سید اسدالله لاجوردی, عضو حزب موتلفه اسلامی, از جمله کسانی بود که در نهضت انقلابی ایران نقش داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ نیز وظایف مهمی ‌را در جهت استحکام نظام جمهوری اسلامی ‌بر عهده گرفت. با توجه به شناختی که ایشان از جریانات سیاسی کشور داشت، به سمت دادستانی نظام جمهوری اسلامی ‌منصوب شد و شروع به برخورد با جریان های ضد انقلاب و نظام جمهوری اسلامی کرد. او توانست در این دوران گروهک‌های منافقین و فرقان را از بین ببرد. مقارن با پایان جنگ تحمیلی لاجوردی هم به ریاست سازمان زندان‌های کشور منصوب شد و با توجه به شرایط دشوار زمانی و مشکلات عدیده‌ای که پس از جنگ گریبانگیر جامعه‌ای ایران شده بود، توانست هم در عرصه‌ی تربیت و بازپروری مجرمین و هم در عرصه‌ی مدیریت سازمان زندان‌ها به توفیقات زیادی دست پیدا کند. اما 8 سال بعد با توطئه محمدرضا عباسی فر، معاون وقت رئیس قوه قضاییه، شهید لاجوردی استعفا داد و چند ماه بعد در روز 1 شهریور 1377 و در بازار تهران توسط گروهک منافقین ترور شد و به شهادت رسید. یک روز بیشتر از این حادثه نگذشته بود که گروهک منافقین ترور شهید لاجوردی را برعهده گرفت و ایران بار دیگر دستش از یکی از افراد راستین انقلاب کوتاه ماند.

خبرنگار پایگاه خبری نما در رابطه با شهید لاجوردی به صحبت با آقای سید اصغر رخ صفت؛ عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و دوست این شهید گرامی نشست که در ادامه می خوانید:


آقای رخ صفت شما کی و چگونه با شهید سیداسدالله لاجوردی آشنا شدید؟
من حدودا از سال 1340 با ایشان آشنایی داشتم و در ارتباط بودم از همان روز های اولی که به موتلفه آمدم با ایشان آشنا شدم و دوستی دست یافت و با ایشان و دوستان دیگر در حوزه های موتلفه همکار بودم تا آن روزهای آخر که ایشان از میان ما رفت.

چه ویژگیهایی در شهید لاجوردی وجود داشت که اطرافیان جذب شخصیت ایشان می شدند؟

ویژگی های ایشان زیاد بود یکی از ویژگی های بارز ایشان خلوص و تقوای وجودیشان بود و پشتکار و همت و ایستادگی عجیبی که ایشان در مقابل دشمن داشتند و همینطور تواضع خاصی که در مقابل دوستان و آشنایان داشتند. یکی دیگر از ویژگی های خاص ایشان رافت بود آقای لاجوردی بسیار رئوف بودند هر چند که دشمنان ایشان را خشن، زورگو و علاقهمند به اعدام معرفی میکردند ولی ایشان برعکس خیلی رئوف و مهربان و متدین بودند و حرف و عملشان یکی بود. شهید هیچوقت حرفی نمی زدند که به آن عمل نکنند. شهید پشتکار فراوانی هم داشت و از معلومات خوبی برخوردار بود درس حوزوی خوانده بود و به قرآن و روایات تسلط زیادی داشت خلاصه تمام کارها را برای رضای خدا انجام می داد و همه غم و غصه ایشان این بود که گره ایی از کار مردم باز کنند.


تصویری که شما از ایشان ارائه میدهید با آنچه منافقین و بدخواهان نظام در سطح جامعه از ایشان ساخته بودند در تضاد است. علت چیست؟
منافقین اسمشان رویشان است منافق هستند. این افراد زمانی که با یک انسان پاک روبرو می شود شروع به سرکوب و از میان برداشتن او می کنند. خدمتتان عرض کنم که آقای لاجوردی در مسائل سیاسی و در مبارزه خستگی ناپذیر بود ایشان زمان طاغوت شکنجه های فراوان را تحمل کرده بود شکنجه هایی که هر کسی از زیر آنها سالم بیرون نمی آمد ولی ایشان مقاوت عجیبی داشت که او را سرپا نگه می داشت. خدا رحمت کند آقای عسکر اولادی را ایشان می گفتند: " آقای لاجوردی در شناخت منافقین دو سال از همه ما جلوتر بود." در حالیکه خود آقای عسکر اولادی و یارانشان هم شناخت بالایی از منافقین داشتند اما آقای لاجوردی اعجوبه ایی دیگر بود. به نظر بنده این آقای لاجوردی بود که غده سرطانی منافقین را در سالهای انقلاب از ریشه درآورد. با این اوصاف مسلم است که منافقین با ایشان دشمن باشند چون شهید علاوه بر شناخت خوبی که از آنها داشت عامل خوبی هم بود. خیلی ها شناخت دارند, ولی قدرت انجام کار را ندارند. اما شهید لاجوردی به دستور بزرگان دینی در مقابل این افراد مقاومت و ایستادگی می کرد. در آخر منافقین زهر خود را ریخته و ایشان را از مسند به زیر کشیدند و به شهادت رساندند.


آیا مسئولان وقت، شیوههای مدیریتی ایشان را قبول داشتند؟
ایشان مخالف زیاد داشت، منافقین در رده های بالا هم طرفدار و حامی داشتند ولی در برابر این مرد بزرگ دست و پا بسته بودند. آقای لاجوردی مورد اعتماد حضرت امام و مطیع ایشان بود و حضرت امام ایشان را قبول داشتند و شهید هم بدون اجازه از ایشان و مراجع و علمای بزرگ اسلامی هیچ کاری را انجام نمی داد در نتیجه همه کارهای ایشان با مجوز شرعی و همه مطابق فقه و فقاهت بود.


با وجود حمایت حضرت امام و مرحوم حاج سید احمد آقا از شهید لاجوردی، چرا ایشان نتوانست کار خود را به سرانجام برساند؟
جامعه بر ضد ایشان نبود و مردم همیشه با لاجوردی بودند اما منافقین خلاف دیدگاه مردم را داشتند به همین دلیل برای مقابل این مردان بزرگ بلند شده بودند. بعضی از مسئولین هم با کارهای شهید موافق نبودند،این افراد حتی گاهی با خود حضرت امام هم موافق نبودند و می شود گفت با خود انقلاب هم موافق نبودند ولی در هر حال در راس کار بودند و در ظاهر امر خودشان را انقلابی نشان می دادند ولی در باطن مقابل حضرت امام می استادند. نمونه هایی از این افراد هنوز هم روی کار هستند ولی ترجیح بر این است اسمشان آورده نشود. باید عرض کنم که شهید لاجوردی در قلب مردم بود و مردم هم ایشان را دوست داشتند به همین خاطر منافقین در مقابل مردم ایستادند و ایشان را از بین بردند. آقای لاجوردی به دلیل دیدگاه خوبی که داشت توانسته بود منافقین را به خوبی شناسایی کند و مقابلشان بیاستد و این غده سرطانی را از نظام جمهوری اسلامی ایران بکند و از پای درآورد. او تنها کسی که در مقابل آنها توانست ایستادگی و مقاومت کند. شهید هم شجاعت کافی را دارا بود و هم تقوا و شناخت که توانست مقابل این پست فطرتان ایستادگی کند.

آیا باز هم از این لاجوردی ها وجود دارد ؟
افراد متعهد هنوز هستند ولی مگر شهید بهشتی ها، رجایی ها، باهنرها و امثال اینها فراوان وجود دارد ؟ این ها کسانی هستند که به ندرت ظهور می کنند و جامعه باید جامعه ای باشد که قدر این افراد را بداند و از آنها استفاده کند خب مگر قدر شهید بهشتی را دانستند؟ خیر همین منافقین مجال ندادند و ایشان را از میان برداشتند. در نظام جمهوری ما هم شهید لاجوردی و امثال لاجوردی ها کم هستند و به ندرت در فواصل زمانی ظهور می کنند که متاسفانه ما قدر آنها را نمی دانیم.