***
آیا به خانواده در قوانین و مقررات اهمیت داده ایم؟
تا به امروز قوانین ما موضوعی بوده اند. یعنی به موضوعات مربوط به کشور پرداخته اند. مثلا اقتصاد، فرهنگ یا مسائل روز که اتفاق میافتند. گرچه اهمیت خانواده در اذهان همه ما وجود داشته اما اینکه محوریت و اولویت، خانواده باشد تا به امروز در قانون گذاری خیلی مد نظر نبوده است. قطعا بعد از ابلاغ سیاستها مجلس، کمیسیونها و نمایندهها به اینکه انشاالله قوانین خانواده محور باشند توجه بیشتری خواهند داشت. و طوری شود که امتیازاتی به خانواده که رکن اصلی جامعه است داده شود.
اینکه تا الان در مقررات و قوانین کشور ما خانواده خیلی محور قرار نگرفته، چه مشکلاتی را ایجاد کرده است؟
نمی شود گفت مشکلات در قوانین ایجاد شده البته عکس این بوده است. به عنوان مثال وقتی قانونی وضع شد مبنی بر این که فرزند چهارم بیمه نمیشود، طبیعتا این قانون ضد خانواده بود و محدودیتهایی ایجاد کرد. زمانی که قانون وضع شد که کوپن به نفر چهارم خانواده تعلق نمیگیرد نیز محدودیتهایی به وجود آمد و همین امر باعث کاهش جمعیت شد و موجب شد که امروز ه به این نتیجه برسیم که باید حرکت سریعتری برای رشد جمعیت داشته باشیم. اگر بحث خانواده مطرح باشد به عنوان مثال در همه استخدامها میتوانیم اولویت را برای افراد متاهل بگذاریم. یا در استخدام و جذب داشنگاهها و واگذاری برخی امتیازات خانواده را محور قرار دهیم و بعضی از محدودیتها را ایجاد کنیم مثلا واگذاری مسکن. تا به حال اینطور محدودیتهایی یا اینطور امتیازاتی نداده ایم. اگر چنین امتیازاتی در قوانین لحاظ کنیم میشود به منویات مقام معظم رهبری نزدیکتر شویم.
یکی از نکات مهم در بند 2 توجه به موضوع مسکن خانواده است. ارزیابی شما تا به امروز از این موضوع چیست؟
هر زمان که امتیازی از طرف دولت در نظام مسکن و شهرسازی داده شده است مثل واگذاری زمین در ابتدای انقلاب یا مسکن مهر در دولت قبل، خانواده شرط بوده است. یعنی تا به حال ثبت نامی از افراد مجرد نشده و واگذاری هم صورت نگرفته است. اما بحث خانواده در مسکن و شهرسازی به نظر بنده دو بعد دارد. یکی اینکه اساس خانواده را مد نظر قرار دهیم و دیگر اینکه حریم خانواده مورد توجه باشد. البته با آپارتمان سازی و وضعی که ما در ساخا و ساز داریم، حریمها خیلی محفوظ نیست. یعنی خانوادهها محصورند و خانه تقریبا حکم خوابگاه دارد آن خانه ای نیست که یک سری آزادیها در آن باشد. حداقل آزادی میتواند نور آفتاب باشد که امروزه از آن هم محرومیم ممکن است به دلیل محدودیتهای شهرنشینی یا تغییر معماری سنتی باشد، به هر صورت اساس ساخت مسکن خانواده نبوده است. یک آپارتمان که ساخته میشود اصلا فکری برای بچه ها نمیشود. این آپارتمانی که ساخته میشود بدون امکانات رفاهی است و اساسا برای یک خانواده درست نشده است. چون یک خانواده نیازهای مختلفی دارد. این ساختمان که ساخته میشود فقط برای استراخت و خوابگاه درست شده است و بچه ها محصور در قفس خانهها هستند.
بحث دوم این بند نظامات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. که اگر قرار باشد خانواده محور قرار بگیرد چه تغییراتی باید کند؟
اقتصاد باید محور خانواده قرار بگیرد. به عنوان مثال در نظام مالیاتی یک کارمند یا کارگر مالیاتش از حقوقش کسر میشود و تاهل و تجرد اهمیت ندارد. بهتر است مالیات بر اساس تعداد افراد خانوار محاسبه و امتیاز بندی شود و نه بر اساس عدد دریافتی. یا در امتیازات اقتصادی که داده میشود اگر خانواده محور باشد طبیعتا باید امتیازاتی به خانوادهها داده شود که دیگران به سمت تشکیل خانواده ترغیب و تشویق شوند. در حال حاضر یکسان است و تفاوتی ندارد. امروزه مبنا بر محور خانواده نیست و بر محور خود موضوع است یعنی مالیات بر محور درآمد است. حال یک نفر که 50 میلیون تومان درآمد دارد میخواهد یک خانواده هفت نفره را اداره کند یا مجرد باشد، مالیاتش یکسان است.
در بند 9 هم ارتقاء معیشت و اقتصاد خانواده و دغدغههای آنها درباره اشتغال، ازدواج و مسکن را مطرح کرده اند. آیا تا حالا پیگیری نشده است که ایشان تاکید مجدد روی آن داشته اند؟
تاکیدات مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاستها معنایش این نیست که توجه خاصی نشده است بلکه تکمیل توجه است. یعنی اگر تا به حال به صورت پراکنده رعایت میشده است الان توجه دادن به موضوع است. مثلا در دانشگاهها خوابگاه برای متاهلین در نظر گرفته شده اما پررنگ نبوده است. در گذشته به عنوان سلیقه یا دلخواه بوده اما الان باید به عنوان سیاست شود یعنی به این موضاعات محوریت داده شود.
و دغدغههای خانوادهها در مورد اشتغال ازدواج و مسکن؟
الان کمتر خانواده ای هست که دغدغه اشتغال فرزندان خود را نداشته باشد. متاسفانه در هر خانواده ای چند نفر با مدرک فوق لیسانس و دکترا ی بیکار هستند. ما شاهد رنج خانوادهها هستیم. از یک طرف بیکارند از طرف دیگر فرد بیکار نمیتواند تشکیل زندگی بدهد و خانواده ای شکل نخواهد گرفت. اگر به مسئله بیکاری توجه شود به صورت غیر مستقیم به مسئله تشکیل خانواده هم توجه شده است. ولی یک فرد بیکار که نمیتواند مسئولیت شخص دیگری را بپذیرد و گرفتاری خودش را مضاعف کند. الان اشتغال اساس بحث است.
ایشان در مورد طرح دعاوی و نظام حقوقی و رویههای قضایی خانواده نیز توصیه کرده اند که با هدف تثبیت و تحکیم خانوادهها این مراحل جلو رود و حل و فصل شود قبل از اینکه بخواهد به دادگاه کشیده شود.
باید قوه قضاییه راه کارهای مناسبی در راستای اجرای این سیاستها تهیه کرده و اگر نیاز به لایحه هست به مجلس ارائه نماید تا مجلس هم بتواند در تصویب قوانینی که محور آنها استحکام خانواده است سریعتر و بهتر کمک کند. مثلا طلاق توافقی و... را برداریم. اگر دو نفر توافق داشتند معنایش این نیست که باید بلافاصله این کار صورت بگیرد. وقتی خانواده محور قرار نگیرد توجه به این موضوع هم نمیشود. شاید بعد از ابلاغ این سیاستها دقت بیشتری شود که به سادگی برای این موضوعات حکم صادر نشود. به عنوان مثال یک قانون بیمه داریم که در صورت فوت شخص، همسرش حقوق مستمری را میگیرد؛ اگر همسرش هم به رحمت خدا رفت دخترش اگر مجرد هست حق بیمه میگیرد و اگر دختر متاهل شد حق بیمه قطع میشود و اگر دوباره طلاق گرفت برقرار میشود. الان بعضی از طلاقها به صورت سوری انجام میشود صرفا برای اینکه مستمری بازنشستگی را بگیرند. این هم از همان قوانین مزاحم است. یعنی اگر ما این را هضم میکردیم شاید کمک زیادی به تحکیم خانوادهها میکرد.