![](/images/theme/bgnews.jpg)
***
بعد از انقلاب تا سال 93 بخش خصوصی چقدر در کشور ما بال و پر گرفته است؟
در مسائل اقتصادی، بهطور کلی بخش خصوصی اول انقلاب اگر پر و بالی هم داشت، پر و بالش را زدند. این امر یک مقدار مصلحتی و قدری هم به خاطر تنگنظریهایی بود که احیاناً در بعضی از افراد که اشخاص مناسبی هم بودند؛ ولی در عین حال دید سطحی داشتند وجود داشت که باعث شد پر و بال بخش خصوصی زده شود؛ بهطوریکه بعد از دو سه سال بخش خصوصیبودن بهطور عام و سرمایهداشتن یا سرمایهگذاری بهطور خاص ضد ارزش شد و به کسانی که واحدی را سر پا کرده بودند و عدهای کارگر داشتند، یا توهین میشد یا باطناً کارشان را ضد ارزش میدانستند. اوضاع طوری شده بود که سرمایهگذاران یا کسانی که کارخانهای را ایجاد کرده بودند، خجالت میکشیدند در جایی بگویند من کارآفرین هستم یا کارخانه دارم. گاهی حتی در محافل یا تظاهراتهایی که به مناسبتهای دیگری برگزار میشد یکی از شعارها ضد سرمایهدار یا ضد کارخانهدار بود. آن زمان در اداره گذرنامه محلی بود که برای صدور گذرنامه میبایست شغلتان را قید میکردید، بعد از انقلاب و دو سه سالی که چنین حملاتی به بخش خصوصی شد، بهقدری شرایط ضد کارخانهدار یا ضد سرمایهگذار بود که طرف در آنجا نمیگفت کارخانهدار، بازرگان یا دستاندرکار یک فعالیت اقتصادی هستم، بلکه میگفت کاسب هستم یا شغل آزاد دارم که مشخص نبود چه شغلی دارد و اصلاً شغل آزاد یعنی چه. به این ترتیب صنعتگران یا بازرگانان اجتناب داشتند شغلشان را اعلام کنند؛ زیرا شغلشان در جامعه ضد ارزش شده بود.
ولی این حرکت زیان فوقالعادهای به بخش خصوصی، سرمایهگذاری و بهطور کلی اقتصاد مملکت رساند، اما توجه حضرت امام و سپس عنایت خاص و بینش بسیار بالای مقام معظم رهبری باعث شد بهتدریج مسئله ترمیم شود و برگردد. حضرت امام بعد از اینکه مشاهده کردند سرمایهگذاری در بخش خصوصی انجام نمیشود و ضد ارزش شده است و دولتیها هم تلاش میکنند سرمایهگذاریها را خودشان انجام دهند و انحصار برای دولت ایجاد شود، در زمانی به هیئت دولت توصیه کردند که شما کاری را که مردم نمیتوانند انجام بدهند انجام دهید، نه اینکه تصدی هر کاری را خودتان به عهده بگیرید. کمکم مقام معظم رهبری بیشتر، واضحتر و بازتر مسئله را روشن کردهاند و همینطور میدانید در ظرف چند سال گذشته اسم و شعاری که برای سالها انتخاب کردهاند، اقتصادی بوده است...
همینطور است. شش سال پیاپی شعارها اقتصادی بودهاند...
و دائماً توجه مسئولین و هیئت دولت را به این موضوع جلب میکنند که دست مردم را باز بگذارید. مقام معظم رهبری تفسیری از اصل 44 قانون اساسی و سیاستهای این اصل را مشخص و زیرنویس اصل 44 را تفسیر کردهاند که کار باید در دست بخش خصوصی باشد، چون ثابت شده است دولت نمیتواند. بنابراین بخش خصوصی را تشویق کردند که فعال باشد و به دولتیها دستور دادند حتماً دست بخش خصوصی را باز بگذارند. به نظر من زمینه برای فعالیت بخش خصوصی کاملاً باز است و ممکن است مشکلات دیگری هم داشته باشیم و هنوز در اذهان بدنه اجرایی دولت افکار خاصی وجود دارد، ولیکن زمینه برای فعالیتشان هست. البته مشکلات روزمرهای هم داریم از قبیل تحریم و رکود موجود که مانع فعالیت بخش خصوصی هستند؛ ولی بهطور کلی زمینه برای فعالیت بخش خصوصی از نظر قوانین و جو موجود فراهم است. کما اینکه قانونی که مجلس تصویب کرد، قانون بسیار خوبی است و دست بخش خصوصی را کاملاً باز و دولت را مکلف کرده است شورای گفتگو با بخش خصوصی داشته باشد و الان شورای گفتگو وجود دارد که بخش خصوصی و دولت در این شورا هر ماه با هم جلساتی دارند و مسائل را بهصورت تبادل نظر مطرح و برایشان راهحل پیدا میکنند.
اگر از ابتدای انقلاب رویکردهای منفی که بدانها اشاره کردید وجود نداشت و ما با مدیریت جهادی سراغ اقتصاد میرفتیم آیا میتوانستیم به سطح اقتصادی که الان کره، ژاپن و چین رسیدهاند برسیم؟
بعضی از اقدامات مصلحتی بود که قدری کار بهصورت متمرکز پیش برود و زمینه برای فعالیت بخش خصوصی فراهم نشود، چون دو مشکل داشتیم: اول انقلاب چپیها و تودهایها شعارهای عوامفریبانه میدادند و به همین دلیل بعضی از مسئولین مصلحت میدیدند اینها را بهعنوان حامی سرمایهدار و بخش خصوصی معرفی نکنند و حزب توده و چپیها سعی میکردند این اتهام را به مسئولین نظام و ایجادکنندگان انقلاب بزنند که اینها طرفدار سرمایهداری هستند، برای همین یک مقدار ملاحظاتی از سوی مسئولین انجام میشد و بر مبنای مصلحت تصمیماتی میگرفتند. مسئله دوم جنگ بود. جنگ تحمیلی باعث شد دولت مجبور شود بعضی مواقع هزینهها را کم کند و کار را در اختیار خودش بگیرد تا بتواند هزینههای جنگ را تأمین کند و در مقابل حملات موجود متمرکز باشد. این دو موضوع باعث شد نتوانند مثل کرهایها و سایر کشورها از اول دست بخش خصوصی را باز بگذارند.
ولی بعد الحمدلله هم جنگ به نفع ایران خاتمه یافت و هم چپیها جمع شدند و صدای شعارهای عوامفریبانهشان خاموش و زمینه فراهم شد تا به سبک کشورهای دیگر که پیشرفته هستند ایران هم در همین جهت قرار بگیرد. الان مشکلاتی نظیر تحریمها، رکودها و مسائل مختلف دیگر برای بخش خصوصی مسئلهساز شدهاند.
به تغییراتی که بخش خصوصی از ابتدای انقلاب داشته است، اشاره کردید. به نظر شما آیا موفقیت اقتصادی دیگری از ابتدای انقلاب تا الان داشتهایم؟
به نظر من موفقیتهای زیادی داشتهایم. بعضی از کارخانجاتی که داریم و به بهرهبرداری رسیدهاند اصلاً قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیستند. مثلاً قبل از انقلاب حداکثر بین 10 تا 15 میلیون تن سیمان تولید میکردیم؛ ولی الان تقریباً 80 میلیون تن در سال سیمان تولید میکنیم. به این ترتیب ظرفیتمان افزایش یافته است. یا در بعضی از کالاهای دیگر مثل پتروشیمی و امثال اینها خودکفا و حتی صادرکننده شدهایم؛ بنابراین پیشرفتهای خوبی حاصل شده است و در خیلی بخشها اینطور هست. کسانی که واقعاً میخواهند در امر اقتصاد کشور مطالعه کنند، ممکن است ذهنشان به سمت رکود یا عدم امکانی که برای معاملات بانکی یا تبادل پول با کشورهای دیگر برود؛ ولی این مربوط به شرایط زمان است و وضعیت موجود سبب شده چنین مشکلاتی داشته باشیم؛ اما بهطور کلی زمینه خوب جلو رفته است و الحمدلله فعالیت زیادی در جهت پیشرفت کارهای مختلف انجام شده که قابل تقدیر است.
ولی هنوز نمیتوانیم بگوییم اقتصادمان متکی به خودش است و نمیتواند روی پای خودش بایستد.
در چند سال اخیر وضعیت طوری شده است که نتوانیم اقتصادمان را خودکفا کنیم. وقتی نتوانیم ماشینآلات وارد و از تکنولوژی جدید جهان استفاده کنیم دلیلش این است که هم نمیتوانیم، یعنی مانع میشوند و هم در ایران ذوقش نیست؛ زیرا زمینه فعالیت وجود ندارد. به نظر من مقدار زیادی از اینها معطوف به مسائل روز بوده که برای ما پیش آمده است.
نکته دیگری که در اقتصاد وجود دارد این است که اکثراً نگاه مدیران اقتصادیمان ـ چون تحصیلکرده غرب هستند ـ به اقتصاد غربی است و از اقتصاد اسلامی کمی فاصله داریم. بهنظر شما آیا اقتصاد اسلامی میتواند ما را نجات بدهد؟
اقتصاد اسلامی به صورتی که قابل اجرا باشد، تعریفشده نیست. زمینه برای مطالعه آن، بهخصوص برای اجرای آن در کشور نبوده است و خود به خود از اقتصاد غربی گرفتهایم و از آن تبعیت میکنیم؛ ولی اگر به همان هم دقت بیشتر و از آن بهخوبی استفاده کنیم، در اغلب کارها مغایر با مسائل اسلامی نیست.
حضرت آقا درباره اقتصاد مقاومتی بسیار صحبت میکنند و شاید بشود آن را در کنار مدیریت جهادی معنا کرد. مجموعه این دو الگو را در اقتصاد چگونه معنا میکنید؟
به نظر من اقتصاد مقاومتی نسخه بسیار خوبی است که اگر احیاناً غربیها نخواهند با ما کنار بیایند و بخواهند به لجبازیهایشان ادامه بدهند، چارهای جز عمل به نسخه اقتصاد مقاومتی نداریم. ممکن است اوایل مشکلات مختصری داشته باشیم؛ ولی اگر استقامت کنیم یقیناً از آنچه امروز در آن هستیم نجات خواهیم یافت. اینکه ما را بلاتکلیف گذاشتهاند مشکل بزرگتری در این مذاکرات است. اگر تکلیفمان معلوم شود که قرار است این تحریمها و محدود ساختن ما در ارتباط با جهان ادامه یابد، زودتر به راه چاره میرسیم و بخش خصوصی و حتی دولت میتواند از طریق اقتصاد مقاومتی مشکلش را نه در کوتاهمدت، بلکه انشاءالله با سرعت در درازمدت برطرف کند. ما در این حالت بلاتکلیفی معطل ماندهایم و نمیدانیم میخواهیم مثل قبل عمل کنیم یا با اقتصاد مقاومتی پیش برویم. این خیلی خوب است که زودتر تکلیف مشخص شود.