
***
چرا اصلاحطلبان مدتهاست وعده پیروزی در انتخابات آتی مجلس میدهند در حالی که میدانند، چنین نیست؟
در دنیای سیاست و خصوصا در کشور ما و خاورمیانه و نهایتا کل جهان تغییرات با سرعت و هفتگی و ماهیانه انجام میشود و کسی نمیتواند به خودش تضمین پیروزی بدهد. شاید این امر قدری سادهاندیشی باشد، چون دنیای سیاست این را اقتضا نمیکند که کسی به خودش وعده پیروزی بدهد. در ادوار گذشته انتخاباتی شاهد بودیم بعضیها خودشان را پیروز صد در صد میدانستند، چه در فتنه 88 که بعد حوادثی پیش آمد و چه در دوم خرداد 76، زمان آقای ناطق نوری، در حالی که کسی نمیتواند تضمین بدهد پیروز میشود. اگر گروهی با این تفکر جلو برود با الفبای کار سیاسی آشنا نیست، خصوصا با توجه به حوادثی که در کشور ما، خاورمیانه و جهان اتفاق میافتد، نمیتواند به خودش چنین تضمینی را بدهد. به نظر من اولین نکته در اینجا این است که در این مشی سیاسی و روشی که عزیزان در گروههای مختلف دنبال میکنند، کسی نمیتواند تضمین بدهد و همانطور که گفتم با الفبای کار سیاسی نمیخواند.
نکته دوم این است که گروههای رقیب میخواهند از اردوگاه این طرف نفراتی را جذب کنند. این خواستهای است که همه گروهها داشتهاند و دارند. این منحصر به کشور ما نیست و در عرصه بینالمللی هم اینگونه است، مثلا در بحثهایی که درباره هستهای در آمریکا در حال جریان است، آقای اوباما و تیماش دنبال این هستند که بتوانند نفراتی را از گروه رقیب جذب کنند که این توافقنامه خیلی خوب است و دارند تلاششان را میکنند. پس این کاری است که در دنیای سیاست انجام میشود. آقای ناطق نوری یک نیروی انقلاب است و از قبل از انقلاب، زمان انقلاب، پس از آن، زمان ورود حضرت امام، رحلت ایشان، دوران بنیصدر، زمان رهبری مقام معظم رهبری و جامعه روحانیت مبارز نقشآفرینی داشتهاند و دارند. شکایات موجود در کشور به آخرین و عالیترین نقطه در کشور، دفتر مقام معظم رهبری میرسد و آقای ناطق نوری مسئول بازرسی دفتر ولیفقیه و در آنجا امین آقاست. در فرایند کار اداری قسمتهای بازرسی امینترین افراد هستند. الان ایشان امین مقام معظم رهبری در دفتر ولیفقیه، جانشین آقا امام زمان(عج) است. بنابراین آقای ناطق نوری مال ما، انقلاب، روحانیت و سرباز آقا و ولایت است. به نظر من آنها میخواهند دستاندازی کنند. اول اینکه اینجا خود آقای ناطق نوری باید مواظبت کند، دوم اینکه به عنوان اصولگرا باید طوری رفتار کنیم که نیروی ما به صف مقابل نرود.
با وجودی که بحث شما بیشتر راجع به اصلاحطلبهاست، درباره اینکه خودمان چه باید بکنیم خیلی حرف دارم. ما چه کاری باید انجام بدهیم که نگذاریم نیروی خودیمان به جبهه رقیب برود.
آقای روحانی شاگرد مرحوم آیتالله مهدوی کنی و عضو جامعه روحانیت مبارز است. هنوز یادمان نرفته است بعد از فتنه اولیهای که در سال 78 از طرف روزنامه سلام و دیگر افراد به وجود آمد و خواب این را دیده بودند که بساط نظام، کشور و ولایت فقیه را جمع کنند، روز 23 تیر 78 کسی که در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و با پشت دست توی دهان این افراد زد، همین آقای روحانی بود.
میفرمایید آنها میخواهند آقای لاریجانی را جذب کنند. هم خود این عزیزان باید رفتاری داشته باشند که به آنها بها ندهند و هم ما روش و منشی داشته باشیم که سعی کنیم، اینها به جبهه مقابل نروند، چون این دوستان عزیز سرمایههای ما هستند. آقای لاریجانی ده سال قبل، یعنی سال 84 نامزد مشترک جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین بودند. ایشان تئوریسین و نظریهپرداز بسیار خوبی هستند و باید به این نکته توجه کنند که اولا خود این عزیزان مواظب باشند و ثانیا ما نباید کاری کنیم که اینها از اردوگاه ما بروند. چه کسانی؟ آقایان ناطق نوری، لاریجانی و روحانی. آقای روحانی بعد از تنفیذ رهبری رئیسجمهور همه مملکت است و نمیتواند در یک گروه، قالب و طیف قرار بگیرد. بنابراین باید جلوی این ریزش را که به همین راحتی عزیزانی که با ما بودهاند، توسط جبهه رقیب جذب شوند بگیریم. خود این آقایان هم باید در این مسیر گام بردارند، نه اینکه عزیزی بگوید ما مدام باید کرنش و سعی کنیم اوضاع را درست کنیم. آنها هم باید از این حرکت مواظبت کنند.
موفقیت یا شکست جناح اصلاحطلب را ریشه در عملکرد طیف اصولگرا میدانم. الان ده ماه است که مذاکرات در جریان است و در این زمینه رفتار، کنش، واکنش و دیدگاه مؤتلفه اسلامی بهعنوان یک حزب مادر، برند 50 ساله و حزبی که نیم قرن در عرصه سیاسی کشور توانسته است در سپهر سیاسی این کشور نقشآفرین و دقیق باشد. ده ماه مذاکرات فشرده مؤتلفه اسلامی با جبهه پایداری و ایثارگران بسیار طاقتفرساست و نباید تنگنظرانه با قضیه برخورد شود. باید جلوی عناصر افراطی اصولگراها را که گزک دست آنها میدهد، بگیریم. مثلا نوع برخوردی که مجلس شورای اسلامی با ریاست مجلس سر مسئله هستهای کرد و اظهاراتی که بعضی از نمایندگان ـ که بهعنوان نمایندگان طیفهای جبهه پایداری مطرح میشوند ـ کردند. جبهه پایداری اطلاعیه بدهد که اینها جزو ما نیستند. فحاشی و زشتگویی اصلا رایآور نیست. اینها همان کمکی است که عزیزان ما را به طرف اصلاحطلبی هل میدهد و میگویند با اینها نیستیم. خود اصولگرایان باید این کار را انجام بدهند و ریشه در رفتار ما دارد. اگر بد عمل کنیم، بهترین تبلیغات را برای رویکارآمدن اصلاحطلبها انجام دادهایم.
علت این ماجرا را در چه میدانید؟ بعضیها این را استقراض اصلاحطلبها از گروههای دیگر میدانند، برخی میگویند این فریب برای این است که اصلاحطلبان بعدا بتوانند نیروهایشان را معرفی کنند و فعلا از تبلیغات منفی مصون باشند. برخی هم میگویند این فریبی برای پنهانکردن کمبود نیروست. تحلیل شما چیست؟
گمانهزنی و تحلیل هر کسی بستگی به اطلاعاتش دارد. میتواند همه اینها باشد و میتواند هیچ کدامشان نباشد. نمیتوانیم قضیه را صفر و صد ببینیم. همیشه گروه رقیب میخواست نفراتی را از اردوگاه این طرف جذب کند و از اول انقلاب این شیوه را داشته است. حتی در اِشِل بالاتر دشمن همواره درصدد این بوده است نفراتی را از اردوگاه انقلاب جذب کند که در طول این 37 سال این کار را انجام داده است. بنابراین آنها خیلی چیزها را برای خودشان تنظیم میکنند. میخواهند استقراض شخصیت و کمبود نفراتشان را جبران کنند، چهرهها و برندهای شناختهشدهای را در اردوگاه خودشان داشته باشند تا بتوانند نامزدهای احتمالی سراسر کشور را با کمک این شخصیتها و چهرهها به نمایش بگذارند. بله، همه اینها هست و آن را نفی نمیکنند. اینها میخواهند همه این کارها را بکنند، حالا چگونه میتوانیم اینها را خنثی کنیم؟ یک سری حوادث طبیعی وجود دارد، مثل زلزله، سیل و... گروههایی که در اینجور مواقع وارد عمل میشوند باید بهقدری توانا باشند که بتوانند مقابل اینها بایستند، وگرنه این حوادث همیشه پیش میآیند و غیر قابل اجتناباند. درباره اصلاحطلبها هم همینطور است آنها همواره به دنبال ایناند که از اصولگراها نفراتی را جذب کنند، در حالی که ما اصولگراها به دنبال این قضیه نیستیم. آنها همیشه از کیسه و صندوقچه ما برداشته و بردهاند. ما هم بهراحتی تن دادهایم. از یک طرف آنها از ما نفرات میبرند و از این طرف یک سری در بین اصولگراها به این آتش میدمند و این روند را تسریع میکنند. آنها اصلا صبح که از خواب بیدار میشوند میخواهند این کارها را بکنند. باید بتوانیم نفرات و سرمایههایمان را با رفتار خوب و منطق، استدلال و پیشینه جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین، 50 سال مؤتلفه و گروهها و افراد دیگر حفظ کنیم.
همانطور که گفتید میخواهد نفر بگیرد، چهره داشته باشد، برند مشخصی را بین نامزدها بگذارد و بگوید ما با فلانی هستیم، مثلا رؤسای قوا و هرکسی که فکرش را بکنید، آنها به دنبال جذبش هستند. باید طوری رفتار کنیم که نگذاریم عزیزانی که در اردوگاه بزرگ انقلاب، ولایت و اسلام روی آنها کار شده است به جبهه مقابل بروند. اصولگرایان هم باید این دغدغه را داشته باشند و با گفتگوها، رایزنیها و دیدارها نگذارند نفرشان را ببرند.
شما به آقای روحانی اشاره کردید که نیروی خود ماست. تا همین چند سال قبل هم آقای هاشمی و هم نوه حضرت امام(ره) نیروی اصولگرا محسوب میشدند.
همینطور است.
الان قرار است این سه نفر سر لیست خبرگان اصلاحطلبان باشند. ضمن اینکه بوی تحرکاتی از این لیست به مشام میرسد. در این زمینه باید چه باید کنیم؟
اینکه این آقایان میخواهند سرلیست باشند، یک گمانه و نظریه است. فرض میکنیم این گمانه قرین به واقعیت باشد، در این صورت وظیفه ما بهعنوان طیف سیاسی اصولگرا این است که با ساز و کاری جلوی این کار را بگیریم. چگونه؟ با رایزنی، گفتگو، صحبت و دیدار بتوانیم جلوی چنین اتفاقی را در صورت صحیحبودن گمانه بگیریم.
بعضی افراد از اصلاحطلبان بهدنبال تطهیر فتنهگران و تقلیل فتنه 88 هستند. در مقابل این حرکت چه عملی باید انجام بدهیم؟
به نظر من باید ابعاد آن وقایع بازخوانی شود که تا الان هم این کار انجام نشده است. البته کتابهایی منتشر شده است. میبایست گفته شود چه اتفاقاتی افتاد، چه حوادثی پیش آمد و چه شرایطی داشتیم. اگر بتوانیم تاریخ را دقیق بیان کنیم ابعاد گستردهای از این قضیه باز خواهند شد. سیمای جمهوری اسلامی ایران در 9 دی 93 برخورد واقعبینانهای را سامان داد که میتواند این مسئله را خنثی کند. اگر حوادث آن ایام را روز به روز تحلیل کنیم و خبرش را بگوییم و بازخوانی و تحلیل کنیم، ذهن افراد زیادی روشن میشود. الان سیمای جمهوری اسلامی ایران نشست سران حزب توده را پخش و با قضیه واقعبینانه برخورد کرد، نه یک طرفه. به نظر من جوانی که باید مطلب را بگیرد جواب بسیاری از سوالاتش را دریافت کرد. در مورد فتنه 88 هم میتوان ابعاد و اتفاقاتش را بگوییم، جامعه هم میپذیرد و خود به خود واکسنی برای جلوگیری از بازتولید فتنه خواهد بود. بهترین روش را، شیوه سیمای جمهوری اسلامی ایران در سالگرد 9 دی دیدم که نگاه متفاوتتری نسبت به سالهای قبل به موضوع فتنه داشت و خیلی جالب بود و مردم را آرام کرد.
در انتها هم تحلیل خود را از آرایش انتخاباتی گروهها بفرمایید.
ما بین دو گروه برای کسب قدرت قرار داریم: یکی تیم آقای روحانی که الان در قدرت حضور دارند و میخواهند چهار سال دوم را هم در قدرت بمانند، دیگری تیم آقای محمود احمدینژاد است که قصد دارند به هر قیمتی به قدرت بازگردند. ما بین این دو خواست و حرکت در جامعه قرار گرفتهایم که عدهای میخواهند بیشتر بمانند و عدهای میخواهند مجددا در قدرت قرار بگیرند. به نظر من طیف علاقمند به انقلاب و اصولگرا باید تبیین درستی از این دو جریان داشته باشند و خیلی از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هستهای بین این دو حالت قرار دارد.