***
با توجه به تجربه ناموفق برجام چقدر جا دارد که فضای مذاکره با غرب را آن هم در مورد حقوق بشر باز کنیم؟
اگر مذاکره از باب مفاهمه و تبادل نظر پیرامون شناخت دیدگاههای دو طرف از مبانی حقوق بشر باشد، طبیعتا مشکلی را ایجاد نمیکند؛ زیرا نه چیزی داده و نه چیزی را میخواهیم بگیریم. در این نوع مذاکرات که بیشتر جنبه نزدیکشدن افکار به همدیگر و درک مبانی نظری حقوق اسلامی در رابطه با بشر را دارد، در اصلاح دیدگاه حقوق بشری غرب نسبت به جمهوری اسلامی که بر مبنای جهانبینی اسلامی به حقوق بشر نگاه میکند، میتواند تأثیر بگذارد. از آنجا که مبانی نظری حقوق بشر از نظر اسلام از قوت و اتقان بسیار بالایی برخوردار است و پاسخگوی بسیاری از نیازهای امروز بشر است و میتواند شبهات و کجاندیشیها نسبت به حقوق بشر اسلامی را از بین ببرد، اگر این مذاکرات در یک فضای علمی، حقوقی و منطقی صورت گیرد، میتواند به خنثیشدن توطئههای آینده غرب علیه جمهوری اسلامی به بهانه حقوق بشر کمک نماید. میتواند بهانه از دست آنها گرفته شود و جلوی آن مبانی که روی آن تکیه دارند و ایران را از باب حقوق بشر محکوم مینمایند و به دنبال آن تحریمهای مختلفی را علیه ما اعمال کنند، را بگیرد و پیشگیری کند.
آیا این با سخنان مقام معظم رهبری تضاد نداردکه دیگر نباید به آنها اعتماد کنیم و همچنین فرمودند که در مذاکرات باید یک چیزی را بدهیم و یک چیزی را بگیریم؟
بله، آن مذاکره که مقام معظم رهبری منع میکنند، مذاکره در رابطه با بعضی از منافع دو طرف در رابطه با مسائل منطقه و مسائل دیگر جهان است. یعنی اگر بعد دیگری از مذاکره مطرح باشد به این مفهوم که بده و بستانی در این مذاکرات صورت گیرد، طبیعتا این نوع مذاکره در هیچ کدام از موضوعات مثل موضوع سوریه، جهان اسلام، مقاومت اسلامی، موشکی ایران و امثالهم قابل طرح و پیگیری نیست. چون در مذاکره غربیها بهدنبال کاهش نفوذ جمهوری اسلامی و محدودکردن توان نظامی و دفاعی ایران هستند؛ بنابراین هیچکدام از اینها قابل مذاکره نیست. اما وقتی مفهوم مذاکره صرفا بحث مفاهمه پیرامون موضوع حقوق بشر باشد و بنا نباشد که ما تعهدی به غربیها در رابطه با رعایت یک سری اصولی که بر خلاف مبانی فکری ما است، دهیم یا آنها بخواهند متقابلا چنین موضعی داشته باشند، طبیعتا این مغایرتی با فرمایشات مقام معظم رهبری ندارد.
تجربه برجام به ما میگوید که ما دوباره با غرب سر میز مذاکره مینشینیم و امتیازاتی که نباید را میدهیم. اینجا دیگر مبانی حقوق بشر اسلامی مثل بحث اعدام مجرمین، حجاب، آزادی زنان و امثال اینها در میان است، که نکات حساسی در جامعه اسلامی هستند.
اینها نکات حساسی است منتهی صلاح نیست که ما در این مذاکرات متعهد شویم که برخلاف مبانی اسلامی از اعدام یا حجاب صرفنظر میکنیم. در این مذاکرات فقط میخواهیم به آنها بفهمانیم علت اینکه شرع ما اعدام را قرارداده یا حجاب را لازم دانسته است، چیست و غربیها نمیتوانند به خاطر حکم اعدام، قوانین ما را مغایر یا مخالف حقوق بشر معرفی کنند و به عدم رعایت حقوق بشر متهم کنند یا اینکه اگر زنان ما بر اساس یک قرارداد اجتماعی حجاب را رعایت کردند، این مغایر با رعایت حقوق انسانها نیست؛ بلکه کاملا در جهت رعایت حقوق آنها است.
این مفاهمه که میفرمایید چقدر برای ما مفید است؟ اصلا اروپاییها فهم حقوق بشر اسلامی را دارند که برای آنها توضیح دهیم؟
به دلیل آنکه مبانی مسیحیان مقداری تکیه بر مبانی دین مسیحیت و کتب الهی دارد ممکن است که دیدگاه غربیها به ویژه اروپاییها در این موضوع صرفا سیاسی نباشد و جنبه حقوقی هم داشته باشد. اگر مبنای مذاکرات حقوقی باشد نه سیاسی، احتمال خیلی زیادی وجود دارد که بتوانیم دیدگاهها را به هم نزدیک نماییم و خصوصا میتوانیم اروپاییها را از همگرایی با آمریکا در فشار علیه ایران در رابطه با حقوق بشر، منع کنیم. البته نمیشود به این قضیه هم خیلی خوشبینانه نگاه کرد؛ ولی چون این مذاکره علمی گام مهمی است، همان طور که امام رضا(ع) در دوران حضورشان در مشهد و توس از مذاکره با طرفهای مقابل امتناع نکردند و سعی کردند که آن اتقان دیدگاههای اسلامی را کاملا تبیین و اثبات نمایند که دیدگاههای اسلام از اندیشههای مکاتب دیگر برتر است، ما هم میتوانیم این مذاکره را به یک مناظره تبدیل کنیم و در واقع از آن برای تبلیغ و ترویج دیدگاههای مترقی اسلام نسبت به حقوق بشر استفاده کنیم. همین مقدار که در محافل علمی و حقوقی غرب این دیدگاهها مطرح شود و باب توجه و دقت نسبت به این مبانی در محافل علمی و حقوی آنها باز شود و اندیشمندان و حقوقدانان غربی از این زاویه به دیدگاههای اسلام نگاه کنند، به نظر میرسد که میتواند به این منجر شود که به مرور این سؤال در ذهن خیلی از حقوقدانهای غرب به وجود آید که اگر اسلام میتواند بنبستهای حقوقی در غرب را حل نماید و مانع جرم شود، چرا ما از این نوع مبانی حقوقی پیروی نکنیم.
آیا این نوع مذاکره با غرب در راستای سیاست خارجی دولت از طرف ریاست قوه قضائیه مطرح شده است و به دولت کمک میکند که در مقابل غرب بیشتر لبخند بزند؟
یقینا هرگونه تعامل خارجی بر اساس قانون با هماهنگی وزارت امور خارجه صورت میگیرد و قوه قضائیه برای ایجاد هماهنگی و تعامل از هماهنگیها و کمکهای وزارت امورخارجه استفاده میکند. کما اینکه ظاهرا در همین رابطه وزارت امورخارجه جلسات تعامل مقدماتی آن را هم دارد فراهم میکند. بنابراین نمایندگان قوه قضائیه باید در موضعگیری و تعامل با حقوقدانهای غربی خود را آنگونه تنظیم کنند که مذاکره از موضع قدرت و اقتدار قضائی صورت گیرد.