اشاره: چند سال قبل بود که مرحوم حبیب الله عسگراولادی در فراق شهید لاجوردی به بررسی دغدغه وی درباره پرونده هشتم شهریور پرداخت. بازخوانی سخنان وی در این خصوص، در سالروز شهادت رجایی و باهنر خالی از لطف نیست:
یکی از پرونده هایی که شهید لاجوردی دنبال کرد، انفجار هشت شهریور و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر وقت بود. چرا بعد از گذشت سالیان زیاد از شهادت این دو شهید، هنوز علل و عاملان شهادت آنها نا معلوماند و چرا این پرونده رسیدگی نمیشود؟
باید این را از قوه قضائیه بپرسید که چرا رسیدگی نمیشود. در آن زمان در قوه قضائیه از امام خواسته بودند پرونده مختومه شود.
مختومه یا مسکوت؟
خواسته بودند مختومه اعلام شود.
امام پرونده را مسکوت گذاشتند یا مختومه کردند؟
این را باید از قوه قضائیه بپرسید.
یکی از نزدیکان شهید لاجوردی اظهار داشته بود شهید در ماههای آخر زندگیشان اشاره داشتند الان وقت آن رسیده که آن پرونده فاجعه هشتم شهریور که مسکوت مانده بود باز شود و مورد بررسی قرار گیرد و نظر شخصی بعضی افراد این بود که شاید همان نظریه باعث شده بود که ایشان را به شهادت برسانند و شهید لاجوردی چندی قبل از شهادتشان در برخورد با یکی از متهمان پرونده هشتم شهریور به او گفته بود اگر من یک روز از عمرم مانده باشد و مسئولیت داشته باشم بالاخره تو را محاکمه خواهم کرد. آیا ارتباطی بین شهادت ایشان و این پرونده میشود دید؟
این موضوع را شهید لاجوردی در بعضی جاها گفته بود، اما رازداریاش اجازه نمیداد آن را باز و علنی کند. اما لاجوردی در طول انقلاب تا لحظه شهادتش در تلاش برای حفظ انقلاب بود و در برملا کردن نفاق بالاترین سرمایه گذاری را کرد و مانند ایشان کسی را نداشتیم که در پرده برداری از نفاق این طور فداکاری کرده باشد.
چرا کسی به این موضوع توجهی نمی کند؟
سالیان زیاد افرادی به آن پرداختند و چوبش را هم خوردند. موتلفه اسلامی به آن پرداخته بود که مورد عتاب قرار گرفت که وقتی امام پرونده را مختومه اعلام کردند چرا شما آن را زنده میکنید، در صورتی که همان طور که شما می فرمایید ما میگفتیم امام فرمودند پرونده فعلاً مسکوت بماند و شهید لاجوردی تا روزهای آخر حیاتش این موضوع را تذکر داده بود.
از طرف چه کسانی مورد عتاب قرار گرفتید؟
از طرف همان کسانی که آن وقت به قوه قضائیه رفته بودند و خواسته بودند پرونده مختومه شود.
چرا در سالهای ثبات انقلاب و در شرایطی که شهید لاجوردی هیچ مسئولیتی در نظام نداشت به شهادت رساندند؟
برای چرای این سوال نمی شود جواب قانع کنندهای پیدا کرد، زیرا کسانی که انگیزه ضدیت با اسلام، انقلاب و ولایت را دارند از هر فرصتی که بتوانند برای ضربه زدن استفاده میکنند و شهید لاجوردی در آن شرایط که مسئولیتی نداشت آسیب پذیرترین بود.
پس از کنار رفتن از مسئولیت سازمان زندانها که هیچ مسئولیت دیگری را نپذیرفت و با دوچرخه به مغازهاش در بازار میرفت، به او گفتم این کار خیلی بیاحتیاطی است. گفت باشد، گفتم دشمن دنبال شما است. جوابی به من داد که از روحیه بالای او حکایت میکرد. به من پاسخ داد منافقین و دشمنان کوچکتر از آن هستند که بخواهم از آنها بترسم. من نباید از آنها بترسم.
چرا برخی رسانههای داخلی از شهادت ایشان به عنوان قتل یاد کردند؟
آنها که شهادت این سرباز انقلاب را قتل نوشتند، هدفدار نوشتند و معتقد بودند که لاجوردی باید کشته می شد و میبایست مجازات می شد. اینها منافقین جدید بودند. منافق هر دورهاش پیچیدهتر از دوره قبل است. منافق همیشه شعارهای تند میدهد که نفاق خود را مخفی کند و تحت پوشش آن شعارهای تند، اقدامات نفاقی خود را انجام دهد.
رسانههایی که این گونه نوشتند به ظاهر ضد آمریکایی بودند و در خط امام(ره) تندتر از بقیه، اما به اقدامات منافقانه خود مشغول بودند. البته همه آنها که قتل نوشتند این طور نبودند، بعضیها یشان نقل قول کردند، بعضی خودشان تولید کردند.
میدانید که در خارج خیلیها جشن گرفتند و از شهادت شهید لاجوردی خیلی ابراز خوشحالی کردند و این طبیعت آنها بود، اما آنها که در داخل نمیتوانستند مانند خارجیها برخورد کنند، شهادت را قتل نوشتند.
به نفاق جدید اشاره کردید، شهید لاجوردی در وصیتنامه به کسانی اشاره کرده بود که «سالوسانه در صف حزباللهی قرار گرفتهاند. اینها چه کسانی هستند؟
تا زمان ظهور امام زمان(عج) هر روز عدهای منافق هستند که شعارهایشان از دیگران تند و تیزتر است که در صف اول قرار بگیرند و نفاق خودشان را نشان دهند. این که شهید لاجوردی آن طور می گوید یعنی شما نمی توانید دفاع از حق را ببینید که در آن عدهای به نفاق در نیایند.
خداوند در قرآن به پیامبر(ص) میفرماید که این منافقین را تو درنیافتی و درباره این منافقین پیچیده چه تو برای آنها استغفار کنی و چه استغفار نکنی، هرگز خدا اینها را نخواهد بخشید؛ پیغمبر در راس قدرت است، منافقین هم در راس طرفداران و در زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه توطئه کرده بودند که پیامبر(ص) را به شهادت برسانند.
در هر صورت اهل ایمان باید بدانند در جریان حرکت در مسیر الهی، عدهای شعارهای تندتر از آنها میدهند ولی هدفشان نفاق است.