اساساً دین ما بر اساس جهاد به معنی اعم یعنی تلاش، کوشش و فعالیت بنا شده است بنابراین مدیران ما باید این ویژگی را داشته باشند. عموماً جوانان هستند که جهادگونه عمل میکنند و فعال و اهل تلاش و کوششاند. البته ممکن است افرادی مسن باشند و هنوز قادر باشند جهادی عمل کنند و مدیریت جهادی داشته باشند، مثل وجود خود امام زمان(عج) و حضرت خضر(ع). در قرآن چند نمونه آورده شدهاند مانند حضرت طالوت(ع) و حضرت یوسف(ع) که در جوانی مسئولیت پیامبری را پذیرفتند و کارهای بزرگی را هم کردهاند. حضرت داود(ع)، حضرت سلیمان(ع)، حضرت موسی(ع) و پیامبر اسلام(ص) و اکثر انبیا در حدود 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدند پیامبرانی نظیر حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) جوان بودند که با مبعوث شدن به پیامبری از سوی خدای متعال مسئولیت هدایت امتی را به عهده گرفتند و بار مدیریت جهادی را به دوش کشیدند. پیامبری مثل حضرت طالوت(ع) که مدیریت جنگی را به عهده داشت جوان بود و قرآن در این باره میفرماید: «وَ زَادَهُ بَسْطَه فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(1) یعنی خداوند او را از لحاظ علم و نیروی بدنی بر سایرین برتری داده است. خداوند در باره حضرت یوسف(ع) میفرماید: «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»(2) که این آیه نشان میدهد مدیر جهادی در بعد اقتصادی باید نگهبانی دانا «حَفِیظٌ عَلِیمٌ» باشد. در این میان از نظر سن و سال استثناءهایی مثل حضرت نوح(ع) هم وجود دارد. در تاریخ معاصر هم حضرت امام(ره) بودند که فعال و پرتلاش انقلاب را مدیریت و رهبری کردند. در حال حاضر مقام معظم رهبری هستند که روحیه جوانی دارند و فعال و پرتلاش رهبری جامعه اسلامی را به عهده دارند.
چرا در شرایط فعلی نیاز به مدیریت جهادی داریم؟
در شرایط فعلی نیاز به قدرت ریسکپذیری بالایی هست و مسنترها به خاطر احتیاطهایی که ناشی از سن و سال آنهاست و برای حفظ ثروت و قدرت کمتر ریسک میکنند و تحرکشان کمتر است، اما جوانها به علت نداشتن آن احتیاطها و وابستگیها تحرک و فعالیت بیشتری دارند.
چنانچه مدیریت جهادی به دست جوانان باشند که قادرند تمام وقت و پرانرژی فعالیت کنند، آیا حاصل کار بهتر خواهد بود؟
جوانان به علت شرایط جسمی و نیروی بدنی بالایشان پرتلاشتر و فعالتر هستند. در جبههها هم ثابت کردهاند که موفقتر عمل میکنند و پیروزیهای ما در هشت سال دفاع مقدس حاصل تلاشهای جهادی و شبانهروزی سرداران و رزمندگان جوان اسلام بود. البته استثناءهایی وجود دارد و در جنگ تحمیلی رزمندگان مسنی هم بودند که پا به پای جوانان کار و تلاش میکردند. همچنین در تاریخ حبیب بن مظاهر را میبینیم که در رکاب امام زمانش اباعبداللهالحسین(ع) میجنگد و جهاد میکند. اساساً باید از فکر مسنها و باتجربهها و دانشمندان استفاده کرد و تصمیمگیری را به عهده عاقلان و با تجربهها گذاشت و مدیریت را به جوانان سپرد. بهطور اعم مدیریت نیروی جوانان برای تحقق اهداف کشور بهتر است.
مقایسهای کنید بین مسئولی که برخاسته از حزب است و مسئولی که اینطور نیست.
این قاعدهای اثبات شده در کشورهایی است که احزاب فعالی دارند. افرادی که احزاب آنها را نامزد انتخابات برای مسئولیتهای مختلف مملکتی مثلاً ریاست جمهوری یا نخستوزیری میکنند، چون پشتوانه آنها حزب است دو سه حُسن دارند در مقایسه با افرادی که به صورت منفرد و بدون پشتیبانی احزاب در انتخاباتها شرکت میکنند. اول اینکه حزب آبرویش را پای آن نامزد انتخاباتی گذاشته است و مردم به خاطر اعتماد به آن حزب به این فرد رأی میدهند و آن فرد به پشتوانه حزبی که از آن برخاسته نخستوزیر شده و رأی پارلمان یا ملت را گرفته است. پس حزب بر رفتار این فرد نظارت عامه دارد و مواظب است و همین احتمال انحراف آن کاندیدای انتخاب شده در سمتهایی نظیر ریاست جمهوری، نخست وزیری، نمایندگی مجلس و وزارت را کاهش میدهد. حزب برای ادامه حیات در عرصه سیاسی کشور دقتهای بیشتری را در قبال نامزدهای منتخب در مسئولیتهای مختلف مملکتی میکند.
مورد دیگر مزیت مسئول برخاسته از حزب از نظر شما چیست؟
احزاب ضوابطی دارند که معمولاً عام و اعلام شده هستند. مردم هم به آن ضوابط خو گرفتهاند و نامزدی که میآید باید در چهارچوب همان ضوابط عمل کند. اگر نامزد منفرد و بدون پشتوانه حزبی باشد، ممکن است با یک شعار رأی بیاورد و بعد از اینکه انتخاب شد از نظر و عقیدهاش برگردد، در این صورت هیچ کس ضامن نیست و مملکت دچار بحران میشود. در تاریخ انقلاب اسلامی بعضی از افراد مورد وثوق و حمایت برخی از احزاب بودند. مثلاً شهید رجایی ظاهراً عضو حزب نبود، اما حزب جمهوری اسلامی از ایشان حمایت کرد. بعد از آن مقام معظم رهبری بودند که خودشان مسئول حزبی بودند. ایشان هر هفته با اعضای حزب جمهوری اسلامی جلسه داشتند و اعضا اگر نظری داشته باشند به رئیسجمهور برخاسته از حزب منتقل و در چهارچوب حزب حرکت میکنند. همچنین آن رئیسجمهور از نیروهای کادرسازی شده و پرداخته شده و آماده حزبی در مسئولیتهای مختلف میتواند استفاده کند.
به جمعبندیای در خصوص حل مشکلات کشور با مسئولیتپذیری حزبی اشارهای بفرمایید.
اگر مسئول مملکتی چه رئیسجمهور، چه نماینده مجلس یا چه وزیر برخاسته از حزب باشد، چون حزب ساز و کار، برنامه، چهارچوب و ضابطه دارد تکلیف مردم با او معلوم است، اما وقتی کاندیدا برخاسته از حزب نباشد مردم گرفتار آزمون و خطا میشوند و مشکلات مدام تکرار میشوند و به خاطر اینکه فرد پشتوانه حزبی ندارد و پاسخگو به حزب نیست، برای حل این مشکلات در حزب پیگیری نمیشود و اغلب هم مشکلات حل نمیشوند. اگر مسئولی برخاسته از حزب باشد و نتواند اهداف تعیین شده در حزب را محقق کند از سوی حزب بازخواست میشود و اگر توانایی به عهده گرفتن مسئولیت را را نداشته باشد حزب نمیگذارد به مرحله انتخاب برسد و آن فرد مسئولیتی را در کشور به عهده بگیرد. مسئولی که پشتوانه حزبی ندارد ممکن است ایدهها و نظراتی هم داشته باشد و شعارهایی هم بدهد، اما بعد از انتخاب شدن و قبول مسئولیت به شعارهایش پایبند نباشد، در این صورت نه میشود او را از مسئولیت عزل کرد و نه نظارتی از سوی حزبی روی او هست، اما اگر برخاسته از حزب باشد حزب برای رعایت نکردن چهارچوبها و ضوابط حزب و عدم تحقق اهداف حزب از او پاسخ میخواهد و بر او نظارت میکند و پیگیر عملکردهای او و حل مشکلات است. بنابراین مسئول حزبی موجب انحراف کمتری در امور مملکت میشود و برعکس مسئول غیر حزبی انحرافات و مشکلات بیشتری را در کشور ایجاد خواهد کرد.
به نظر من احزاب باید در کشور فعال شوند و کاندیداهایی با پشتوانه حزبی به قوه مقننه و نمایندگی مجلس و امور اجرایی مملکت یعنی ریاست جمهوری و وزارت راه یابند. در این صورت کشور پیشرفت خواهد کرد. با نظارت حزب چنانچه مسئول حزبی خوب عمل کرد در دوره بعدی از سوی حزب نامزد خواهد شد، وگرنه خود حزب اجازه نمیدهد چنین فردی دو باره نامزد شود.
پینوشتها:
1ـ بقره/ 247
2ـ یوسف/ 55