اصلاً چرا امر به معروف و نهی از منکر اینقدر اهمیت دارد؟ مگر قرار است از قِبَل آن چه چیزی عاید شود؟
رهنمودهای مقام معظم رهبری در باره حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر و کسانی که طبق موازین به دولت نقد میکنند، بسیار ارزشمند است. این امر بیش از همه به نفع خود دولت است. علت این است که امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع مردمی، همگانی و خدایی است. در اسلام این قضیه مربوط به همه مردم است. بقیه بدانند کسانی که دارند مردم را به زیباییها، خوبیها و ارزشهای الهی و انسانی دعوت میکنند میخواهند جامعه ما زیبا، معروف، پسندیده و پر از خوبیها و سعادتمندیها شود.
کسی که دارد انسان را طبق موازینی که خدای تبارک و تعالی و اسلام عزیز توصیه فرموده است نصیحت میکند، خدمتگزار به هر کسی است که به او تذکر میدهد. او دارد خدمت بزرگی میکند، چون جامعهای که همه در فکر زیباییها و خوبیها باشند بهطور طبیعی جامعه خوبان میشود...
و رو به پیشرفت میگذارد؟
همچنین در نهی از زشتیها، منکرات و بدیها. منظور نهی از گناه نیست و نمیگوید «و ناهیان عن الذنوب»، نهی از منکر و هر چیزی است که انسان آن را زشت و بد میداند. یکسری بدیها در زندگی انسانها بر مبانی الهی و بخشی از آنها بر مبانی انسانی است، یعنی ارزشهای الهی و ارزشهای انسانی دو اصل هستند. اینکه فردی با لسان محبت و صمیمیت دیگران را از ضد ارزشهای الهی و انسانی پرهیز دهد خدمت بسیار بزرگی به آنها و جامعهشان کرده است. اگر همه جامعه در صدد امر به معروف و نهی از منکر بربیایند، همگی به دنبال خوبیها و پرهیز از بدیها خواهند بود. هر آدم عاقلی میفهمد چنانچه فضای جامعه و عرصههای گوناگون آن در پی حاکمیت خوبیها، زیباییها و ارزشها و در صدد پرهیز از بدیها، زشتیها و منکرات باشند آن جامعه زیبا میشود.
آیا زمینههای اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما آماده است؟
امر به معروف و نهی از منکر هم یک فریضه شرعی و هم اصل هشتم قانون اساسی ماست. سایر واجبات اسلامی بر اساس اقامه این فریضه شکل میگیرند. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر اهمیت ویژهای دارد. متأسفانه در طول این سالها در خصوص اینکه از میان دولت، مردم، نهادها و دستگاهها متولی امر به معروف و نهی از منکر چه کسی باشد، ابهاماتی وجود داشت. بعضیها خالصانه میخواستند این کار انجام شود، ولی نمیشد. یعنی ضمن اینکه یک فریضه شرعی و جزء اصول قانون اساسی است، خواست عمومی و مردمی هم هست. بالاخره با بحثهای گوناگون در چند سال گذشته این قانون تصویب شد، پس قانونی هم شده است. البته ممکن است آییننامههایش احتیاج به بحث داشته باشد، اما اجرای این قانون نیاز به عزم و اراده قاطعانه دارد.
اجرای آن به عهده کیست؟
طبیعی است در اجرا در بحث تودههای مردم وظیفه خود مردم و تشکلها، نهادها و سازمانهای مردمی است. در بخش نهادهای قانونی که قانون برای اجرای آن تعیین کرده است، مثل ستاد امر به معروف و نهی از منکر، آنها باید اقدام کنند. در خصوص مسائل دولتی و حکومتی چند مسئله داریم. مجلس باید هم قانونگزاری کند و هم نمایندگان ملت تسهیلات اجرای آن قانون را برای دولت فراهم سازند و هم نظارت کنند که آیا دولت قانون مهم و فریضه بزرگ اسلامی را انجام داده است یا نه. ما این را از مجلس میخواهیم.
در این میان وظیفه دولت چیست؟
وظیفه دولت این است که از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت کند و زمینه را برای اجرای امر به معروف همگانی و مردمی در تمام دستگاهها و نهادها آماده و مساعد کند. دولت نقش اساسی و اصولی دارد. اصلاً سیاستها و برنامههای دولت و انتخاب نوع مسئولین دولتی است که میتواند فضا و حاکمیت را به طرف جوّ امر به معروفی ببرد یا نهی از معروف.
در واقع دولت با انتخاب صحیح کابینه و مسئولین دولتی زمینه پذیرش نقد را فراهم میکند.
همینطور است و حتی در برنامهریزی، مثلاً وقتی دولت بیکاری را چاره نمیکند و خودش عامل بیکاری است، منکر در جامعه شکل میگیرد و کسی که معیشتش تأمین نمیشود به رشوه و اختلاس میافتد. عاملش کیست؟ دولت. مثلاً وقتی از اعضای خانواده و یا نزدیکان کسی مریض میشود، دولت وظیفه دارد زمینه پرداخت همراه با آسودگی خاطر هزینههای بهداشت و درمان آنها را فراهم کند، وگرنه افراد گرفتار گرانیها و مشکلات ناشی از آن میشوند. اصلاً سیاستگذاریهای غلط نمیگذارد راه صحیح پیش برود. بنابراین دولت نقش اساسی دارد.
پس سیاستگذاریهای غلط هم میتوانند راه پذیرش نقد از سوی دولت را ببندند.
نهتنها موجب این امر میشود، بلکه راه افتادن به چاله منکرات را پدید میآورد. این مهمتر از پذیرش نقد است. اصل قضیه این است که جامعهای که دارای حداقل معیشت سالم باشد دیگر گرفتار اختلاس نمیشود. مثلاً اوایل انقلاب گرفتن گذرنامه شش ماه طول میکشید. نتیجهاش این میشد کسی که کار داشت سه روزه برود، چرا باید شش ماه معطل میشد؟ اگر یکی وقت دارد صبر میکند و گذرنامهاش را شش ماهه میگیرد، اما فردی که کار واجبی دارد مثل درمان، تجارت و... و میخواهد به خارج از کشور برود، باید چه کار میکرد. مجبور میشد حقالحساب یا رشوه میداد یا کارش را جلوتر میانداختند یا دروغ میگفتند و زمان درخواست گذرنامهاش را شش ماه قبل میدادند. بعد از جریان هفت تیر این قضیه بررسی شد و اعلام کردند گذرنامه را سه روزه بدهید و به این ترتیب باب رشوه دادن و رشوه گرفتن در این زمینه بسته شد. این کارها همه دست دولت است.
عامل نقدپذیری و مانع آن چیست؟
اگر دولت توانست این کارها را بهخوبی انجام بدهد ممکن است نقص و اشتباه هم داشته باشد. دولتی که مصمم به اجرای امر به معروف و نهی از منکر باشد، هر جا نقص داشته باشد کمکش میکنند. هر چه جامعه به طرف طیبات برود و پاک و منزّه شود ضمن اینکه مردم استفادهاش را میبرند استقبال هم میکنند، اما به اینجا رسیدند که دیدند در دولت عناصری هستند که برای امر به معروف و نهی از منکر اعتنایی ندارند و دنبال کارهای دیگرشان هستند، وضعیت به گونه دیگری میشود. منکر این است که یکی حقوق نجومی دارد و سالی 700 میلیون تومان پول میگیرد، در حالی که کارمندش ماهی یک میلیون تومان دریافتی دارد و گیر معیشتش هست. معلوم است یک حقوق نجومیبگیر از امر به معروف و نهی از منکر خوشاش نمیآید. به همین علت مانع میشود کسی این بحثها را بکند و اعتراض میکند.
در صورت نقص در کار دولت چه باید کرد؟
نقدش میکنند. وقتی کار دولتی نقص نداشته باشد آن را نقد نمیکنند. گفته میشود چرا به دولت انتقاد و تندی میکنید. به خاطر این است که کارش پر از نقص و بحثهای مشکلدار است و طبعاً همه مردم نقدش میکنند.
معمولاً واکنش دولت چیست؟
از یک طرف وقتی دولت را نقد کردند، همه دولتها و کسانی که در قدرت هستند از نقد خوششان نمیآید. چه برسد به اینکه به آنها تندی و نهی از منکر شود. معمولاً صاحبان قدرت خودشان را تافته جدا بافته میبینند. در اینجا معترض میشوند. بعضیهایشان در مقابل نقادان ساکت میمانند و برخیهایشان برخورد و دعوا و اذیت میکنند.
به این موارد در کجا باید رسیدگی شود؟
قوه قضائیه. اصلاً قوه قضائیه طبق اصل قانون اساسی ناظر بر حسن اجرای قوانین است. اگر دولت در مقابل امر به معروف و نهی از منکر حسن اجرای قوانین ندارد، قوه قضائیه باید رسیدگی کند. به اضافه اینکه در قوه قضائیه دادستان کل کشور به عنوان مدعیالعموم وجود دارد و از طرف عموم هر جا نقصی میبیند باید ارائه بدهد. اینجا وظیفه دادستان کل کشور است که صراحتاً بگوید این مسائل انجام نشده و این نقایص و زشتیها موجود هست. اگر کسی مانع امر به معروف و نهی از منکر شد، او از امر به معروف و نهی از منکر حمایت کند. اینکه حضرت آقا میفرماید باید حمایت کند او باید حمایت کند. دولت باید عامل امر به معروف و نهی از منکر و حامی آمران به معروف و ناهیان از منکر باشد. حالا اگر دولت این کار را نکرد طبعاً قوه قضائیه باید این را دنبال کند.
تعامل سه قوه در امر به معروف و نهی از منکر چه میتواند باشد؟
مهمتر از همه اینکه با وجودی که سه قوه مستقل از هم هستند، ولی طبق قانون اساسی باید هماهنگ با هم حرکت کنند و هماهنگی توسط ولیفقیه است، الان که ولیّ امر مطرح فرمودهاند، لازم و بایسته است سه قوه در هماهنگی با نظر ولی فقیه با هم کار کنند. اگر یک قوه آمد و دو قوه نیامدند یا دو قوه آمدند و یک قوه نیامد باید خدمت ولیّ امر انعکاس بدهند و به توده مردم بگویند اینها به این مهم عمل نمیکنند.
آیا وظیفه قوه قضائیه در حمایت از نقادیها و ناهیان از منکر به دادستانی کل کشور برمیگردد؟
نه. در قوه قضائیه مبنا این است که هر کسی میخواهد طرح دعوا کند باید شکایت کند. اگر کسی در موارد منکرات شکایتی نکرد، قوه قضائیه هم هیچگونه پیگیری نکند؟ در اینجا دادستان کل کشور مدعیالعموم است و از طرف عموم مردم مدعی همه خوبیها و رفع همه زشتیهاست. بنابراین دادستان کل کشور یک وظیفه فوقالعاده دارد که اگر کسی از منکری به قوه قضائیه یا دستگاه قضائی شکایت نکرد خودش موظف است این کار را دنبال کند.
حزب مؤتلفه اسلامی در امر به معروف و نهی از منکر چه کرده است؟
در حزب سالهاست معاونت امر به معروف و نهی از منکر داریم. فعالیتمان در این خصوص تشویقی است و سعی میکنیم با ترغیب تودههای مردم به خیرات و مسابقه در خیرات عمل کنیم. جاهایی که لازم میدانیم نقد منصفانه و مصلحانه میکنیم و جایی که احساس کنیم باید بایستیم در حد حزب انجام وظیفه میکنیم، زیرا قدرت در دست ما نیست که بتوانیم راه صحیح را برویم. تاکنون روشمان مثل کسانی نبوده است که میخواهند با خشونتهای غیر صحیح دنبال این کارها بروند.