گفتگوی ویژه

نتیجه تفکر امید به دشمن افزایش مشکلات در کشور شد

این افراد شناخت درستی نسبت به ماهیت دشمن ندارند. این عدم شناخت باعث می شود که در محاسباتشان دچار خطا و اشتباه شوند و با خوش بینی بیش از حد با تساهل و تسامح با دشمن برخورد کنند که نتیجه آن خسارت محض برای کشور و انقلاب اسلامی است. متاسفانه این دسته از مسئولان بویژه در ایام انتخابات و پس از آن به مردم وعده دادند که با مذاکره با دشمنان قسم خورده انقلاب می توان مشکلات کشور را حل کرد و امید واهی در مردم ایجاد کردند. نتیجه این تفکر افزایش مشکلات در کشور شد.
دولت یازدهم که بر سر کار آمد مدعی بود که قرار است کشور را بر اساس عقلانیت اداره کند، به گفته آنها دوره اداره کشور با حرکات نمایشی و کف و سوت گذشته است، آمده بودند تا با تدبیر و عقلانیت در دیپلماسی کشور را اداره کنند، با این دیدگاه ، برای حل مشکلات به پای میز مذاکره با کدخدای جهان رفتند، سه سال از وقت کشور را صرف کردند تا اعتماد آمریکا را جلب و مسیر حل مشکلات را باز کنند. به زعم دولتمردان عقل حکم می کرد تا در توافق با غرب پیشتاز شویم. مقام معظم رهبری در دیدارشان با کارکنان نیروی هوائی به مناسبت نوزدهم دی ماه در سخنان خود، اما تعریفی از عقلانیت در اداره کشور ارائه کردند که به نظر می رسد فرسنگها با آنچه دولت یازدهم مدنظر دارد، تفاوت داشته باشد، برای تبیین بیشتر این مهم با سرکار خانم دکتر لاله افتخاری عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفتگو کردیم که در ادامه به آن اشاره می شود.

*خانم دکتر در ابتدا برای خوانندگان ما جایگاه عقلانیت در اداره کشور را تبیین بفرمائید؟

- بهره گیری عقل برای اداره امور جزء تاکیدات دینی ماست. در معارف اسلامی کسانی که از این عنصر در مدیریت امور شخصی و اجتماعی بهره نمی برند مورد توبیخ و ملامت هستند. اصولا ً اسلام دین عقلانیت است، دین اعتدال و میانه روی است. بنابراین موفقیت در تمامی امور ما حصل برنامه ریزی مدون می باشد. اگر این اتفاق رخ دهد، آسیب ها کاهش پیدا می کند، ضرر و زیان ها کم می شود و خسارت کمتری وارد می شود. در اداره کشور عقلانیت جایگاه بالاتر و مهم تری دارد چون شما با سرنوشت میلیون ها انسان سر و کار دارید، حذف این عنصر چه بسا خساراتی وارد کند که جبران ناپذیر باشد. اگر عقلانیت در کار وجود داشته باشد مردم نیز نسبت به آن روی خوش نشان خواهند داد. اما اقدامات احساسی، بدون فکر، خالی از عقلانیت، بدون پژوهش و بدون شناخت واقعیتهای موجود می تواند بسیار خطرناک باشد و عواقب آن دامنگیر خیلی ها خواهد شد. ممکن است تصمصم گیری های شتابزده در کوتاه مدت اثرات مثبتی هم داشته باشد اما در نهایت باعث ویرانی می شود، این تصمیمات به مانند چوب کبریتی می مانند که در ابتدا کمی روشنائی و امید ایجاد می کند اما بلافاصله خاموش می شود و لحظه ای بعد انگار اتفاقی نیافته است، به عبارتی تصمیمات لحظه ای و بدون عقلانیت پایدار نیستند.

*مقام معظم رهبری در سخنان خود در جمع کارکنان نیروی هوائی تاکید دارند که" عقلانیت باید در ذیل توکل و امید به خدای متعال به کار گرفته شود"، مفهوم این نوع از عقلانیت چیست؟

- ببنید در حالت عادی عقل معمول در برابر یک سری حوادث و خطر پذیری ها کوتاه می آید و احساس خطر می کند، به عبارتی دو دو تا چهار تا می کند و محاسبه گری می کند برای هر کاری. اما انسانی که توکل بر خدا دارد ضمن استفاده از عقل در انجام امور، قدرت خدای متعال را نیز در نظر می گیرد. به نصرت او امیدوار است و از او مدد می گیرد. نمونه های بسیار زیادی در این باره ما داریم چه در دفاع مقدس و چه در پیروزی انقلاب که عقل محاسبه گر حکم می کرد که این کار نمی شود، خطرآن بسیار است، اما مردم ما با توکل بر خدا به پیش رفتند و ماحصل آن پیروزی بوده است. البته عقل انسانهای مومن همواره حکم می کند که شما بر اساس توکل بر خدا حرکت کنید و همواره خواست او را در نظر داشته باشید چرا که آغاز و پایان همه کار در ید اختیار اوست.

* گاهی اوقات اعتماد به شیطان نیز تعبیر به عقلانیت می شود، چه می شود که انسانها به شیطان اعتماد می کنند؟

- نگاه مادی به امور دنیا باعث می شود که در کارها گاهی به شیطان نیز اعتماد کرد. وقتی شما خدا را کنار می گذارید و تلاش دارید که همه امور را با محاسبات دنیوی بسنجید، به شیطان هم اعتماد خواهید کرد که شما را فریب می دهد و در نهایت چیزی جز سراب نصیب تان نخواهد شد. اینکه شاعر می گوید پای استدلالیون چوبین است ناظر بر همین مسئله می باشد، شما با پای چوبی راه به جائی نخواهید برد و به سرعت می شکند. اما توکل و اعتماد به خداست که شما را به سرانجام خواهد رساند.

* متاسفانه شاهدیم که برخی مدیران ما به جای آن که به خدا اعتماد کنند، به دشمنان امید بسته اند که مقام معظم رهبری هم بارها به آنها هشدار داده اند و خطابودن این تفکر را یادآوری کرده اند، چرا این تفکر را در بین برخی از مسئولان شاهدیم؟

- مهم ترین علت آن این است که این افراد شناخت درستی نسبت به ماهیت دشمن ندارند. این عدم شناخت باعث می شود که در محاسباتشان دچار خطا و اشتباه شوند و با خوش بینی بیش از حد با تساهل و تسامح با دشمن برخورد کنند که نتیجه آن خسارت محض برای کشور و انقلاب اسلامی است. متاسفانه این دسته از مسئولان بویژه در ایام انتخابات و پس از آن به مردم وعده دادند که با مذاکره با دشمنان قسم خورده انقلاب می توان مشکلات کشور را حل کرد و امید واهی در مردم ایجاد کردند. نتیجه این تفکر افزایش مشکلات در کشور شد.دشمن نیز فرصت را مناسب دید تا سایر برنامه های خود را اجرا کند، لذا می بینیم که در مذاکرات نه تنها مشکلات ما کم نشد و تحریم ها برداشته نشد بلکه بر دامنه مشکلات اقتصادی افزوده شد. اقتصاد کشور طی این مدت معطل توافق باقی ماند، کارها خوابید به امید اینکه پس از مذاکرات گشایشی صورت بگیرد، تصمیمات کلان کشور به نتیجه این توافق گره زده شد اما در عمل هیچ اتفاقی نیافتاد. مردم نیز به تبع این رخداد دلسرد شدند و اعتمادشان به دولتمردان کاسته شد. این جریان که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکید بر مذاکره با آمریکا و سایر دشمنان انقلاب دارد، هیچ گاه نخواسته که چهره واقعی دشمن را ببنید و اگر هم دیده آن را انکار کرده است. این افراد به جای اعتماد به خداوند متعال و توانائی های ملت، همیشه چشم به دشمن دارند تا با مذاکره با او مشکلات را حل کنند که سراب هم همیشه نصیب آنها بوده است.

https://shoma-weekly.ir/BNrcDR