اقتصاد مقاومتی تا به حال چه کمبودهایی را به خود دیده است که در سال پایانی دولت باید جبران شود؟
امروزه اقتصاد باید محور همه چالشها و نقاط برنامهریزی شده کشور باشد. بنابراین اولویت اول نظام اقتصاد است. حال باید دید که مسئولین به ویژه دولت محترم، این وزن را عملا برای حوزه فعالیتش قرار داده است یا خیر؟ بحث دوم این است که ایشان به صراحت عنوان کردند طوری نباشد که از حالا به بعد تمام برنامههایی که مطرح میشود در محوریت اقتصاد مقاومتی باشد بلکه تمام سیاستها، فرایندها و دستورالعملهایی که مغایر و خلاف جهت با اقتصاد مقاومتی است، باید حذف شود. این نکته قابل توجهی است. باید تمام برنامههای گذشته شامل سیاستها، فرایندها، آییننامهها، تشخیص منابع و جهتگیریها را بازنگری کنیم و قواعد، قوانین و ضوابطی که در خلاف جهت اقتصاد مقاومتی هستند، حذف شوند.
اما این سؤال وجود دارد که اقتصاد مقاومتی در حال حاضر در چه وضعیتی است؟
مسئله این است که تنها دولت مخاطب حضرت آقا نیست. درست است که در جلسه با دولت این بحث را مطرح فرمودند ولی هیچوقت نمیشود به اقتصاد نگاه انتزاعی کرد. اقتصاد برآیند همه تأثیرگذاران و بازیگران حوزه اقتصاد است یعنی مجلس، قوه قضائیه، دولت، بخش خصوصی و همه کسانی که به نحوی وجود و نقششان در حوزه اقتصاد تأثیرگذار است، مخاطب هستند. برای بررسی باید به چند نکته توجه جدی شود و آن این است که اگر بخواهیم یک کار، پدیده، ایده یا سیاستی اعمال شود، باید سه رکن با هم عملیاتی شود.
نکته دیگر آنکه ممکن است انسان به چیزی علم داشته باشد؛ ولی باور و قطعیت و ضرورت اعمال و اجرای آن برایش درونی نشده باشد و باورش در آن کامل نشده باشد. این نسخه عملیاتی و ضروری میتواند هم در مقابل تهدیدها مقاومت کند و هم در جهت تعالی و پیشرفت کشور باشد. باید دولت، وزرا و مدیران باورشان شود که ضرورت و اولویت اول کشور، عملیاتیکردن اقتصاد مقاومتی است تا آن حد که سیاستها و برنامههایی که قبلا هم وجود داشته و در آن اقتضائات هم خوب بوده است، الان باید بازنگری شود. اگر جهت آن هماهنگ با اقتصاد مقاومتی است اجرا شود و اگر نیست باید کنار گذاشت. یعنی تا این اندازه قطعیت و یقین داشته باشند.
ابتدا باید پرسید که این باور وجود دارد یا هنوز با تردید به آن نگاه میشود؟
مدیری که میخواهد کار کند باید با انگیزه و روحیه باشد. خدای ناکرده ممکن است با ضدیت و از روی اجبار انجام دهد و یا اصل تئوری و الگو را قبول نداشته یا اصلا انگیزه نداشته باشد. ضمنا بعد از آنکه باور آمد باید اقدام و عمل کند و برنامهها را اجرایی نماید. حال با این نگاه، ببینیم که مجلس واقعا این سه عنوان، علم، باور و عمل را در حیطه مجلس که یکی از مخاطبان اقتصاد مقاومتی است، پیاده کرده است یا میکند؟ دولت، قوه قضائیه و دیگران چطور؟
در سال پایانی دولت وظیفه مجلس در زمینه اقتصاد مقاومتی چیست؟
مجلس محترم در رابطه با اقتصاد مقاومتی وظیفهاش این بود که در اقتصاد و سیاستهای اقتصاد تحقیق کند. این نسخه است، نیازی به این نیست که مجلس وقتش را بگذارد و الگو و مدل اقتصادی را تدوین کند. این کاملا روشن است. آن چه که هست، این مسئله است که در برنامه ششم که مجلس میخواهد به تصویب برساند، اگر میخواهد در جهت اقتصاد مقاومتی عملیاتی شود باید از ابتدا تا انتهای برنامه ششم کاملا در جهت، پشتیبان و زمینهساز اقتصاد مقاومتی باشد. نگاه مجلس این باشد که بندبند برنامه ششم با این 24 بند عملیاتی شود، به نحوی که اولا مغایر نباشد و ثانیا پشتیبان و زمینهساز اقتصاد مقاومتی باشد.
مهمتر از این مسائل، مسئله نظارت است که وظیفه اصلی مجلس میباشد. آیا مجلس نظارت عملیاتی بر اجرای این 24 بند دارد یا خیر؟ حضرت آقا صراحتا فرمودند که باید تا انتهای موضوع و مسئله رفت و واقعا یک نگاه عملیاتی داشته باشند. یعنی پروژه محور نگاه کنند. مجلس عملیاتیکردن اقتصاد مقاومتی را باور کند. باید برای هر بند از 24 بند یک گروه و کمیته معین نماید که آن را ارزیابی کند که آیا در حال پیادهشدن هستند؟ یا به چه میزان پیاده شدهاند. به صورت دورهای به مجلس و مردم گزارش دهند که مثلا مجمع عملیاتی دولت در رابطه با مدیریت واردات و صادرات درست عمل میکند؟ در این جهت هست یا خیر؟ در رابطه با درون زای برون نگر، درباره با صنایع کوچک و متوسط یا در رابطه با کالاهای اساسی و در کل در همه مواردی که در این 24 بند است، وظیفه مجلس این است که پیگیری و نظارت داشته باشد و راه حل آن این است که مسئول مشخص برای پیگیری این بندهای اقتصاد مقاومتی معین نماید. آن موقع است که میشود گفت که علم و باور و عملش یکی است.
در مورد دولت رهبری فرمودند که باید کارهای روزمره تعطیل شود.
بله به این معنی که کارهای روزمره را انجام بدهند و بگویند انشاءالله اقتصاد مقاومتی را هم به وقتش انجام میدهند. این طور نمیشود. آیا دولت در مورد اقتصاد مقاومتی علم پیدا کرده است و در ساختارش هم فرماندهی اقتصادی را گذاشته است و وظایف سازمانها و وزارت خانهها را هم مشخص کرده است. در بعضی جاها هم مثل تولید گندم موفق بوده است؛ ولی آیا این فرماندهی اقتصاد مقاومتی در دولت نسبت به اجرای همه این 24 بند پروژه محور نگاه میکند؟ یعنی عین یک پروژه عمرانی که اجرا میکند زمانبندی، ارزیابی، فازبندی و نظارت میکند که برای پیشرفت کار نظارت و کنترل و اصلاح مسیرش پروژه محور باشد یا اینکه بدون نظارت کار انجام میدهد؟ اساسا برخورد با اقتصاد مقاومتی عملیاتی است یا سیاسی؟ یا اینکه سیاستهایی که در حال حاضر اجرا میشود عملیاتش همراه با اقتصاد مقاومتی است؟ چقدر اصلاح مسیر شده است؟ چقدر جهت داده شده است؟ با این فرمایش اخیر مقام معظم رهبری چقدر آییننامهها و سیاستهای مغایر، عوض شده است؟
بخش خصوصی در این یک سال چه مسیری را باید طی کند؟
عین همین در بخش خصوصی است. آیا عملکرد و سیاستها و برنامهریزیهای اتاقهای بازرگانی در جهت اقتصاد مقاومتی است؟ آیا سرمایهگذاریهای بخش خصوصی یا توسعههایی که میخواهد انجام دهد در جهت اقتصاد مقاومتی است یعنی درون زای برون نگر است؟ آیا در نظام وارداتی، واردات برای تولید در جهت صادرات است یا واردات برای مصرف است؟ لذا باید دید که چقدر باور به عملیاتیشدن و ضرورت کار وجود دارد. این بخش کار مقداری لنگ میزند.
در این زمینه اگر حرفی باقی مانده است بفرمایید.
نکته آخر این است که لازمه اجراشدن اقتصاد مقاومتی یک هماهنگی و همدلی و وحدت کامل بین همه بازیگران و تأثیرگذاران است. یعنی دولت و مجلس ممکن است که اختلاف سلیقه داشته باشند؛ ولی در این مورد جای اختلاف سلیقه و جر و بحث نیست. بدترین حالت این است که دولت، مجلس، قوه قضائیه و بخش خصوصی، هرکدام به این قضیه سیاسی نگاه کنند. بحث این است که همه همدل باشند و با همه اقتضائات، رهنمودهایی که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر کشور مطرح میفرمایند را اجرا کنند در مجموع اقداماتی انجام شده است؛ اما آهنگ و سرعت لازم به اندازه کافی نیست. نکته آخر هم اینکه یک عده ذی نفعهای بازدارنده هستند که اجراییشدن اقتصاد مقاومتی به ضرر آنها است. در جاهای مختلف، از مدیران گرفته تا فعالین و ذی نفعهای اقتصادی، هستند که نمیخواهند این مسئله اجرایی شود. لذا باید با اینها قاطعانه برخورد کرد و از سر راه برداشت. اگر مسئله اول کشور اقتصاد مقاومتی است باید هر مانعی را از سر راه برداشت.