
*فرزان شهیدی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سفر چند ماه گذشته خود به استان کرمانشاه در دیدار با روحانیون این استان، حرکتهای مردمی اخیر در منطقه و مأیوس شدن مردم غرب از نظام سرمایهداری را موج سوم گرایش به اسلام دانستند و با تأکید بر الگوی جمهوری اسلامی ایران فرمودند: «امروز که سخن جمهوری اسلامی مبنی بر بینتیجه بودن نظام مارکسیستی تحقق یافته و در مورد نظام سرمایهداری نیز در حال تحقق است، علما و روحانیون باید با استفاده از مبانی مستحکم عقلی و متناسب با نیازهای روز، معارف منطقی و ریشهدار اسلام را برای مشتاقانی که در سراسر دنیا در حال افزایش است، ارایه کنند.»
جوهره اسلامگرایی در خیزشهای منطقه
همانگونه که از رهنمودهای رهبر انقلاب بر میآید جوهرهی اصلی حرکتهای مردمی در سطح منطقه، اسلام و تعالیم حیاتبخش قرآن بوده است؛ چرا که اسلام دین غالب و مورد احترام ملل منطقه بوده و نهادها و نمادهای اسلامی همچون روحانیت و مساجد همواره جایگاه خاصی در جوامع اسلامی داشتهاند.
کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه به طور عموم سابقه اسلامگرایی و مبارزات ضد دیکتاتوری و ضد غربی و صهیونسیتی را در کارنامه خود داشته و بی تردید در موج تازه قیامها، از آموزههای اسلام سیاسی تاثیر پذیرفتهاند. افول ایدئولوژی های دهههای شصت و هفتاد قرن گذشته میلادی ـ همچون ناسیونالیسم و سوسیالیسم ـ نیز تاثیر به سزایی در رشد اسلامگرایی در منطقه داشت و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روح تازهای در این گرایشها دمید.
پیروزیهای میدانی گروههای مقاومت همچون حزب الله لبنان و جنبش حماس در برابر ارتش اسطورهای رژیم صهیونیستی نیز باب تازهای از گرایش به اسلام سیاسی و انقلابی را گشود و مردم منطقه دریافتند که ظرفیتهای اسلام سیاسی بسیار شگرف بوده و از سایر الگوها و مکاتب، فراتر و کارآمدتر میباشد.
در این جا اشارهای کوتاه خواهیم داشت به مصادیق اسلامگرایی در سه کشور انقلابی یعنی مصر و تونس و لیبی و پس از آن تلاشهای غرب در مقابله با اسلامگرایی و نیز نقش جمهوری اسلامی ایران را مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
نمونه مصر
مصر به عنوان یک کشور محوری در جهان عرب، از دههی بیستم قرن گذشتهی میلادی شاهد ظهور سازمان «اخوان المسلمین» بوده است که رهبران آن، مردم مصر را به مقابله با دیکتاتوری و برپایی آیین شریعت فرا میخواندند. دیری نپایید که تفکرهای اخوان سایر کشورهای عربی را نیز فرا گرفت و شعبههایی از این سازمان در کشورهای مختلف پدید آمد.
سید قطب نیز که از تئوریسینهای اسلام سیاسی در مصر محسوب میشود در کتاب «نشانه های راه» گفته است رسالت پیامبر اسلام ایجاد نظام اجتماعی اسلامی بر اساس توحید است و اگر لازم باشد انجام این رسالت باید از طریق قوهی قهریه انجام یابد تا حاکمیت الهی در زمین تحقق یابد.
اکنون میان انقلابیون مصری چالشهایی در گرفته و جریانهای لیبرال، قومیگرا و چپگرا در مقابل اسلامگرایان به میدان آمدهاند. وظیفهی اسلامگرایان و در رأس آن ها اخوان المسلمین و نیز نهاد دینی «الازهر» آن است که بهترین الگوی مردم سالاری دینی را متناسب با شرایط دینی، مذهبی، سیاسی و تاریخی مصر ارایه کنند. انجام این رسالت سترگ، جریان اسلامگرایی در مصر را تقویت کرده و میتواند الگویی سازنده به سایر کشورهای عربی ارایه دهد.
اسلامگرایی در تونس
در تونس نیز سیاستهای غربگرایی و ضد دینی رژیم «بنعلی زینالعابدین»، نقش مهمی در بیداری اسلامی و خیزش مردمی این کشور داشت. این سیاستها تا حدی بود که پخش اذان از مساجد یا حجاب برای دانشجویان دختر ممنوع شده بود. از طرفی تونس طی چند دههی گذشته شاهد ظهور جریانها و احزاب اسلامگرا همچون حزب نهضت اسلامی بوده است که با الهام از انقلاب اسلامی ایران به مبارزه با رژیم تونس پرداخته و البته مورد سرکوب و انزوا قرار گرفت. برای مثال رهبران حزب «نهضت» همچون «راشد الغنوشی» به خارج تبعید شدند و البته همین امر موجب تحکیم جایگاه اسلامگرایان در تونس شد و بیجهت نبود که الغنوشی پس از بازگشت از تبعید مورد استقبال گرم مردم تونس قرار گرفت و حزب او در نخستین انتخابات آزاد پس از سقوط بنعلی، به بیشترین آرا دست یافت.
راشد الغنوشی از جمله رهبران اسلامگرا در جهان عرب بود که تحت تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قرار گرفت و به همین دلیل کتاب «امام خمینی(ره) و تجدید حیات اسلام» را نوشت. او در این کتاب، شاخصههای اسلام تشیع را که موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد برای یک حرکت اسلامی لازم و ضروری دانسته است. وی مسجد و رهبری روحانیت و استقلال روحانیت تشیع را از نقاط قوتی میداند که هر گونه تحرک و سازماندهی را در تشیع به وجود میآورد.
لیبی مهد اسلامگرایی
اسلامگراها در لیبی نیز که پس از تونس و مصر، سقوط دیکتاتوری را جشن گرفتند، ریشههای مستحکمی دارند. نکتهی قابل توجه در لیبی آن است که رهبران شورای انتقالی بر تدوین قانون اساسی بر اساس شریعت اسلام تأکید کردهاند که این امر با توجه به خواست عمومی مردم لیبی، مهمترین گام در عرصهی تحقق مردم سالاری دینی محسوب میشود. در سایر کشورهای عربی همچون یمن و بحرین نیز که مردم آن به پاخاستهاند، جوهرهی اسلامگرایی کاملاً برجسته بوده و نمادهای دینی همچون مساجد و نماز جمعه و روحانیون نقش مهمی در پیشبرد نهضت بر عهده دارند. برای نمونه در بحرین جنبش «الوفاق» و یا جنبش «الحق» توسط روحانیون و علمای دینی اداره میشود و رهنمودهای «شیخ عیسی قاسم» به عنوان مرجع دینی و امام جمعه، همواره مد نظر انقلابیون شیعهی این کشور قرار داشته است.
مصادرهی انقلابها و الگوسازی توسط غرب
با شروع تحولات مردمی در شمال آفریقا، غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا تلاش زیادی کرد تا ماهیت اسلامی این تحرکات را کمرنگ ساخته و در مقابل، شعارهای خود همچون دمکراسی خواهی و آزادی و حقوق بشر را جایگزین آن کند. گاه نیز سطح این حرکت ها را در حد مطالبات اقتصادی و معیشتی در قالب عناوینی همچون انقلاب نان تقلیل داد. دلیل این تلاشهای مذبوحانه آن است که غرب، موج تازهی اسلامگرایی را در منطقه بر نمیتابد و همان گونه که در مرحلهی شکلگیری نهضتها به تحریف و مصادرهی انقلابها پرداخت، در مرحلهی پیروزی نیز تلاش دارد با ارایهی الگوهای خود، اسلامگرایی را به محاق ببرد. تأکید بر نسخهی لیبرال دموکراسی از جملهی اقدامهایی است که غربیها و به ویژه آمریکا در کشورهای انقلابی آغاز کرده و در سطح منطقهی ترکیه به کمک آنان شتافته و به طور رسمی به ترویج نظام سکولاریسم و لاییک پرداختهاند.
مهرهسازی و شخصیت پروری نیز از دیگر اقدامهایی است که غرب در کشورهای عربی دنبال میکند تا اهداف و شعارهای خود را به وسیلهی این عوامل که به طور طبیعی مورد حمایت مردم هستند، به پیش ببرد. البته مردم تونس و مصر و لیبی و سایر کشورهای به پاخاسته، خواهان آزادی و دمکراسی و نیز بهبود اوضاع اقتصادی بودند، اما تاکید غرب بر این مفاهیم حاکی از توطئه ای پنهان جهت تحریف خاستگاه اصلی این حرکت ها از یک سو و مقابله با اسلامگرایی برخاسته از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر بود.
نقش جمهوری اسلامی ایران
امام خامنهای در بیانات راهبردی خود در «کنفرانس بیداری اسلامی» در تهران در شهریور ماه گذشته تصریح کردند: «هدف نهایی ما امت واحده اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایه دین و عقلانیت و علم و اخلاق میباشد.» بر اساس این رهنمود والا، جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار اسلامگرایی در منطقه و جهان، وظیفهی خطیری بر عهده دارد و همان گونه که امام خامنهای(دام ظله) تأکید کردهاند باید متناسب با مقتضیات و نیازهای روز نه تنها به مردم منطقه که به سایر نقاط جهان، نسخهی اسلامی موسوم به مردم سالاری دینی را به بهترین وجه ارایه کنیم.
آنگونه که از بیان رهبر انقلاب بر میآید، مرحلهی اول این کار شامل یک پروژهی فکری و فرهنگی زیربنایی است که نقش نخبگان به خصوص روحانیون و اندیشمندان در آن برجسته خواهد بود. در مرحلهی بعد ظرفیتهای دیپلماسی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران باید به میدان آمده و محصول مرحلهی اول را به منطقه و جهان معرفی نماید. نکتهی قابل توجه در الگوسازی جمهوری اسلامی آن است که این الگودهی لزوماً به معنای ارایه نسخهای عینی از نظام ولایت فقیه نیست و همان گونه که رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان فرمودند؛ ولایت فقیه یک استنباط شیعی است و چون اکثریت جهان عرب اهل سنت هستند میتوانند استنباطات خاص خود را از مذاهب خود مبنی بر مردمسالاری دینی ارایه کنند. مهم آن است که جوهره و روح حاکمیت، دینی و بر اساس آموزههای قرآن و شریعت بوده و الگوهای غربی و التقاطی به کشورهای مسلمان تحمیل نشود.
به رغم اختلافات فقهی، تجارب و دستاوردهای ایران در عرصه حاکمیت دینی طی سه دههی گذشته و خصوصاً در مصاف با تهدیدات و چالشهای داخلی و خارجی ـ که بی تردید کشورهای انقلابی کم و بیش با آن مواجه خواهند بود ـ برای کشورهای مسلمان منطقه دروس آموزندهای در برخواهد داشت.
مسوولیت جمهوری اسلامی ایران زمانی سنگینتر میشود که به دنبال بیداری اسلامی در منطقه، موج فشارها و خصوصاً حملات رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافته و از طرفی غرب تلاشهای خود را به منظور نفوذ و الگوسازی در کشورهای انقلابی دو چندان کرده است.
آمریکا و غرب از دیرباز با پروژهی ایرانهراسی در صدد القای این امر هستند که الگوی ایران اسلامی فاقد کارآمدی لازم بوده و در نتیجه نمیتواند الگوی مناسبی برای جهان عرب و اسلام باشد. غربیها برای اثبات این القائات، جمهوری اسلامی را به اتهامات واهی چون رادیکالیسم افراطی و تروریسم و استبداد دینی متهم میسازند تا جایی که وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون در اوج تحرکات اسلامگرایی در منطقه، با لحنی کنایهآمیز اعلام کرد ایران برای کشورهای منطقه عبرت است نه الگو!
با این حال انگیزههای اسلامگرایی و عطش مردم منطقه و جهان نسبت به اسلام ناب به حدی است که میتواند توطئههای دشمنان را خنثی کرده و عزم ما را در صدور مجدد انقلاب و ارایهی الگوی دینی در سایهی «موج سوم اسلامگرایی»، مضاعف نماید.
* کارشناس مسایل بین الملل