***
سال گذشته مقام معظم رهبری فرمودند همان گونه که ما در قبال انسانها احساس مسئولیت میکنیم در قبال طبیعت هم باید احساس مسئولیت کنیم. به نظر میآید که الان چه از طرف مردم و چه از طرف مسئولین این احساس مسئولیت در مورد محیط زیست وجود ندارد. نظر شما چیست؟
نمیشود گفت این احساس مسئولیت وجود ندارد؛ اما همت کافی برای انجام آن وجود ندارد. الان همه احساس مسئولیت میکنند؛ اما در کلان لازم است که این احساس مسئولیتها به همت منجر شود و این همتها با یکدیگر هماهنگ شود. لذا من معتقدم که میتوانم محیطزیست را به یک موجود زنده تشبیه کنم که اگر با او رفتار خوبی داشته باشید او هم رفتار مناسبی خواهد داشت و نهایتا سخاوتمندانه مواهبش را در اختیار بشر قرار میدهد و اگر رفتار خشن با محیطزیست انجام دهید، محیطزیست با یک صبر و تأملی این را پاسخ خواهد داد. این صبر باعث میشود که ما را به غفلت بیندازد. لذا الان ما چوب این عدم مسئولیتهایمان را خوردهایم. الان ما شاهد این هستیم که در کشور بحث ریزگردها، کمآبشدن دریاچه ارومیه، کاهش مساحت جنگلهای ما به خصوص در مناطق زاگرس و مناطق شمالی معضل شده است، ضمن اینکه ما بخشی از مجموعه جهانی هستیم و صدماتی که وارد میشود نهایتا به کل طبیعت و وضعیت آب و هوا در جهان صدمه میزند لذا معتقدم این مسئولیت را احساس میکنند؛ اما به همت احتیاج دارد که هماهنگی انجام شود تا این احساس مسئولیتها به نتیجه برسد و نهایتا این نیروها بتوانند در یک جهت حرکت کنند و آن هدف غایی بهدست آید.
دولتها و مجلسها در این عدم مسئولیتپذیری چقدر مؤثر و مقصر هستند؟
هر دولتی به خصوص در کشور ما و بهخصوص اگر مسئولین دو دوره باشند یک زمان هشت سالی میشود یا حتی مجلس برای دورههای قانونگذاری میتوانند نقش مؤثری بازی کنند و نهایتا تأثیرگذار هستند. مسئله اینکه ما محیط زیست را خراب کنیم، خرابکردن آنی است؛ اما قاعدتا ساختن طولانی خواهد بود. ما میتوانیم محیط زیست را سریع خراب کنیم و دنبال مسئولش بگردیم. مثلا در مورد کمآبشدن یا خشکشدن دریاچه ارومیه که به این وضع افتاده است در حقیقت آمدند و آبهایی که به سمت این دریاچه سرازیر میشد را برای کارهای کشاورزی منحرف کردند و آن هم با نیت خیر بود. این کار که در دولت قبل انجام شد برای اینکه بتوانند به کشاورزی و خشکسالی که اصولا در همه کره زمین با آن مواجه هستیم جهت بدهند و از این آبها استفاده نمایند؛ اما چون برنامهریزی نشده بود و نحوه بهرهبرداری از این آبها و رودخانههایی که به دریاچه ارومیه میریخت، برنامهریزی نشده بود این نتیجه خود را داد و الان با معضل روبهرو شدهایم که خیلی خیلی مشکل است. اصولا تخریب محیط زیست خیلی آسان است؛ اما ساختن آن شاید ده ها سال، صدها سال و شاید قرنها طول بکشد مثلا شما نگاه میکنید تنههای درختان را ظرف چند دقیقه قطع میکنیم؛ ولی این تنه درخت صد سال یا بیشتر از یک قرن عمر داشته و مدت طولانی بوده است و این جنگلی که به این صورت با این قدمت از بین میرود همین مدت زمان نیاز است که جایگزین شود لذا در تخریبها، میشود دولتها را مقصر دانست که برنامهریزیها را بهطور کامل نکردهاند در حقیقت آمدهاند یک جنبه مثبت طبیعت و آن مواهبی که طبیعت در اختیار انسان قرار داده است بدون اینکه حساب کنند که بهرهبرداری در چه حدی باشد که طبیعت بتواند این موهبت را بهطور مداوم در اختیار انسان قرار دهد، بهرهبرداری گسترده صورت گرفت. نتیجه آن را کم و بیش در تخریب محیط زیستمان میبینیم. لذا من فکر میکنم ما میتوانیم دولتها را در اینکه چرا در برنامههایشان مسئله پیوستهای محیطزیست را درنظر نگرفتهاند و نهایتا بدون بررسی عوارض بعدی شروع به استفاده از طبیعت کردند مقصر بدانیم؛ اما اینکه اگر در یک دولتی چنین اتفاقی افتاده باشد؛ اما چرا حل نشده این کار مشکلی است. ممکن است این در زمان یک رئیسجمهور یا یک دوره ریاست جمهوری یا یک دوره مجلس این قد ندهد و نهایتا به سرانجام نرسد؛ اما میتواند گواه باشد که چه اقداماتی در این جهت مثبت و ترمیم ضرباتی که به طبیعت وارد شده، انجام شده است. ارزیابی شود که در روند درستکردن وضعیت قرار گرفته یا نگرفته است و این تا حدودی قابل ارزیابی است و میتوانند دولتها را باهم مقایسه شوند و حکم کرد که آیا چنین دولتی نسبت به دولت دیگر به مسائل محیط زیستی توجه بیشتری داشته یا کمتری داشته است؟
بحث محیطزیست که پیش میآید اکثر مردم به یاد آلودگی هوا میافتند در حالیکه مسائل بسیار مهمتری از آلودگی هوا وجود دارد. یکی از آنها هم همین تخریبهایی است که شما فرمودید مثل تخریب کوه و جنگل و حتی تخریب رودخانهها و بسترهایشان و... . آیا کشورهای پیشرفته به غیر از جلوگیری از تخریب راه حل مناسب برای این مسئله دارند؟
بله. همان کاری که ما داریم شروع میکنیم یا شروع کردهایم؛ ولی باز هم جدی نگرفتیم، در کشورهای پیشرفته کوچکترین حرکتی که روی طبیعت میخواهند انجام دهند مثلا میخواهند در یک بخش وسیعی ویلاسازی انجام دهند یا حتی کارهای عام المنفعه در آنجا انجام دهند و کارهایی که حتی برای خانه و این چیزها نیست، قطعا اینها اثرات محیطزیستی را ارزیابی میکنند و براساس آن تصمیم میگیرند که این کار انجام شود یا نشود. مثلا میخواهند یک اتوبانی را از داخل جنگل عبور دهند این طور نیست که مثل ما بدون مطالعه دقیق در حین انجام کار بگوییم که مثلا آیا اتوبان تهران_شمال به محیطزیست لطمه میزند یا نمیزند؟ چه تدبیری باید اتخاذ کرد که اتوبان تهران_شمال به وضعیت طبیعت شمال که از مناطق بینظیر دنیا است و برای ما حیاتی است بهخاطر اینکه درصد بالایی از کشورمان بیابان است و این مناطق حاصلخیز و سبز ما مثل مناطق غربی، شمال غربی و شمال، اینها واقعا نعمتهای خدادادی هستند که به ما داده شده است، صدمه نزند و در این کشورها اینها همه مورد محاسبه قرار میگیرد. با فرض اینکه طبیعت چه از نظر جنگل و چه از نظر حیوانات و جانورانی که در آن محیط زندگی میکنند، چقدر میتوانند اثر داشته باشند مثلا سرو صداها روی آرامش حیوانات و پرندگانی که در آن منطقه هستند و روی محیط زیست آنها و روی شرایط زندگی آنها تأثیر گذارد، آلودگیهایی که رفت و آمد اتومبیلها ایجاد میکنند، سروصداهایی که ایجاد میشود، ترددی که به وسیله مردم در این مناطق صورت میگیرد، اینها همه مورد ارزیابی قرار میگیرد و برای هرکدام آنها راه حلی پیدا میکنند و هزینههای آن را هم تأمین میکنند و با این شرایط اقدام به انجام این کار میکنند و اگر برای آن راه حل پیدا نکنند و اثر تخریبی را بالا بدانند واقعا آن پروژه را اجرا نمیکنند. البته آنها بعد از یک تخریب عظیم محیطی خود به این نتیجه رسیدهاند که باید این کار را کنند و نهایتا به این سمت بروند که با مطالعه دقیق بیایند و مسائل محیط زیستی خود را در نظر بگیرند و بر اساس آن این اقدامات را انجام دهند. ما این کار را نمیکنیم. در همین شهر تهران نگاه کنید، کدام مطالعه ساخت برج از نظر تأثیر روی محیطزیست شهر تهران صورت گرفته است و اجازه ساخت این برجها داده شده است. شما نگاه میکنید راه تنفس شهر تهران بادهایی است که از طرف غرب به شرق تهران حرکت میکنند و آن دالانی که در این مسیر وجود دارد. اگر این دالان متأسفانه توسط این برجهایی که ساخته شده و پروانه داده شده است، مسدود شود در حقیقت شما راه تنفس شهر تهران را میبندید و از آن طرف هم اصلا روی این بحث درصد آلودگی که ماشینها ایجاد میکنند هیچ مطالعهای صورت نمیگیرد و ماشینهای اواسط قرن بیستم در این مملکت تولید میشود. از آن طرف ما راه تنفس تهران را بستهایم و از آن طرف این ماشینها فاجعهترین یا فاحشترین آلودگی را تولید میکنند. تهران را به یک شهری که دور آن حصار کشیدهایم تبدیل کردهایم. شبیه یک اتاقی که در آن را بستیم و در آن هیزم میسوزانیم، انسانها صدمههای جسمی میبینند. لذا اینها این مطالعات را انجام میدهند اگر هم میخواهند برج سازی انجام دهند در محدودههایی میآیند که کانالهای تنفسی آن شهر را نبندند. یا مثلا اگر قرار باشد سدی زده شود مطالعهای صورت میگیرد و همه جوانبش در نظر گرفته میشود. یا مثلا همین ساختمانهای بدون مجوزی که روی زمینهای بدون مجوزی که بهوسیله زمینخوارها در منابع طبیعی به دلایل مختلف و با رانتخواری و حرکتهای غیر قانونی اینها تصاحب میکنند، تقسیمبندی میکنند و میفروشند و شروع به ویلاسازی میشود که مقام معظم رهبری دستور دادند که جلوی اینها گرفته شود؛ اما واقعا چقدر عمل شد؟ واقعا دستور قاطع مقام معظم رهبری بود که منابع طبیعی را باید حفظ کنیم اگر قرار باشد برای کارهای ضروری منابع طبیعی و زمینهایی که متعلق به منابع طبیعی است اختصاص داده شود باید با مطالعه صورت گیرد و مشخص شود که برای چه امری است و نهایتا طوری باشد که به محیط زیست صدمه نزند. نه اینکه تمام دامنه کوهها را بهوسیله همین زمینخواری و مفتخواری تصاحب نمایند، قطعه قطعه کنند و سودهای کلان ببرند. مسیر شمال را که ببینید از نوک کوه گرفته تا دامنه کوه شروع به ویلاسازی کردهاند. مجوز اینها را چه کسی صادر کرده است؟ این نشان میدهد که مسئولین چه در قوه مقننه و چه در قوه مجریه و چه در قوه قضائیه، همه همت دارند و میخواهند برخورد کنند؛ اما متأسفانه با مافیایی که وجود دارد همتش نیست که این مبارزه صورت گیرد و به نتیجه برسد.