گفتگوی ویژه

لازمه تحقق اقتدار دولت اراده و توانمندی است

لازمه تحقق رفتارهای مقتدرانه داشتن عزم و ارداه قوی و توانمندی قابل قبولی است کما اینکه ممکن است افراد خوبی را هم ما انتخاب کنیم یا معرفی و انتخاب شوند ولی اینها کارآمدی کافی برای انجام کارهای محوله نداشته باشند
تامین اقتدار هر کشور از مهمترین اموری است که مردم در سپردن مسئولیتهای کشور به منتخبان شان مطالبه کرده و بر آن نظر دارند امری که در رفتار و گفتار و عملکرد مسئولان بخصوص دولتمردان بروز میکند و می تواند سبب عزت آفرینی یا ذلت پذیری یک ملت شود.

در این خصوص گفتگوی خبرنگار شما با حسین انواری عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را می خوانید:

دولت مقتدر چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

دولت مقتدر نیازمندرئیس جمهوری است که به سوگند خود در قبول مسئولیت خطیر رسایت بر مردم وفادار باشد و کارگزاران و وزرائی را به کار گیرد که از کارآمدی و مقبولیت مردمی برخوردار بوده و موازین اسلامی را در عملکرد خود مورد توجه قرار دهند امری که در بعد نظارت نمایندگان در دادن رای اعتماد به وزراء هم برای اقتدار بخشی به دولت با نظارت اراده جمعی مردم در آراء نمایندگان نمود می یابد لیکن اولین مولفه بروز اقتدار دولت این است که از مردم جدا نشده و از ظرفیت های مردم برای پیشبرد امور کشور استفاده کند و بعد کسب رأی در انتخابات از مردم فاصله نگیرد، ضمن اینکه هوس محوری و خود رائی را از خود دور کند چرا که دولت اسلامی زمانی موفق خواهد شد که حق محور وعدالت طلب بوده و از دانش و عمل صالح نیروهای کارگزار برخوردار باشد یعنی هر عملی هم از سوی دولت مقبول نیست و منتخبان مردم باید مجهز به دانش مرتبط با کاری باشند که برعهده گرفته اند و عمل صالحی انجام دهند که با فایده عمومی و در راستای کسب رضای الهی در خدمت به مردم باشد،همچنین رفتارهای مقتدرانه باید عاری و منزه از عوامل ذلت و فرومایگی باشد تا اقتدار نظام و ملت در رفتار کارگزاران نمود یابد و رفتاری باشد که طمع و آزمندی و ترس از دشمن در آن نباشد.

لازمه بروز رفتار و عملکرد توأم با اقتدار در مسئولان چیست؟

لازمه تحقق رفتارهای مقتدرانه داشتن عزم و ارداه قوی و توانمندی قابل قبولی است کما اینکه ممکن است افراد خوبی را هم ما انتخاب کنیم یا معرفی و انتخاب شوند ولی اینها کارآمدی کافی برای انجام کارهای محوله نداشته باشند ضمن اینکه باید کارگزاران قلبا باور به امانت بودن مسئولیت وکارها و قدرت واگذار شده محوله به خود را داشته باشند و بدانند که اینها مامور به این هستند که قوام سیاسی کشور و نیازمندی های مردم را تامین نموده و سامان دهند بنابراین نمی توان با رفتار و حرکت ذلت آور که ناشی از فرومایگی و ترس از دشمن و طمع و در حوزه رانت و فساد و برخورداری های فردی است اقتدار مردم و کشور را تامین نمود و تنها با کاری اقتدار کشور وملت حفظ می شود که ناظر بر رفاه و تامین منافع و مصالح عمومی مردم باشد.

وحدت و هم آوایی همگانی در کشور چه نقشی در تامین اقتدار ملی دارد؟

اقتدار دولت مرهون وحدت و هم آوایی همگانی بین مسئولان و مردم است و کارگزاران باید بتوانند به گونه ای با مردم سلوک و رفتار کنند که این هم آوایی حاصل شود چرا که قدرت و قوت این اقتدار مردمی است و اینکه هر گونه اختلاف نظری منجر به توهین یا طرد مردم شود و به جای تضارب آراء و تبادل افکار لعن و طرد و خواسته های نفسانی و بدگویی قرار گیرد دیگر صفا و صمیمیت و هم آوایی با مردم برای اقتدار حاصل نخواهد شد و همه اینها در گره این است که در نظام اسلامی دولت و منتخبین مردم این را باور کنند که کارگزار مردم اند و کاری که به آنها سپرده شده امانت ملت است و باید خودشان را وقف مردم برای انجام کار و تامین نیازهای مردم کنند و خدمت به مردم اصل است که باید سرلوحه کار بخصوص برای رئیس جمهور قرار گیرد و خدمت به خود و تامین منافع خود و آلوده کردن خدمت به هوس های شخصی مردود است و به جای ایجاد اقتدار سبب ذلت برای کشور و مردم خواهد شد.

فرق دولت های مقتدر با دیکتاتور چیست؟

در دولت های دیکتاتور و سلطه گر حکومت کارگزاران بر مردم جاری است که مردم برایشان افرادی دون مایه تصور به حساب می ایند و کارگزاران آنها را در سطح خود نمی بینند و تصمیم گیری برای مردم و کشور همراه با آزمندی و تامین منافع شخصی و جمعی طبقه مسئولان صورت می گیرد که معمولا" هم حکومت سلطنتی و موروثی است که مردم در تعیین آن اصلا" نقشی ندارند، رفتارهای طاغوتی و شاهانه و هوس آلودی وجود دارد که در اثر غفلت می تواند به کارگزاران نظام اسلامی هم سرایت کند و باید به شدت مراقبت نمود که در روحیات مسئولان بروز نیابد چرا که بنا بر آموزه های دینی انسان حتی ممکن است در اثر غفلت به مرتبه پایین تر از حیوان هم سقوط کند لذا حکومت و نظام اسلامی ما از نوع مردم سالاری و از نوع دینی است که در چارچوب موازین دینی صاحب اختیار و رئیس اصلی آن مردم اند و اگر افرادی را به عنوان کارگزار بر می گزینند در واقع کارگرانی را استخدام کرده اند که برایشان کار کنند و تامین نیازهای زندگی این مسئولان را هم مردم می کنند و بیت المال و بودجه ما مردم است و در نظام اسلام مردم در راس اند و قوام سیاست با مردم است و کارگزاران باید خواسته های مردم را عملی کنند و کارهایشان در مسیر الهی و بر مبنای موازین اسلامی باشد که اثر بخش و مفید بوده واقتدار ملت را به معنای واقعی تامین کند.

https://shoma-weekly.ir/kftDjo