یکی از مشکلات بر سر راه مبارزین سیاست، عملکرد و کارنامه ساواک بود. اگرچه هر کشوری نیاز به سیستم اطلاعاتی و امنیتی دارد، اما ساواک با برنامهریزیآمریکاییها، آموزشهای انگلیسیها و آموزش بازجویی و زندان و شکنجه اسرائیلیها شکل گرفت، خصوصاً از آغاز نهضت امام(ره) در سال 1342 که نیروهای انقلابی اسلامی با انگیزه الهی وارد مبارزه شدند، رژیم زندانهایش را گستردهتر کرد و آموزشهایش را بالا برد. در باره شکنجهها و وضعیت شهیدان عراقی، لاجوردی و رجایی در زندان ساواک خبرنگار هفتهنامه شما با قاسم تبریزی مسئول کتابخانه موزه عبرت گفتگو کرده است که در ادامه میخوانید.
مختصری از ساواک برایمان بگویید.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دستگیری افراد انواع و اقسام روشهای خلاف قانون و وجدان بشری و غیرانسانی را به کار میگرفت. خاصه اینکه این آموزشها را از سیستمهای غربی آموخته بودند. بین سالهای 1345 تا 1349 این روند بهطور عمومی در زندانها ادامه داشت. از سال 1349 کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران تأسیس شد.
پیش از تأسیس آن فعالیت ساواک در شهربانی بود؟
بله، ولی ساواک نظارت و حضور داشت. در شهربانی بودن به معنای این نیست که ساواک نبوده است. کمیته مشترک ضد خرابکاری مشتمل بر نظارت و حضور شهربانی، ژاندارمری، ارتش و ساواک بود، اما روند کار طوری بود که فقط با مدیریت ساواک اداره میشد، خصوصاً در این دوره پرویز ثابتی مدیریت اداره کل سوم ساواک را عهدهدار بود.
یعنی دست ساواک بازتر بود.
و اختیارات تام داشت. نکته اینکه بعد از سرلشکر ناصر مقدم رئیس اداره کل سوم پرویز ثابتی شد. پرویز ثابتی سه ویژگی مهم داشت، اول اینکه کارمند رسمی ساواک و دوم وابسته به سیستم اطلاعاتی سیا و موساد بود و به تبعش با آمریکاییها و اسرائیلیها ارتباط داشت. سوم اینکه عضو تشکیلات بهاییت و از چهرههای قابل توجه بهائیت بود و به همین دلیل با امیرعباس هویدا نخستوزیر و بخش بهائیان مرتبط بود، حتی در حال حاضر فرزندش عرفان ثابتی در آمریکا از فعالان تشکیلات بهائیت است. لذا سه انگیزه برای فشار بر نیروهای اسلامی داشت.
وضعیت زندانها در دوران او چگونه بود؟
بین سالهای 1349 تا 1357، بهخصوص تا سال 1356 اوج فشار، شکنجه و سختگیری بود. اداره کل سوم فقط منحصر به ساواک نبود، بلکه به تعبیر خودشان مسئولیتش تأمین امنیت کشور، تعطیلی مساجد، حوزههای علمیه، توقیف انتشار و توزیع کتابهای اسلامی، ممنوعالمنبر کردن علما و تبعید آنها بود. عرصه اختیارات اداره کل سوم زیر نظر پرویز ثابتی و وسیع بود.
به مقوله شکنجه در ساواک هم بپردازید.
طبق اسنادی که در اختیار داریم و منتشر شده است، آموزشهای اطلاعاتی توسط سازمان سیا صورت میگرفتند و میبایست ردههای بالا و میانی ساواک سه چهار ماه ـ گاهی بیشتر ـ به آمریکا میرفتند و در آنجا آموزش میدیدند. در دوره آموزش هم حق نداشتند با خانواده و هیچ کس دیگری ارتباط داشته باشند. ناصر مقدم این دوره را دیده بود. آموزشهای بازجویی، شکنجه، تعقیب و مراقبت و دستگیری زیر نظر اسرائیلیها صورت میگرفت، خصوصاً اسرائیلیها در برخورد با فلسطینیها در این قضیه تجربیات بالایی داشتند...
و همانها را در اختیار ساواک ایران گذاشتند.
به دو صورت این کار انجام شد. مواردی داریم بازجوها به اسرائیل میرفتند و آموزش میدیدند و در مواردی استادان بازجویی اسرائیل به ایران میآمدند. حتی در دی ماه سال 1357 در دوره شاپور بختیار اساتید و معلمان اسرائیلی برای بازجویی و دستگیری به ایران آمدند.
عملکرد ساواک از نظر بازجویی و شکنجه در زندان چگونه بود؟
در زندان چون هیچگونه نظارت و قانونی حاکم نبود، اصل بر این بود کسی که به زندان میرود بیرون آمدنش تضمینی ندارد و سالم خارج شدنش معلوم نیست. لذا در آنجا برای بازجویی انواع شکنجهها را به کار میگرفتند.
از شکنجههایی که ساواک به شهید رجایی میداد بگویید.
شهید رجایی را به مدت سه ماه و نیم هر روز برای شکنجه میبردند. حتی یک بار که خیلی ایشان را شکنجه کردند، شهید رجایی نگاهی به بازجو و شکنجهگر کرد و گفت: «دلم خیلی برایت میسوزد.» شکنجهگر با عبارات سخیف و وقیحانهای گفت: «فلان فلان شده! تو دلت برای من میسوزد؟ دلت به حال خودت بسوزد. ببین به چه روزی افتادهای!» شهید رجایی گفت: «نه! دلم برایت میسوزد که اینها از توی انسان چه موجود وحشی و بیوجدانی تربیت کردند که شرافت و وجدان انسانی نداری.» قبل از سه ماه و نیم و بعد از آن شهید رجایی شکنجه میشد، ولی چون گزارشهایی در باره ایشان به ساواک رسیده بود که ایشان با مبارزان ارتباط و مطالب ناگفتهای دارد و سفری به فرانسه کرده است، در آن سه ماه و نیم شدت شکنجهها را در مورد ایشان برای کسب اطلاعات افزایش دادند.
شهید رجایی در آن مدت چه سختیهایی را متحمل شد؟
ایشان این مدت را در سلول انفرادی بود. زندانیانی که در انفرادی به سر میبردند محدودیتهای بیشتری داشتند، مثلاً از شکنجه که میآمدند کسی نبود پای اینها را ماساژ یا آبی دستشان بدهد. موضوع دیگر اینکه در آن خلاء فکری، محبت و مطالعه اینها بیشتر در خودشان میرفتند. اگر طرف از نظر معنوی بالا بود مثل شهید رجایی به ذکر، دعا، توسل، توکل و مرور آیات قرآن میپرداخت و همینها ایشان را محکم نگه میداشت. ایشان گفته بود موقعی که میخواستم به سر کار بروم در صف اتوبوس بیش از 300 آیه حفظ کرده بودم.
از شهید لاجوردی هم بگویید.
در مورد شهید لاجوردی هم شکنجهها به همین صورت بود. ایشان سه ویژگی داشت؛ یکی اینکه اهل مطالعه، تحقیق و نوشتن بود. در پرونده این شهید چندین نوشته در باره حجاب و انسان داریم که بخشی از آنها به دلیل بالا رفتن حجم کتاب چاپ نشدند. دوم اینکه به دلیل وصل بودن به جریان مؤتلفه در مواقعی که هر کسی آورده میشد او را هم به عنوان یک چهره برجسته برای بازجویی میآوردند. در بازجویی بازجو منتظر خبر و اعتراف متهم بود. وقتی بازجو با مقاومت اینها روبرو میشد انواع و اقسام شکنجهها را روی آنها پیاده میکرد. شهید لاجوردی به دلیل مقاومت بالا در برابر شکنجهها عنوان «مرد پولادین» را در زندان گرفت. بهقدری محکم بود که به هیچوجه نتوانستند...
مقاومت ایشان را بشکنند.
مضافاً بر اینکه اینها شکنجههای ساواک را تحمل میکردند، در مقابل جریانهای منافقین، تودهایها و ناسیونالیستها هم ایستادگی کردند. در واقع اینها از دو سو شکنجه میشدند، یکی شکنجه توسط شکنجهگران ساواک و دیگری بایکوت توسط منافقین. قضیه بایکوت در کتاب برادر عزتشاهی و برادر احمد احمد و دیگران آمده است.
شهید عراقی چطور؟
شهید عراقی از دهه 20 در عرصه مبارزه فعال و با شهید نوابصفوی و فدائیان اسلام همراه بود. لذا آن سوابق را هم داشت. در دستگیری اعضای مؤتلفه در کنار شهیدان محمدصادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی، مرحوم حبیبالله عسکراولادی، شهید محمدصادق اسلامی، عبدالله مهدیان و دیگران حضور داشت، ضمن اینکه به لحاظ تجربه سیاسی از آنها برجستهتر بود. این مطلب در کتاب ناگفتهها که خاطرات ایشان است و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در فرانسه برای بچهها گفته مشخص است.
از عملکرد شهید عراقی در بازجوییها و شکنجهها بگویید.
ایشان دست بازجوها را میخواند. مقاومتش به حدی بود که نتوانستند از او چیزی در بیاورند. نکته ظریفی هم وجود دارد که هیچیک از اعضای مؤتلفه اسلامی دیگری را لو ندادند، چون مجموعه اینها بسته بود نتوانستند از اینها اطلاعاتی بگیرند. نقش شهید عراقی به عنوان یک شخصیت برجسته در زندان طوری بود که همیشه از مجموعه زندانیان رتبه بالاتر به لحاظ معنوی و فکری داشت...
در واقع در زندان بهنوعی لیدر بود.
همینطور است. مثلاً وقتی در زندان قصر بود برای اینکه غذای خوب به زندانیان برساند با زور مسئولیت سنگین و پرزحمت تهیه غذای زندان را به عهده گرفت، اینطور نبود که مسئولین زندان این مسئولیت را به او بدهند. غذای زندان تا پیش از اینکه ایشان قضیه را به دست بگیرد بهقدری بد بود که زندانیان را بیمار میکرد، ولی با وارد شدن ایشان به این کار توانست به سلامت زندانیها کمک کند.
از برخورد با بازجویان هم بگویید.
غیر از اینکه شکنجهگران انواع روشهای غیر انسانی را در باره اینها به کار میبردند از مقاومت اینها متعجب و متحیر میشدند. اینها وظیفه داشتند مرتباً به ثابتی در اداره کل سوم گزارش بدهند، ولی مطلبی برای گزارش نداشتند و برگههای بازجویی همان مطالب معمولی و تکراری بود. هر موقع اینها را بعد و قبل از شکنجه میآوردند ورقهای جلویشان میگذاشتند که چیزهای جدید را بنویسند. گاهی افرادی مثل وحید افراخته که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با مثلاً شهید رجایی یا هر یک از مبارزین داشتند وقتی در زندان ضعف نشان میدادند و اعتراف میکردند که فلان مطلب را از رجایی یا لاجوردی گرفتهایم دو باره آن شهدا را زیر شکنجه میبردند که فلان موضوع را به ما نگفتید. آنها همان مقداری که بازجو میدانست قطرهچکانی اطلاعات میدادند و اینطور توجیه میکردند که فکر میکردیم مسئله مهمی نیست لذا به آنها نپرداختیم. قضیه را سطحی، عادی و معمولی میگرفتند تا بهانه دست بازجوها ندهند.
صحبت پایانی
نقش این شهدا را باید در دوران محکومیت هم دید. مواضعشان در برابر منافقین، کمونیستها و برخی از عناصر دیگری که از نظر شخصیت خیلی پایین یا متزلزل بودند حائز اهمیت است. اینها مجموعه نیروهای خط امام را حفظ میکردند. عمدتاً در صحبت و بحث قویتر از طرف مقابل بودند. مقاومت اینها در برابر بایکوت بالا بود. برای ترسیم شخصیت این شهدا مآخذ مهمی داریم مثل اسناد ساواک که نشاندهنده ابتدا و انتهای مبارزه اینهاست، دوم خاطرات دوستان شهید، بهخصوص در مورد شهید رجایی کتاب «ویژگیهای شهید رجایی» نوشته دکتر غلامعلی رجایی. نکته آخر اینکه دوران مبارزات این شهدا با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود. اینها در برابر ساواک، گروهکها و مشکلات و مصائب به خاطر خدا و در راه خدا مقاومت کردند.