گفتگوی ویژه

موتلفه در مجلس نهم قوی تر و تاثیرگذارتر خواهد بود

موتلفه در مجلس نهم یک حضور جدی تر و کارامد تراز گذشته درخدمت به مردم خواهد داشت

می گوید در مجلس نهم نیستم و به همین دلیل بیشتر به کارهای حزب می رسم.
برای اثبات این حرفش هم وقتی تقاضای مصاحبه کردیم گفت خودم به دفتر نشریه می آیم و بعد از مدتها  بود که در جلسه تحریریه نشریه شرکت کرد و بعد از آن هم به گفت و گو نشستیم.
معتقد است در انتخابات هرکس بیشتر می زند بیشتر می خورد و موتلفه با تلاشی که در افشای جریان انحرافی داشت در این انتخابات بیشتر از دیگران تخریب شد و البته پشیمان هم نیستیم؛ چون هم به وظیفه مان عمل کردیم و هم با کسی سازش نکردیم و ارزش این کار کمتر از رای آوردن نیست.
در حال و هوای شروع مصاحبه بودیم که یکی از شماره های سال گذشته نشریه شما توجهمان را جلب کرد؛ آیت ا... ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس تیر ماه 90 در جمع دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی تصریح کرده بود: همه عناصر مساله دار با موتلفه مخالفند. و البته بادامچیان حاضر نشد این گفته را تشریح کند تا بخش هایی از حقایق انتخابات مجلس نهم بیان شود و گفت شیرینی پیروزی اصولگرایان مهم تر است.
گفت وگوی شما را با دکتر اسداله بادامچیان قائم مقام دبیر کل حزب موتلفه اسلامی و رییس فراکسیون این حزب در مجلس هشتم در تحلیل انتخابات مجلس نهم و پیش بینی هایی درباره مجلس آینده پیش رو دارید.
گفت وگو: محمد مهدی اسلامی- سید حامد حسینی


* به عنوان رییس ستاد انتخابات حزب موتلفه اسلامی چه تحلیلی از نتایج به دست آمده از انتخابات مجلس نهم دارید؟
با تبریک پیروزی اصولگرایی در کشور و تشکر و تقدیر از مردم که به هدایت ولی امر مسلمین در یک انتخابات که امتحان بزرگ الهی بود، زمینه پیروزی و موفقیت ملت بزرگ ایران را به‌خوبی فراهم کرد. تبریک به راه‌یافتگان مجلس نهم و تقدیر از خدمات نمایندگانی که در این دوره در انتخابات حضور پیدا کردند، ولی رأیشان به حد نصاب نرسید.
در مورد انتخابات مجلس نهم، طبیعی است که همه قبول دارند که ره‌آوردها و پیروزی‌هایش در سطح بسیار بالایی است. دو سه ماه قبل از آغاز انتخابات را به یاد بیاوریم که مسئله ورود اصلاح‌طلبان به عنوان یک هجمه وسیع در سه بخش کسانی که رد صلاحیتشان محرز است، برای رد شدن و استفاده و گروه بعدی که مهره‌های خاکستری هستند و احتمال رأی آوردن و رأی نیاوردن دارند و گروه سوم اصلاح‌طلبانی که مهره‌های سفید به آنها نام داده بودند که اینها به صحنه بیایند تا در مجلس بتوانند یک اکثریت قوی را داشته باشند و برخی از آنها احتمال می‌دادند که با توجه به مشکلات اقتصادی روبنایی‌ای که در کشور ما هست و مسئله اختلافات بین برخی از اصولگرایان و جبهه‌بندی‌های گوناگون، احتمال موفقیت خود را می‌دادند. همچنین جریان انحرافی که شایع بود می‌خواهد 150 نماینده در مجلس داشته باشد، با استفاده از قدرت حکومتی و استفاده از ثروت‌هایی که در اثر نفوذ به دست آورده‌اند و مسئله دخالت عناصر بیگانه در انتخابات و سعی در فرستادن مهره‌های چهره پنهان کرده در پوشش‌های دیگر به مجلس نهم و مسئله احتمال اختلافات شدید بین اصولگرایانی که هر کدام سلایق گوناگون و متفاوتی دارند.
این فضایی است که در چند ماه قبل از انتخابات مطرح بود و به همین علت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و آیت‌الله مهدوی و آیت‌الله یزدی برای حفظ خط اصیل انقلاب، خط فقاهت و روحانیت و ولایت پا به صحنه گذاشتند و آماده یک ریسک بزرگ شدند. مؤتلفه اسلامی در این مسیر همراه با سایر تشکل‌های اصولگرا در خدمت روحانیت انجام وظیفه کرد و جبهه متحد اصولگرایان شکل گرفت. حضور برخی از عناصر و دیدگاه‌ها هم برای این بود که مجموعه جبهه اصولگرایان با همه سلایق به یک وحدت نسبی برسند و همه اضلاع اصولگرایی در یک مجموعه‌ای که ولایت را محور خود می‌داند، در یک وحدت کلان با هم کار کنند و یک فهرست واحد به وجود بیاید تا مردم با استقبال کامل از این یک فهرست، مسئله خطرها و فشارهای دشمنان و طرح‌هایی را که دارند، دفع کنند و یک مجلس منسجم اصولگرایانه در خدمت ولایت و فقاهت و روحانیت اسلام تشکیل شود تا در دهه چهارم پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، مسئله رفع مشکلات روبنایی و گرانی‌ها و تورم و ساختارهای دچار مشکلات اداری و قضایی و... در سایه یک مجلس منسجم اصولگرا ان‌شاءالله به‌خوبی انجام بگیرد.
این هدفی بود که مؤتلفه اسلامی برای آن تلاش وافر کرد و برای این ‌که در این وحدت حضور داشته باشد، گذشت‌های فراوانی هم کرد، مؤتلفه حاضر شد در جمع اضلاع اصولگرایی حاضر شود و در خدمت جامعتین و آیتین روحانیت باشد و در واقع خودش را در جمع ببیند.
طبیعی بود که حرکت جمعی دچار کندی‌ها و بعضی اختلاف‌نظرها هم خواهد شد. این حرکت که به طرف مسیر صحیح خود می‌رفت، در میانه راه با یک حرکت انشعابی مواجه شد به نام جبهه پایداری که آنها هم اختلاف سلیقه داشتند، ولی اصولگرا بودند، اما آنها نسبت به شرایط خاصی که مد نظرشان بود اصرار ورزیدند و به‌جای تبعیت از جمع و حضور در یک مجموعه وحدت‌گرای جمع اصولگرایان با همه سلایق اصولگرایان ساز جداگانه‌ای نواختند و با توجه به این‌که جامعه امروز به جایی رسیده که حرف روحانیت را پذیراست، از آنجا که نمی‌خواستند نظرات آیت‌الله مهدوی و آیت‌الله یزدی و جامعتین را کاملاً قبول کنند و بر نظرات خاص خودشان اصرار ورزیدند، در خدمت یک روحانی محترم، حضرت آیت‌الله مصباح قرار گرفتند.
از اینجا این خطر پیش آمد که تفرقه بین بزرگان روحانی پدید بیاید و در این مسیر، برخی جریانات انحرافی کوشیدند که از حضور آیت‌الله مصباح در این صحنه به حمایت از جبهه پایداری یک برنامه تفرقه را شروع کنند. در اینجا با درایت آیت‌الله مهدوی و یزدی و همه یاران اصولگرا، با حفظ احترام حضرت آیت‌الله مصباح، این برنامه که تفرق بین روحانیت باشد، خنثی شد. حضرت آیت‌الله مصباح، تأکید بر احترام به آیت‌الله مهدوی را تکرار کردند و آیت‌الله یزدی هم نسبت به آیت‌الله مصباح اظهار احترام کردند و در نتیجه توطئه تفرقه بین روحانیت و دودستگی بین روحانیت خنثی شد.
گرچه این نشان داد که در جامعه ما برخلاف تصور برخی که حتی در جایگاه‌های ویژه‌ای قرار داشتند که روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و اصولاً روحانیت نفوذ چندانی بین مردم ندارند، این امر نشان داد که در هر حال جامعه دینی کشور ما به روحانیت به عنوان یک محور نگاه می‌کند و این پیام بسیار بلندی برای خارج و داخل است. بر این اساس جبهه پایداری هم فهرست خود را مطرح کرد. جبهه متحد اصولگرایان هم فهرست خود را داد. در شهرستان‌ها هم جبهه متحد اصولگرایان با سوابقی که داشت، با استفاده از تشکل‌هایی مثل مؤتلفه اسلامی که در درون جبهه متحد بود، فعالیت خوبی را شروع کرد که بعد بعضی‌ها مثل جبهه پایداری یا جبهه ایستادگی تعدادی از این نمایندگان را که نامزد جبهه متحد اصولگرایان بودند، به عنوان نامزدهای مورد نظرشان مطرح کردند.
اصلاح‌طلبان، دیگر با این دو جریانی که در رأس آن سه فقیه بزرگ ما بودند، زمینه لازم را برای خود نیافتند. همچنین جریان انحرافی هم احساس کرد روحانیت ولو از دو گروه حمایت کند، جایی برای جریان انحرافی در صحنه سیاسی کشور نخواهد گذاشت و لذا در انتخابات، نه جریان اصلاح‌طلبان توانست حضور جدی داشته باشد و نه جریان انحرافی و بعد هم در باره مسائل مربوط به تبلیغات انتخاباتی، بالاخره هر دوی تشکل‌ها از عکس آیت‌الله مصباح یزدی و آیت‌الله مهدوی استفاده کردند و نشان دادند که هر دو مجموعه زیر نظر روحانیت هستند.
در هنگام رأی‌آوری هم در مرحله اول، در شهرستان‌ها و در تهران اکثراً کسانی که مربوط به جبهه متحد بودند، رأی آوردند و در تهران هم در مرحله اول، یک نفر اختصاصی جبهه پایداری و یک نفر اختصاصی جبهه متحد و سه نفر مشترک رأی آوردند، در نتیجه مردم تمایل خود را به وحدت بین همه اصولگرایان در رأی خود نشان دادند.
خود بنده به اتفاق آقای کوثری پیشنهاد کردیم که در مرحله دوم 25 نامزد از 50 نامزد از طرف سه فقیه بزرگوار با هم معرفی شوند بقیه هم در صحنه بمانند و این نشانه وحدت باشد. لکن معلوم شد که جبهه پایداری و برخی از تشکل‌های همراه جبهه متحد به این موضوع رضایت نمی‌دهند و پیشنهاد ما در محضر فقها هم چندان مورد قبول واقع نشد، در نتیجه رقابت بین دو جبهه اصولگرایی باقی ماند.

* برای این ائتلاف بزرگ، اقدام عملی هم انجام شد یا فقط در حد تئوری بود؟
نه، صحبت کردیم. با اعضای اصلی جبهه متحد و جبهه پایداری صحبت کردیم. من خودم شخصاً با آقای حداد، آقای حسینیان، آقای باهنر و آقای متکی صحبت کردم.

* حتی مثل این‌که آقای عسگراولادی برای این موضوع به قم هم رفتند.
آقای عسگراولادی برای موضوع دیگری رفتند، اما موضوع وقتی در محضر آقایان باز شد، زمینه عمل نداشت. انتخابات دور دوم هم بحمدالله انجام شد و در نتیجه مجلس نهم به‌رغم همه آن فضاها، مجلس اصولگرایان ولایت‌مدارانه تشکیل شد و بحمدالله از 288 نماینده انتخاب شده، اکثریت در خط اصولگرایی هستند. اینجاست که این وحدت ملت همراه با حضور پرشورشان موجب شد که در صحنه‌های داخلی و خارجی تأثیر فراوان گذاشت، یعنی در مسئله تحریم‌ها، در مسئله هسته‌ای، در مسئله 1+5 و نهضت‌های بیداری اسلامی، در تلقی کشورهای دنیا از ایران و توجه به وحدت امت و امامت و اقتدار و حضور گسترده صمیمانه و متحدانه ملت‌ اثرات فراگیری گذاشت. در انتخابات هم طبیعی است که رأی، رأی صحیحی است و بعضی‌ها رأی می‌آورند و بعضی‌ها نمی‌آورند، اما مرحله دوم هم رأی خوبی بود و در نهایت از جبهه متحد در تهران 11 نفر از 25 نفر را دارد، جبهه پایداری 8 نفر و 4 نفر هم مشترک و دو نفر هم آقای دکتر علی مطهری و آقای محجوب به مجلس راه یافتند. این عظمت حضور و اقتدار ولایت و روحانیت و وحدت ملت و پیروزی اصولگرایی حتماً برای استکبار جهانی، معاندین، مخالفین، اصلاح‌طلبان افراطی و جریان انحرافی و جریان‌های مسئله‌دار داخلی، سنگین آمده و لذا ما به احتمال قوی شاهد بحث‌ها و تحلیل‌های تفرقه‌انگیزانه و ایجاد دوگانگی و چنددستگی و رقابت‌های غیراصولگرایانه که به تحریک آنها صورت می‌گیرد، خواهیم بود.
اگر ما در این انتخابات عظیم، اصل پیروزی‌مان متعلق به ولی‌فقیه عادل است، نسبت به ولی‌فقیه عادل شیطنت‌ها شروع می‌شود و باید ملت مراقب باشند و برخی از این شیطنت‌ها ولو این‌که طرف ندانسته و ناآگاهانه این کار را بکند، این است که مثلاً برای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته شود که ایشان در سن بازنشستگی است و قدرت کارهای اجرایی را ندارد و بهتر است که کار را به دیگران وابگذارد، آن هم بعد از یک ماه که ولیّ امر مسلمین، ایشان را منصوب کرده است. من نمی‌خواهم بگویم کسی که این حرف را زده، غرض خاصی داشته. ممکن است از روی بی‌اطلاعی این حرف‌ها را زده، اما این حرف نوعی تهاجم به ولایت فقیه است و یا در موارد دیگر و طبیعی است که استکبار جهانی هم به اینها دامن بزند. از طرف دیگر اگر اصل محوریت در این وحدت و حفظ وحدت، روحانیت معظم، به‌ویژه حضرت آیت‌الله مهدوی کنی و حضرت آیت‌الله یزدی و دو نهاد جامعه مدرسین و جامعه روحانیت است، حتماً تهاجم‌ها علیه آنها شدت خواهد گرفت و لذا باید مراقب باشیم تا دودستگی، انشعاب، تنازع، درگیری با عناوینی چون عدم موفقیت جامعتین در ایجاد وحدت و از این تحلیل ها به وجود نیاید. چرا؟ چون اقتدار و موقعیت و نفوذ جامعه روحانیت معلوم شد و از این به بعد، هرچند آیت‌الله مصباح در مواضع خود ثابت می‌مانند، ولی ممکن است اطرافیان ایشان سعی کنند در جهت تفرقه و تنازع، مسائلی را پیش بیاورند و باید در این زمینه مراقبت کرد تا احترام و اقتدار روحانیت باقی بماند.
مسئله بعد مسئله اختلاف‌اندازی بین اصولگرایان است که اگر اختلاف سلایق هست ـ‌گرچه می‌شود گفت که می‌توانند با آهنگ ولایت، همه اختلاف سلیقه‌ها را کنار بگذارند و با هم یکی بشوندـ اما در عین حال اختلاف سلایق را به تنازع و درگیری تبدیل نکنند و اینجاست که نقش تشکل‌هایی که به مجلس راه یافته‌اند و یا عناصری که در مجلس هستند، نقش بارزی می‌شود که نمایندگان در درون مجلس نهم باید مراقب باشند که در عین این‌که این سلیقه‌های مختلف حتی ممکن است به تشکیل فراکسیون‌های گوناگون بینجامد، ولی این فراکسیون‌بندی‌ها موجب تنازع و جدال و به هم ریختگی نشود و مجلس مجموعاً در خط ولایت حرکت کند، در مشترکات با هم کار کنند و اگر اختلاف سلیقه دارند و نمی‌توانند حل کنند احترام همدیگر را داشته باشند. بنابراین یک خط سنگین حتماً در جهت تفرقه و جدال و تنازع بین اصولگرایان پدید خواهد آمد.
نکته مهم‌تر این است که در این انتخابات، موقعیت و نفوذ و اعتبار مؤتلفه اسلامی کاملاً نمایان شد. یعنی کاری که در استان‌ها انجام شد، کاری که در خدمت روحانیت و جامعتین انجام شد و کاری در حفظ وحدت انجام داد و حضور در صحنه سیاسی و تبلیغات متین و حساب‌شده و مؤدبانه، پرهیز از بداخلاقی‌های سیاسی و نقش مؤتلفه در این‌که با انسجام تشکیلاتی خود وارد صحنه بشود و خطوط انحرافی و التقاطی و مسئله‌داران در هم بریزد و به‌جای آنها خطوط اصولگرایی روحانیت‌مدار و ولایت‌محور را تقویت کند.
این نقش بارز مؤتلفه است که در مجلس هشتم با وجود فراکسیون مؤتلفه اسلامی بسیار نمایان شد. در مسئله کار عظیمی که در ظرف 2 سال مربوط به انتخابات انجام شد و نقش مؤتلفه در کنار روحانیت معظم و در آهنگ ولایت کاملاً آشکار شد و موجب شد که دشمنی‌ها علیه مؤتلفه شدت بگیرد و از این به بعد هم تحلیل‌های خطی و مسئله‌دار نسبت به مؤتلفه تشدید خواهد شد. قطعاً در این زمینه ما باید بدانیم که در این انتخابات هماهنگی‌ای پدید آمد که دست بیگانگان را رو کرد و اهمیت مؤتلفه را نشان داد، یعنی بی‌بی‌سی، صدای امریکا، رسانه‌های ضد انقلاب همراه با برخی از رسانه‌های اصلاح‌طلب، همراه با برخی از عناصر افراطی جبهه پایداری و همراه با برخی از عناصر دیگر، همه با هم علیه مؤتلفه کار کردند و متأسفانه باید گفت برخی دوستان به اصطلاح انقلابی هم در این زمینه، به اصل موضوع توجه نکردند و نسبت به برخی از چهره‌های مؤتلفه، در این انتخابات حساسیت نشان دادند و این باعث شد که در انتخابات تهران، رأی دبیرکل و قائم مقام دبیرکل به نصاب لازم نرسد.
البته از چهار نفر نامزد مؤتلفه در جبهه متحد اصولگرایان که در مرحله دوم بودند، دو نفر رأی آوردند و دو نفر رأیشان به حد نصاب نرسید. این احتمالاً بهانه خواهد شد برای برخی مقالات و تحلیل‌ها که مؤتلفه موقعیتش را از دست داده و از این قبیل حرف‌ها. اینها اتفاقاً دلیل موقعیت مؤتلفه اسلامی است، چه آن تهاجماتی که از صداهای بیگانه، چه از رسانه‌های داخلی، از گروه‌های گوناگون مسئله‌دار عنوان می‌شوند و چه این حساسیت‌هایی که در فهرست‌های متفاوت نشان داده شد، درحالی که مؤتلفه اسلامی در این انتخابات، موفقیت بسیار جالبی داشت. از 92 نفری که از مجلس هشتم به مجلس نهم راه یافته‌اند، 41 نفر اینها عضو فراکسیون مؤتلفه اسلامی در مجلس هشتم هستند، یعنی حدود 50 نفر این نمایندگان با حمایت مؤتلفه اسلامی و جبهه متحد به مجلس آمده‌اند و این نکته قابل توجهی است و برخی از آنها ولو این‌که جزو فراکسیون مؤتلفه اسلامی نبودند، مورد حمایت مؤتلفه و جبهه متحد بودند و این‌طور نیست که فکر کنیم فقط همین‌ها همراه مؤتلفه بودند. نمایندگانی که از شهرستان‌ها آمده‌اند، اکثریت قابل توجهی از آنها از افرادی هستند که با حمایت مؤتلفه آمده‌اند یا عضو مؤتلفه یا از طرفداران جدی مؤتلفه اسلامی هستند، بنابراین می‌توان گفت که اگر مؤتلفه اسلامی در مجلس هفتم تعداد کمی در حوزه مؤتلفه‌ای خود داشت، در مجلس هشتم این تعداد رشد بسیار قوی‌ای کرد و در مجلس نهم تا همین حالا از رشد بالایی برخوردار بوده و می‌توان گفت که فراکسیون مؤتلفه اسلامی، یک فراکسیون قوی و تأثیرگذار در مجلس نهم خواهد بود.

* این ارقامی که گفتید ممکن است بعداً بیشتر شود؟
بله، من معتقدم که ما توسط یارانمان پا به مجلس گذاشته‌ایم و طبعاً اینها ارتباط تشکیلاتی دارند، یعنی حتی شخص من اگر به مجلس نرفته‌ام، ولی ارتباطم با فراکسیون قطع نیست و همه با هم هستیم. بنابراین مؤتلفه یک حضور جدی در مجلس نهم خواهد داشت و امیدواریم خط انقلابی، اعتدالی و ولایتمدار و قانونگرای مؤتلفه در خدمت روحانیت باز هم در مجلس نهم موجب شود که تعداد اعضای حزب مؤتلفه اسلامی در فراکسیون مؤتلفه در مجلس نهم به مراتب بیشتر از مجلس هشتم باشد.
بنابراین فکر می‌کنم در روزهای آینده، مؤتلفه مورد تهاجم قرار بگیرد که طرفداران مؤتلفه را ناامید کنند.
از آن طرف در بحث مربوط به مؤتلفه سعی خواهند کرد که با تهاجم و تخریب وارد میدان شوند که من باز دوستانه به آنها تذکر می‌دهم که به‌جای برخورد تند و غیرمنطقی با مؤتلفه اسلامی، دست همکاری به مؤتلفه که در خط روحانیت و فقاهت و ولایت است، بدهند و به‌جای این‌که بخواهند بحث‌های اختلاف سلیقه‌ای را مطرح کنند که چه کسی رأی آورد، چه کسی رأی نیاورد،دست همکاری و تفاهم و تعامل بدهند. من همه گروه‌ها و سلایق مجلس نهم را دعوت می‌کنم که با حفظ سلایق خودشان، با فراکسیون مؤتلفه به تفاهم و تعامل برسند که در مجلس نهم بتوانیم اهداف رهبر عزیزمان را در تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و در رفع مشکلات مردم، گرانی و تورم و اشتغال و بیکاری فعالیت کنیم و کارهایی را که در مجلس هشتم بسیار ارزشمند بودند و طرح‌های بسیار جالبی داده شد، دنبال کنیم.
من فکر می‌کنم ان‌شاءالله مجلس نهم با ترکیبی که به وجود آمده، یک پیروزی برای خط ولایت و روحانیت و اصولگرایی است، منتهی مسائل قابل توجه در این انتخابات این است که در این انتخابات دچار بداخلاقی‌هایی شدیم و امیدواریم اینها رفع شوند. دچار بعضی رقابت‌های غیراصولگرایانه شدیم که به‌جای این‌که طرف به یک گروه احترام بگذارد، به معرفی‌شده سایر جبهه‌های اصولگرایی احترام بگذارد و خودش برنامه‌های برترش را اعلام کند و یا معرفی اصلح را مطرح کند، به بداخلاقی پرداخت، دعوا، تندی، متهم کردن این و آن، طرح مسائلی چون ساکتین فتنه، مردودین و دیگران و دیدند که از این شیوه هیچ بهره‌ای نبردند، زیرا رئیس مجلس، آقای لاریجانی، علی‌رغم این تخریب‌های شدید در قم رأی بسیار بالایی آورد. از طرف جامعه مدرسین هم مورد حمایت قرار گرفت و نظر مراجع محترم تقلید هم با او بود و دیدند که جناب آقای باهنر در تهران، با همه تخریب‌هایی که اینها کردند، در مرحله دوم نفر چهارم یا پنجم شد. بنابراین اینها تجربه بیاموزند که مردم از بداخلاقی خوششان نمی‌آید. بداخلاقی‌هایی که در روزنامه ایران انجام گرفت و در طول این مدت به عنوان طنز شیپورچی، به عنوان بعضی مطالب، انواع و اقسام بداخلاقی‌ها را مطرح کردند و به عنوان طنز به هر گروهی جسارتی کردند و نام آنها را به یک عنوان زشت برگرداندند، اینها اثرات منفی گذاشت. هم خودشان متهم شدند به این‌که در جریان انحرافی هستند و هم از این بداخلاقی‌ها چه نتیجه‌ای گرفتند؟ اینها باعث شد حتی دوستانی که منتسب به رئیس‌جمهوری محترم بودند، نه‌تنها در تهران، در بعضی از شهرستان‌ها هم رأی نیاوردند، یعنی خواهر رئیس‌جمهوری محترم در گرمساری که محل تولد و شهرشان است، رأی نیاورد. گرچه این نشانه سلامت انتخابات ماست و آقای رئیس‌جمهور هم انصافاً در این زمینه هیچ دخالتی نکرد، اما بازتاب خوبی نداشت و یا داماد برادر ایشان در آزادشهر رأی پائینی آورد و یا بعضی از منسوبین به ایشان که نسبت به ایشان تعصب زیادی داشتند، رأی نیاوردند و این به خاطر همین بداخلاقی‌های روزنامه ایران یا در بعضی از سایت‌های طرفدار ایشان است. یا گروه‌هایی که خود را مطرح کردند، اما رأی بالایی نیاوردند، به خاطر همین بداخلاقی‌هاست که امیدواریم رفع شود.
و بالاخره آخرین بحث این است که رقابت که تمام شد، کسی که بار مسئولیت نمایندگی ملت را به دوش می‌گیرد، طوری عمل کند که نماینده همه ملت باشد. طوری عمل کند که همه گروه‌ها بتوانند به او کمک کنند. طوری عمل کند که بتواند بار این امانت الهی را به دوش بکشد. طوری عمل و رفتار و موضع‌گیری کند که برخوردها و بداخلاقی‌ها و مطالب غیرواقع باعث نشود که مردم از نزدیک شدن به او ابا داشته باشند و او نتواند در جایگاه نمایندگی ملت که یک امانت الهی است، وظیفه‌اش را درست انجام بدهد. این‌که امام جمعه محترم تهران می‌فرمایند، پایان انتخابات، پایان رقابت و آغاز رفاقت‌هاست، نه‌تنها رفاقت که آغاز تعامل و تفاهم فکری، همکاری و همت گماردن به رفع مشکلات مردم باشد، نه این‌که این بخواهد او را حذف کند و آن بخواهد این را حذف کند. به‌ویژه در مسئله ریاست محترم مجلس که این را باید با همان رقابت اخلاقی دوره هشتم انجام داد.

* به نظر شما چرا حدود 200 نفر از نمایندگان مجلس رأی نیاوردند و جالب اینجاست که خود مؤتلفه در فراکسیونش، نامزد دیگری را برای رقابت‌ها به میدان آورد. علت این تغییر و تحول چه بود؟
این‌که نماینده‌ای در فراکسیون ما بود، ولی در جبهه متحد اصولگرایان رأی مناسب را نیاورد و نامزد نشد و ما از نامزد جبهه متحد حمایت کردیم، به خاطر این است که ما تعصب تشکیلاتی نداریم. ما یک تعهد جمعی به وحدت داریم. وقتی رهبری می‌فرمایند وحدت و وقتی روحانیت به صحنه می‌آید و وقتی اضلاع اصولگرایان دور هم جمع می‌شوند، ما هم جزو آنها می‌شویم، یک قرارداد جمعی داریم که باید بنا بر مبانی اخلاقی و اسلامی «المؤمنون عند شروطهم» مؤمنان اگر جایی شرطی و قراری گذاشتند، به آن عمل می‌کنند و ما این کار را کردیم. ما در بعضی از موارد می‌توانستیم راهمان را جدا کنیم، اما این کار را نکردیم، ما ده تا نامزد به جبهه متحد اصولگرایان معرفی کردیم که از شخصیت‌های علمی و برجسته کشور و از جوانان هم در آنها بود، یعنی مجموعه‌ای از تجربه آموخته‌ها و جوانان صاحب مدارک تحصیلی و دانش و تجربه سیاسی، آنها از بین این ده نفر چهار نفر را انتخاب کردند. ما اصراری نکردیم، درحالی که بعضی‌ها کنار رفتند و انصراف دادند.

* از کسانی که جبهه متحد نپذیرفت، تقاضای اعلام انصراف کردید؟
ما که نمی‌توانیم کسی را از حق قانونی‌اش محروم کنیم، اما معمولاً در مؤتلفه اجبار نیست، چون لا اکراه فی الدین و لا اکراه فی دستور تشکیلاتی!

* دستور تشکیلات چه بود؟ انصراف با ادامه فعالیت؟
تشکیلات به آنها پیشنهاد داد، بعضی‌ها هم خودشان این کار را کردند، یعنی به‌محض این‌که در جبهه متحد اصولگرایان مطرح نشدند، انصراف دادند که کار شایسته‌ای بود.
اما در مورد سئوال اول شما، به نظر من توقعات مردم از نمایندگان، بالاتر از نمایندگی مجلس است، یعنی مردم تصور می‌کنند این کسی که نماینده آنهاست، باید تمام مشکلات آنها را حل کند، همه مسائل را او چاره کند، پل می‌خواهند، راه می‌خواهند، جاده می‌خواهند، کار می‌خواهند، رفاه و آب و... می‌خواهند، انتظار دارند نماینده حل کند، درحالی که نماینده توانمندی این را ندارد و اصولاً در کارهای اجرایی نمی‌تواند دخالت کند و فقط باید از دولت بخواهد و حتی دست نماینده باز نیست که در بودجه‌ای که می‌خواهد بگیرد، دخالت کند. گرچه نهایتاً نماینده مجلس است که باید بودجه را تصویب کند، ولی در هر حال باید این بودجه با هماهنگی دولت دریافت و هزینه شود و لذا نماینده مجبور است رعایت تقسیم بودجه و چگونگی هزینه را که از طرف دولت مطرح می‌شود، بپذیرد. به همین علت است که چون انتظارات مردم گاهی فوق اختیارات نمایندگی است و ظرفیت نمایندگی به اندازه حل آنها نیست، لذا نارضایتی‌های عمومی بر سر نمایندگان می‌ریزد. حتی بعضی از نمایندگان که به بعضی از شهرستان‌ها خیلی هم خدمت کرده‌اند، ولی موقعی که نوبت انتخابات بعد می‌شود، به آنها رأی نمی‌دهند. چرا؟ چون «لکل جدید حلاوه». یک آدم تازه می‌آید و می‌گوید او نتوانست کار کند، من بهتر کار می‌کنم. مردم هم به امید این‌که او بهتر کار کند، به او رأی می‌دهند و لذا ما به شوخی می‌پرسیدیم کوپن این نمایندگی چقدر است؟ معمولاً از دو دوره بیشتر نمی‌شود. بعضی‌ها که در 6 دوره هم رأی آورده‌اند، استثنایی است و تعدادشان خیلی محدود است. به همین علت از مجلس هفتم که اصولگرا بود و موفق هم بود، 98 نفر به مجلس هشتم رفتند، یعنی حدود 190 نفر رأی نیاوردند.

* تقریباً نزدیک به همین دوره.
بله، در این دوره هم گویا 92 نفر از مجلس هشتم رأی آورده‌اند. در دوره مجلس ششم به هفتم که معرکه بیش از این بوده. در مجلس چهارم به پنجم هم باز همین تفاوت هست. شاید این راهکار ویژه‌ای برای مردم که بخشی از نارضایتی‌های خود را بر سر نماینده دربیاورند.

* به نظر شما این به چرخش افتادن نمایندگان، آیا کمکی می‌کند و برای کشور مفید است یا نه؟
اصلاً ترکیب نمایندگی ما به‌گونه ای است که هم نخبه‌پرور است و هم گردش نخبگان را دارد. بله، بسیار چیز خوبی است، برای این‌که ما از اول مجلس و مجلس هشتم تا حالا نزدیک به 2200 نماینده داریم که آمده‌اند و رفته‌اند و رأی نیاورده‌اند. رقم جالبی است؟ اینها به مجلس آمده و کار کرده و قانونگرایی کرده و به مجامع مختلف در داخل و خارج کشور رفته‌اند، ساخته شده‌اند، بعد می‌آیند بیرون و می‌روند و به کارهای دیگرشان می‌رسند و از بین آنها افرادی که دارای استعدادهای بیشتری هستند، آنها مسئولیت‌های قوی‌تری خواهند داشت.
بنابراین هم نخبه‌پرور است، هم به اصطلاح گردش نخبگان است. یک ذره تلخی قضیه را هم بگوییم، هم جلوه‌دهنده ویژگی‌های اخلاقی و سیاسی، اعم از سلامت یا انحراف هم هست. مثلاً اگر نماینده‌ای وارد مجلس می‌شود، حتی روحانی و آدم محترم و قوی و اخلاقی‌ای است، ولی توی مجلس که می‌آید معلوم می‌شود خیلی آدم بداخلاقی است و یا آدم ضعیف‌النفسی است.

*کسی که سال‌ها درس اخلاق می‌گفته، می‌آید و در آنجا بدخلاقی‌اش را نشان می‌دهد.
نمی‌دانم منظورتان کیست. یا معلوم می‌شود که طرف آدم بسیار ساده‌ای است یا توان کاری ندارد. مردم خیال می‌کردند او به درد همه کاری می‌خورد و آمده به مجلس و دیده‌اند که قادر به هیچ کاری نیست. چنین چیزهایی در مجلس هست. نشان می‌دهد که طرف با یک عنوان بزرگ وارد مجلس شده و مجلس نشان داده که این، آن نیست که می‌نمود. این خودش نشان می‌دهد که خود مجلس یک تمحیس انقلابی است. یکی از ویژگی‌های مجلس تمحیس و آزمایش الهی است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ». یکی دیگر از ویژگی‌های مجلس: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» خدا می‌گوید ما حتماً شما را دچار فتنه می‌کنیم. «فَتَنَ» به معنای در کوره بردن و ناخالصی‌ها را فرو ریختن است. آتش سوزنده است، ولی طلا و نقره را در کوره می‌برند و نرم می‌کنند و به شکل‌های مختلف درمی‌آورند. خدا می‌گوید محققاً و حتماً خود ما برای مردم مؤمن فتنه ایجاد می‌کنیم. چرا؟ «فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا» تا خداوند نشان بدهد، عَلَم بشود کسانی که راست می‌گویند، حرفشان، راهشان، عملشان، اعتقادشان، ادعاهایشان راست است «وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» و آنهایی که دروغ می‌گویند. می‌گوید ولایت، می‌آید توی مجلس معلوم می‌شود ولایت را قبول ندارد. می‌گوید اسلام و اصول و مبانی، می‌گوید اخلاق، چیزی که توی او گیر نمی‌آید اخلاق، می‌گوید پاکی و ساده‌زیستی، می‌رود ماشین می‌خرد آخرین مدل، می‌گوید باید سالم بود و پاک و پاک‌دست و همه اینها، ولی بعد زدوبند می‌کند، می‌گوید باید از بیت‌المال در حد حداقل استفاده کرد، چراغ بیت‌المال را هم به قول حضرت امیر(ع) باید خاموش کرد، اینها را خیلی هم قشنگ بیان می‌کند، ولی بعد می‌بینی گرفتار چه اسرافی است. می‌گوید حضرت امیر(ع) حلوای آنهایی را که آوردند، نپذیرفت، فرمود این از قی و زهرمار هم بدتر است، اینها را می‌گوید، اما خودش دائماً از این و آن می‌پذیرد. اتفاقاً چون در یک جمع 290 نفری و در منظر مردم است، دستش زود رو می‌شود. می‌گوید باید تقوا داشت و ملاحظه کرد، ولی یکمرتبه می‌بینی که دچار مشکلات اخلاقی شده. مجلس ضمن این‌که پاکی‌ها، صداقت‌ها، کارآمدی‌ها، خوش‌فهمی‌ها، خوش‌فکری‌ها، لیاقت‌ها و شایستگی‌ها را نمایان می‌کند، از آن طرف هم بی‌اخلاقی‌ها و ناشایستگی‌ها را نشان می‌دهد.
 
* آیا انتخابات برای حزب مؤتلفه پیامی هم داشت؟ و آیا ما باید منتظر تغییراتی در مؤتلفه باشیم یا خیر؟
انتخابات برای همه پیام دارد. از داخل و خارج تا گروه‌ها و مسئولان و بقیه. این انتخابات برای خارجی‌ها چه پیامی داشت؟ به استکبار جهانی گفت ما با ولایت هستیم، آقا را قبول داریم، رقابت‌های سیاسی هم نباشد، ایشان بفرمایند پرشور و دشمن‌شکن به صحنه بیایید، می‌آییم. اتفاقاً این دوره هم که مرحله دوم بود، بیشتر از همیشه آمدند. این پیام را برای آقای اوباما و کامرون و سارکوزی و امثالهم داشت. برای ملت‌ها هم پیام داشت و به قول آقا نمی‌شود این را پوشاند. حضور وحدت‌آمیز ملت را نمی‌شود پوشاند. یک پیام هم برای نهضت‌های بیداری اسلامی داشت که می‌توانید خودتان سرنوشتتان را دست بگیرید، محکم بایستید. این‌که می‌بینید الان ملت مصر محکم مقابل حاکمان نظامی بازمانده از زمان مبارک ایستاده، یک بخشی نتیجه انتخابات ماست، برای ملت‌ها پیام دارد.
یک پیام هم برای کسانی که صاحبان صنایع و سرمایه هستند که ملت ایران ثبات دارد. یک پیام فرهنگی برای دنیا دارد که انتخابات جمهوری اسلامی غیر از انتخابات دنیای غرب است که طرف برای منافع و قدرتش و حزبش کار می‌کند و بعد هم زدوبندهای قدرت‌طلبانه. اینجا برای خدا و تکلیف شرعی و قربه‌الی‌الله می‌آید. خیلی‌ها را در این دوره می‌گفتیم برای نمایندگی کاندید بشوید، می‌گفت از من بهتر هست یا من توان این کار را ندارم و شایسته‌اش نیستم. آدم‌های خوب و فراوانی که نمی‌آمدند. این پیام را دارد. یک پیام هم برای داخل دارد که خط روحانیت را باید دنبال کرد. قبل از انتخابات حتی عده‌ای که در مسئولیت‌های بالا هم بودند می‌پرسیدند: «شما چرا دنبال جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین می‌روید؟ اینها دیگر در جامعه جایگاهی ندارند. بله، قبلاً بوده‌اند و خدمت کرده‌اند. الان مردم طرفدار فلانی هستند». اینها را می‌گفتند، ولی بعد معلوم شد در رأس هر جریانی که واقعاً می‌خواهد کار کند، یک روحانی است و این خیلی نکته مهمی بود. پیام داشت. پیام برای دولت داشت که باید خودش را با مطالبات ملت و رهبری جور کند. برای گروه‌ها پیام داشت که هر گروهی چقدر موقعیت دارد و چرا و به چه دلیل مردم به او اعتماد می‌کنند یا نمی‌کنند؟ آیا فقط به عنوان یک گروه سیاسی یا نه؟ برای مؤتلفه اسلامی هم پیام‌های بسیار جدی داشت. این پیام را هم دارد که در کدام یک از تحلیل‌هایمان دقیق عمل کردیم، کجا دقیق عمل نکردیم و این‌که اگر بعضی از دوستان ما رأی نیاوردند، بایستی بررسی کنیم و طبعاً بعد از این موضوع حتماً به عنوان وظایف الهی‌مان آسیب‌شناسی جدی‌ای را خواهیم داشت.

* برای انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، کارتان را از کی شروع می‌کنید؟
ما در مؤتلفه آینده‌نگر هستیم، منتهی شتابزده عمل نمی‌کنیم، یعنی آینده را می‌بینیم، احتمالات را می‌دهیم، برنامه‌ریزی هم می‌کنیم و این‌که چگونه باید کار کنیم، با جمع گروه‌های اصیل و انقلابی و اصولگرا مشورت و رایزنی می‌کنیم، اما شتابزده عمل نمی‌کنیم. بعضی وقت‌ها هم قرار نیست همه حرف‌هایمان را قبلاً رو کنیم.

* در سال گذشته مؤتلفه دو تا دیدار با آقای هاشمی و آقای سید حسن خمینی داشت و در فاصله بسیار کمی بعد از دیدارها هم کاملاً توضیح داد که دلیل این دیدارها چه بوده و در جهت مصالح و منافع نظام بوده و نه مسائل حزبی خودش و نه به عنوان تجدید بیعت با آن دو شخصیت یا اتهام سازش که به موتلفه زدند.
اما دیدیم که در ایام انتخابات، مؤتلفه را به واسطه این دو دیدار به‌شدت تخریب کردند و خیلی‌ها معتقدند که رأی نیاوردن دو شخصیت اصلی مؤتلفه ناشی از همین دیدارها بوده. به نظر شما آیا فقط بداخلاقی انتخاباتی بوده و یا به خاطر گذشتن از اصولگرایی است که مصالح نظام و توضیحات راجع به آن دو دیدار را نبینند و این دیدارها را محملی برای تخریب رقیب کنند.
من خدا را شکر می‌کنم که مخالفین جدی مؤتلفه و حتی معاندین نظام، هرچه می‌کوشند، از مؤتلفه چیزی که خلاف مالی، اخلاقی و سیاسی باشد گیر نمی‌آورند که مثلاً بگویند مؤتلفه خدای ناکرده از اموال دولتی استفاده می‌کند، چون نکرده. بگویند خدای ناکرده از عناصر غیرصالح کمکی دریافت کرده. مشکل مالی که ندارد و این را همه می‌دانند. آنها هم در پاکی و سلامت مؤتلفه شک ندارند. در مسائل اخلاقی هم می‌دانند مؤتلفه جای کار خلاف اخلاق نیست و اصلاً تحمل یک ذره‌ بی‌اخلاقی را هم ندارد. می‌دانند که مؤتلفه تجربه طولانی نیم قرن حرکت در خطوط ولایت و روحانیت را دارد و در خدمت مردم بوده است. می‌دانند مؤتلفه یک تشکیلات مردمی است، می‌دانند در خدمت نظام است و برای خودش چیزی نمی‌خواهد، می‌دانند در آن عناصر پخته کارآزموده و باتجربه هستند. عناصری که حتی خاطراتشان را نمی‌گویند. خاطرات عزت‌شاهی که اسطوره انقلاب است، چند سال طول کشید تا بالاخره دوستان با تحمیل بر او از او گرفتند و امروز کتاب خاطرات او یکی از کتاب‌هایی است که برای نسل جوان سازنده است. خاطرات آقای احمد احمد کی در آمد؟ خاطرات برخی از دوستان دیگر کی در آمد؟ کی اینها آمدند خودی نشان بدهند؟ می‌بینند در اینها جز خدمت، سادگی، صفا، پاکی و سلامت چیزی نیست، چون اگر نقطه ضعفی می‌دیدند حتماً رو می‌کردند، لذا مجبورند به بعضی از این مسائل رو بیاورند، مسائلی که وقتی آنها را می‌شکافیم، خود آنها آسیب می‌بینند. مثلاً یکی از بحث‌های آنها این است که مؤتلفه مربوط به پیرمردهاست، دیگر دوره‌شان گذشته. از آغاز انقلاب 20، 30 ساله بودند، حالا دیگر پیر شده‌اند و بروند کنار. وقتی می‌آیند داخل مؤتلفه، می‌بینند کادر اجرایی مؤتلفه همه جوانان 25 تا 30 ساله هستند و بخش جوان و نوجوان ما به‌شدت فعال است. در مسئله بانوان می‌گویند ذهنیت اینها باز نیست. بعد می‌بینند قائم مقام دبیر کل اینها مؤسس و عضو جامعه زینب(س) است که این چند ساله به‌شدت فعال بوده است. می‌بینند در شورای مرکزی مؤتلفه، 4 بانو حضور دارند. می‌گویند اینها بازاری هستند. بعد می‌آیند و می‌بینند دبیران، دانشجویان، پزشکان و همه اصناف در این حزب هستند. چه بگویند؟ مجبورند در مسائل سیاسی تهمت بزنند که برای خودشان آبروریزی می‌شود.
ما در مسئله انجام وظایفمان، محور کاری ما آن چیزی است که مورد نظر ولی‌فقیه است. در مؤتلفه، مبنای اصلی کار که همه کارها و رفتارها و گفتارها باید حجت شرعی داشته باشد، حجت شرعی، نظر ولی‌فقیه و عادل است، منتهی گاهی این نظر را مستقیم می‌یابیم و به همان عمل می‌کنیم. مثلاً وقتی ولیّ امر مسلمین در غروب دوم خرداد فرمودند این انتخابات، بسیار انتخابات ارزشمندی است، ما همان‌جا تبریک گفتیم و دنبال کردیم و انجام دادیم. گاهی از موارد نظر ما قطعاً یک چیزی است، وقتی از نظر ولی مطلع می‌شویم، می‌بینیم 180 درجه با نظر ما فرق دارد و ما همان نظر ایشان را انجام می‌دهیم. گاهی با واسطه می‌شنویم. گاهی شوخی می‌کنیم و می‌گوییم جبرئیل مطلب را آورده، منتهی به جبرئیل ایمان داریم، چون امین است و انجام می‌دهیم. گاهی هم هیچ خطاب مستقیمی نمی‌آید، به استنباطمان عمل می‌کنیم. همین‌جور که پیامبر اسلام(ص) وقتی حضرت امیر(ع) را می‌فرستادند یمن، می‌گفتند: «فاصله خیلی دور است، اگر دستم نرسید چه کنم؟» پیامبر(ص) فرمودند: «به آیات قرآن و سیره من مراجعه کن». فرمودند: «اگر با هیچ‌کدام نشد؟ «به اجتهاد خودت». ما به آنچه که از فرمایش ولی‌فقیه استنباط کرده‌ایم، عمل می‌کنیم، ممکن است یک جاهایی هم اشتباه کنیم، ولی متوجه بشویم ولیّ امرمان از این کار ناراضی است، حتماً تصحیح می‌کنیم.
در مورد دیدار با آقای هاشمی و آقای آسید حسن آقا هم بر همین استنباطمان از آهنگ ولایت عمل می‌کنیم. ما معتقدیم که مصلحت نظام این است که آقای هاشمی در همین چارچوب باشد، با توجه به این‌که نقدهای خود را هم باید بگوییم، آنجایی که قوی عمل می‌کند، تشکر کنیم، کما این‌که ایشان در دیدار گفتند: «من روی سه امر اساسی هرگز هیچ‌گونه معامله و سازشی نمی‌کنم: 1) اصل انقلاب اسلامی، 2) اصل ولایت فقیه و 3) شخص مقام معظم رهبری». خیلی ارزشمند است. ما هم بعد از ملاقات این را گفتیم. اتفاقاً راهمان درست بود که وقتی مقام معظم رهبری مجدداً آقای هاشمی را برای مجمع تشخیص مصلحت نظام گذاشتند، تندروها متوجه شدند که تندروی کرده‌اند و آنچه را که ولیّ امر انجام می‌دهد، اینها باید تابع باشند. ما نه تابع آقای هاشمی هستیم، نه تابع هیچ شخص دیگری، نه تابع آقای احمدی‌نژاد. در طول این مدت آقای احمدی‌نژاد که چیزی به مؤتلفه نداده که بگوییم وامدارش هستیم یا آقای هاشمی. به صراحت می‌گویم که وقتی در حزب بودیم و آقای هاشمی نفر دوم حزب بود، هیچ چیزی به بنده نداد. وقتی ایشان رئیس‌جمهور شد، هیچ پستی به من نداد، وقتی هم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شد، باز هم هیچ مسئولیتی به من نداد. پس من دینی به آقای هاشمی ندارم. من دنبال وظیفه‌ام هستم. آن چیزی را که وظیفه بدانم انجام می‌دهم. همه مؤتلفه‌ای‌ها هم مثل من. یا در مورد نوه امام، بالاخره نوه امام را چه باید بکنیم؟ آیا با او ارتباط داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ این ارتباط که سازش نیست. یک حزب سیاسی با همه گروه‌های گوناگون، غیر از آنهایی که منع شرعی دارد، دیدار می‌کند. اینها اگر از این دیدارها دنبک دستک بسازند، به ضرر خودشان تمام می‌شود. مؤتلفه در انجام وظیفه دینی، چه استنباطی باشد، چه به‌واسطه چه مستقیم، از پرداخت هر هزینه‌ای هیچ‌گونه ابایی ندارد، بنابراین ما به وظیفه‌مان عمل می‌کنیم. اگر هم کسی می‌خواهد به ما تذکر بدهد، لطفاً به ما بگوید کجای کارمان با آهنگ ولایت مغایر است. با هم صحبت می‌کنیم، اگر مغایر بود، قبول و رفع می‌کنیم.

https://shoma-weekly.ir/DSLosA