلمان خیلی خوب و مرحله به مرحله اعتراضات را رهبری کرده اند و مردم بحرین به دور از خشونت مبارزه می کنند. دعوای بحرین مسابقه فوتبال نیست که بین دو ملت باشد، بلکه  مانند مسابقه فرمول یک است که شرکت ها و قدرت هایشان با هم مباره می کنند. حرکتی که اکنون الخواجه ادامه می دهد و ظرف وجودیش را در طبق اخلاص گذاشته برای این است که صدای مظلومیت بحرین را به جهان برساند. تنگه هرمز برای آمریکا بسیار حیاتی است. 

 * وضعیت مصر بعد از انقلاب و اعتراضات خونین را چطور ارزیابی می کنید؟
شما به مصر نگاه کنید؛ مصر با کانال سوئز مهم ترین کشور منطقه است و خط اتصال شرق و غرب است. اگر مردم مصر در مجلس تصویب کنند که نمی خواهیم کشتی جنگی، اسلحه، توپ و تانک از کانال سوئز رد شود چون حاکمیتش برای ماست و ما جنگ نمی خواهیم، آمریکا بیچاره می شود. اسراییل بیچاره می شود. الان کانال های مهم دنیا جز یکی یعنی کانال پاناماست و کشتی های بزرگ هم نمی توانند از آن گذر کنند، در دست مسلمانان است. تنگه هرمز، تنگه مالاکا بین سوماترا واندونزی و ... در دست مسلمانان است. وقتی حکومت دست مسلمانان باشد، عرصه بر آمریکا تنگ می شود. مصر پایگاه آمریکا بود. وقتی مردم حسنی مبارک را ساقط کردند، عمر سلیمان آمد و بعد ارتش که به واسطه کمپ دیوید نزدیک ترین رابطه را با آمریکا داشت و آمریکا به آنها آموزش می داد و آنها را تامین می کرد و نظامیان هم ذلت کمپ دیوید را پذیرفتند. نظامی ها می خواستند سر حکومت بمانند که مردم اعتراض کردند و گفتند باید انتخابات انجام شود. بعد مجددا ارتشی ها گفتند قانون اساسی نوشته نشود که باز هم با اعتراضات مردم مواجه شد و در پله بعدی خواستار جایگاه ویژه ای برای خود شدند.
یک مسئله ای که هست این است که در مصر جنگ و صلح بسیار مهم است. جنگ و صلح در مصر یعنی جنگ و صلح در اسراییل و اگر این تصمیم در دست مردم باشد، مردم می گویند اسراییل باید نابود شود و این یعنی انتهای کار. در ادامه ارتش گفت بودجه ارتش نباید در مجلس نوشته شود که باز هم با تجمع اعتراض آمیز مردم در میدان التحریر مواجه شدند. حالا هم آمریکا روی کاندیداها تمرکز کرده و می خواهد کاندیداهایی که به آنها نزدیک ترند، سر کار بیایند. الان هم به دروغ می گویند کاندیدای ما 40 درصد رای دارد و بحث تقلب را می خواهند مطرح کنند اما مردم باز هم علیه رژیم تظاهرات و مخالفت شان را اعلام کردند.

 *بررسی خوبی در خصوص کشورهای مختلف داشتیم. هنوز عده ای معتقد بر مدیریت انقلاب های عربی از ابتدا از سوی آمریکا هستند. نظر شما در خصوص این نظریه چیست؟ از طرف آیا موج بیداری اسلامی هنوز در منطقه زنده است؟
اخوان المسلمین سال 1928 در مصر تشکیل شد. این گروه بعد از آن در کشورهای اردن، سوریه، لیبی، تونس، الجزایر و حتی در عراق به عنوان حزب الدعوه که الگوی شیعی این گروه است و مالکی نیز عضو آن است، تشکیل شد. وقتی افسران آزاد در مصر انقلاب کردند، در سوریه هم همین اتفاق افتاد. متاسفانه در مسئله کمپ دیوید هم دیگر کشورها به تبعیت از مصر پرداختند. می بینید که مصر با ظرفیت تمدنی که دارد دیگر کشورها را هدایت و رهبری می کند و هر اتفاقی که در مصر می افتد، در دیگر کشورهای عربی منطقه نیز مشابهش رخ می دهد. در نتیجه موج بیداری اسلامی همچنان زنده می ماند.
اما این نظریه که موج بیداری اسلامی از طرف آمریکا هدایت و رهبری شده، باطل است. چرا که مردم مصر محکم پای انقلاب شان ایستاده اند و مطالبات شان را پیگیری می کند. این نظریه یک نظریه غلط است چون هیچ عقل سلیمی نیست که بپذیرد آمریکا بیاید قدرت اصلی خودش در منطقه یعنی مصر را ساقط کند و مردم را علیه خودش بشوراند و بعد آن را هدایت کند و تمام منافعش را از دست بدهد!
هر کسی در مصر سر کار بیاید دیگر برای آمریکا حسنی مبارک نمی شود. در تونس دیگر کسی بن علی نمی شود، در یمن کسی عبدالله صالح نمی شود. الان هم ابزار آمریکا در بحرین در خطر است. در این شرایط اگر بتوانیم سوریه را حفظ کنیم و سیاست خارجی این کشور دست نخورد یعنی سیاست دفاعی و خارجی سوریه دست نخورد اما حکومت مال مردم شود و مردم مشارکت داشته باشند، آمریکا در منطقه ذلیل شده است. یک کشمکش بسیار راهبردی بین ما و آمریکا،اسراییل و منافقین در سوریه است. بعد از ایستادگی ایران بود که روسیه و چین هم قطعنامه علیه سوریه را وتو کردند.

 * مدتی است که آمریکا مذاکرات مستقیم با ایران را جدی تر از گذشته پیگیری می کند. این مسئله در مذاکرات استانبول نیز نمود داشت. از طرفی نماینده آمریکا در مذاکرات استانبول نسبت به نماینده دیگر کشورهای 1+5 در سطح بالاتری بود و اوباما مشاور خودش را به این مذاکرات فرستاده بود که از ایران هم درخواست مذاکره مستقیم کرد. آیا این درخواست جدی تر آمریکا برای مذاکره با ایران ناشی از افزایش قدرت ایران در مدت اخیر به ویژه در بازه انقلاب های عربی است؟
در مذاکرات استانبول هفت نکته متفاوت از گذشته بود. یکی شرایط منطقه که با موج بیداری اسلامی همراه بود. این توانایی ایران در منطقه بود که از اهمیت بالایی هم برخوردار بود علی الخصوص که آنها بسیج شدند تا سوریه را ساقط کنند و 137 کشور را در سازمان ملل بسیج کردند و 80 کشور را هم در تونس و استانبول و فرانسه جمع کردند اما نتوانستند به هدف شان که ساقط کردن اسد بود، برسند. این دلیل دیگر بروز قدرت ایران در استانبول بود.
دلیل بعدی شرایط داخلی آمریکا اعم از وال استریت و وضعیت داخلی بد آمریکا و اروپا بود. قدرت ایران در غنی سازی 20 درصدی و طراحی صفحه سوخت برای رآکتور تهران توسط شهید شهریاری و اینکه توانستیم از نظر فنی اورانیوم غنی شده ذخیره کنیم، حریف را در موضع دفاع قرار داد.
وضعیت داخلی ایران و شرکت گسترده مردم در انتخابات هم نشان داد مردم پشت نظام هستند ضمن اینکه تحریم های غرب آن طور که می خواست، اثر نکرده بود. از طرفی انتخابات آمریکا در راه است و اوباما باید نشان می داد که رویکردی مثبت در سیاست خارجی اش دارد. ما تعیین کننده مکان مذاکرات هم شدیم و این نشانه قوت ما بود. این نکته مهم است که تنگه هرمز و نصف ساحل خلیج فارس و دریای عمان دست ماست. هر کس بر اینها حکومت کند، بر نفت و بر دنیا حکومت می کند اما این را نباید از یاد ببریم که انقلاب ما الهام بخش به کشورهای عربی بود و آنها را برای مطالبه حق خودشان به ویژه نفت کشورشان به صحنه آورد. این حضرت امام (ره) بود که مردم را با دست خالی و با نیت قرب الی الله اما با قدرت به صحنه آورد. اینجا بود که دیگر توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد معنی پیدا کرد و در نهایت مردم منطقه هم با الگوبرداری از مردم ایران اینچنین به صحنه آمدند.  مگر نه اینکه مردم مصر بعد از نماز جمعه ها تظاهرات برپا می کردند، چون مسلمانند و دین اسلام را می خواهند. این همان انقلابی است که امام به راه انداخت چرا که انقلاب های پیش از انقلاب اسلامی ایران بر ارتش آزادی بخش متکی بود اما انقلاب اسلامی بر نیروی مردم در صحنه با نیروی الهی متکی بود. اگر همه ملت ها راه بیفتند، رژیم صهیونیستی شکست می خورد و به نابودی می رسد. این آزادی در پی حرکت مردم فلسطین است و اکنون اسراییل از همین مسئله می ترسد که شعله بیداری اسلامی آن را به ورطه نابودی بکشاند.

 

https://shoma-weekly.ir/XsOyRP