***
به نظر شما چرا انتخابات امسال اهمیت ویژه ای دارد؟
به هشدار مقام معظم رهبری در خصوص نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که دشمنان انقلاب و بهطور خاص استکبار جهانی بعد از موضوع برجام در کشور مطرح کردند اشاره و به آن تأکید می کنم که یکی از بزنگاهها، مجاری و منافذ نفوذ، بهخصوص در ارکان تصمیمساز و تصمیمگیر کشور انتخابات مختلف است. مستحضرید مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری ـ که انتخابات اینها را پیش رو داریم ـ جزو اصلیترین و مهمترین مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری در کشور ما هستند. تجربهای که از ابتدای انقلاب اسلامی ایران همواره وجود داشته این است که دشمن تلاش زیادی میکند تا بتواند در دو حوزه، یکی مطبوعات و رسانهها و دیگری مجلس ورود جدی و از این دو مسیر نفوذ کند. بهطور خاص اگر بخواهم تجربهای را مثال بزنم، بستری که بعد از انتخابات دوم خرداد سال 1376 رخ داد، مهیا و مستعد برای نفوذ سیاسی و فرهنگی بود و دشمن در دو حوزه مطبوعات و مجلس سرمایهگذاری کرد و نتیجهاش این بود که در مطبوعات شاهد رشد قارچگونه روزنامههای زنجیرهای بودیم که محکمات انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبردند و شبهات بسیاری را در جامعه مطرح میکردند. مقام معظم رهبری فرمودند بعضی از روزنامهها و مطبوعات تبدیل به پایگاه دشمن شدهاند و عملاً انگار دشمنان ما رفته و در آنجاها سنگر گرفته و در مطبوعات نفوذ کردهاند.
حوزه دیگر نفوذ اینها مجلس شورای اسلامی بود. تجربه مجلس ششم شاهدش بودیم. عناصری وارد این مجلس شدند که متأسفانه در تصمیمگیریها و تصویب قوانین و مقررات و نطقهای پیش از دستور، مصاحبههایی که بیرون از مجلس انجام میدادند، عملاً نشان دادند یک مهره نفوذیاند. در آن مقطع شاهد بودیم در مجلس ششم حضور داشتند که نه تنها به اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی و منویات مقام معظم رهبری و خط روشن بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) مقید و ملتزم نبودند، بلکه حتی به واضحات و مبرهنات ملی و امنیت ملی پایبند نبودند. بعضاً شاهد بودیم حاضر بودند امنیت ملی و مصالح و منافع ملی را پای مطامع حزبی، گروهی و سیاسیشان ذبح کنند و در مقطعی اصل مردمسالاری دینی را هدف گرفتند و در ماجرای تحصن برخی از نمایندگان در مجلس ششم شاهد حوادث تلخ و نامبارک بودیم.
امروز بعد از جمعبندی هستهای، بهخصوص برجام به نظر میرسد زمینههای مستعد و فراوانی برای نفوذ عناصر دشمن در ساختارهای تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام هست، از جمله در بزنگاه انتخابات و در مقطع تعیینکننده آن ـ هم انتخابات مجلس شورای اسلامی و هم انتخابات مجلس خبرگان رهبری. بررسی موضوع از این حیث نشان میدهد وظایف دستگاههای نظارتی ما، بهخصوص شورای نگهبان قانون اساسی که وظیفه احراز صلاحیتهای نامزدهای انتخاباتی را به عهده دارند دو صد چندان میشود. یعنی شورای نگهبان سدی در برابر نفوذ است. طبیعتاً انتظار این است که در خصوص احراز صلاحیتها با ساز و کار جدیتر و دقت بیشتری ورود کنند و مانع از این شوند که سوء استفاده دشمنی شود که کشور را در معرض نفوذ میبیند. دشمن در این مهم با بهرهگیری از شمشیر دموکلس برجام همت میگمارد. متأسفانه برخی از بندهای برجام شبیه شمشیر دموکلس میماند که هر لحظه امکان دارد به قول خودشان مکانیسم ماشه را راه بیندازد. کرنش ما، بهخصوص در مقاطع تعیینکننده کار را سخت میکند.
نقش کمکهای مالی کشورهای بیگانه به برخی جریانات داخلی چیست؟
این تجربه را در انتخابات مختلف داشتهایم. اسناد امنیتی حاکی از این قضیهاند. مثلاً کمک مالی عربستان و امریکا به برخی از ستادهای انتخاباتی محرز است. اینها به مراتب شرایط را سخت میکند، بهخصوص همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس خبرگان رهبری را داریم. در انتخابات مجلس خبرگان رهبری جریان اصلاحطلب با سرمایهگذاری روی مهرههای سفید تحصیلکرده در حوزههای علمیه که برخیشان در عقبه ذهنیشان دارای زاویههایی با فقه حکومتی حضرت امام هستند و عدهایشان اختلاف نظرهای جدی با نگاه صریح و روشن بنیانگذار انقلاب اسلامی دارند سعی در حضور پررنگ و رأی آوردن در این انتخابات دارد. این مهرههای سفید یا وابسته به جریان اصلاحطلب یا به جریان دولت نزدیکاند.
آنچه که روشن است در انتخابات آتی شاهد یک ائتلاف و اتحاد حداکثری در بین اصلاحطلبان خواهیم بود.
یعنی با اعتدالیون ائتلاف میکنند؟
بله، اصلاحطلبان اعم از جریان دولت و جریان آقای هاشمی، جریان آقای خاتمی، جریان آقای معین و جریان آقای عارف همگی حاضر میشوند تا به یک ائتلاف حداکثری برسند که این ائتلاف حداکثری در خیلی جاها با تقلیل و تضعیف برخی از مواضعشان همراه است. یکی از سناریوهای پیش روی انتخابات آینده این است که جریان اصلاحطلب و اعتدال و فتنه و حتی برخی گروهها و افراد اصولگرای به ظاهر معتدل دست به ائتلاف بزرگی بزنند و حاضر باشند در این باره از برخی مواضعشان کوتاه بیایند و بعد از انتخابات اهدافشان را پیگیری میکنند. مثلاً یکی از احتمالات و سناریوهای پیش رو این است که جریان اصلاحطلب حاضر شود از سر لیست بودن آقای عارف کوتاه بیاید و مثلاً برای اینکه بتواند با جریانات اصولگرای معتدل و جریان اعتدال به جمعبندی برسند حتی به سر لیستی آقای ناطق نوری راضی شوند. یعنی حاضرند در برخی از مواضعشان به خاطر این ائتلاف کوتاه بیایند، چون منفعت کلانی را مد نظر دارند.
این پذیرش بدون پیش شرط است؟
خیر، شرطهایی را برای عدهای از اصولگرایان برای این ائتلاف قایل میشوند. مثلاً از جناب آقای دکتر لاریجانی صراحتاً در یکی از مجلاتشان خواسته بودند اگر قرار است به این ائتلاف بپیوندید، بایستی دو شرط را بپذیرید، اول اینکه کمک کنید در فرآیند احراز صلاحیتها اهرم نظارتی شورای نگهبان بهطور جدی وارد عمل نشود و برخی از کاندیداهایشان تأیید صلاحیت و وارد صحنه انتخابات شوند. دوم اینکه بعد از انتخابات آقای دکتر لاریجانی در مسائل مربوط به رفع حصر سران همراهی کند تا حصر برطرف شود، یعنی قصه جریان اصلاحطلب و ائتلاف بزرگ اصلاحطلبان و اعتدالیون و حتی برخی از اصولگرایان معتدل از مرحله طراحی و استراتژی عبور کرده است و به مرحله چانهزنی برای شکلگیری ائتلاف رسیده است. یعنی اینها از یک طرف آقای ناطق نوری را دعوت و از طرف دیگر با آقای عارف صحبت میکنند و از آن طرف یک سری شروط برای آقای لاریجانی میگذارند.
آیا دلیلاش این است که خودشان چهره ندارند یا میخواهند رأی بیشتری جمع کنند؟
اصلاً بحث نداشتن چهره نیست. الان جریان اصلاحطلب به وزن سیاسیاش در معادلات انتخاباتی بیش از هر وقت دیگری واقف است. یعنی میدانند وزن سیاسی آنطور که باید و شاید ندارند. گویا آقای حجاریان این مثال را میزنند که هر موقع شورای نگهبان آقای بهزاد نبوی را برای مجلس تأیید صلاحیت کرد، بدانید آن موقع وزن ما خیلی بالاست. هر زمان که ردش کرد بدانید قدرتی نداریم. الان مسئله این است که در موازنه قوا در معادلات انتخاباتی اصلاحطلبان به دنبال ایناند که در شکم اسب تراوای ائتلاف بزرگ اعتدالیون، دولتیها و اصولگرایان معتدل پنهان شوند. در نهایت بعد از اینکه انتخابات تمام شد و توانستند این اسب تراوا را وارد قلعه مجلس کنند، در آنجا از شکم این اسب بیرون بیایند.
مطمئناً بعد از این موضوع مرحله بعدی پروژهشان کلید میخورد که سر این اسب تراوا را ببُرند و جریان اصلاحطلب بهواسطه سابقه تمامیتخواهانهاش وقتی بتواند وارد مجلس شود، پروژه گذار از دولت آقای روحانی را کلید خواهد زد و به دنبال این خواهند بود روز به روز خودشان را فربهتر و بزرگتر کنند و بتوانند جریانی مثل اعتدال را که فاقد پایگاه اجتماعی است و یا جریانات اصولگرایان معتدل را تحتالشعاع قرار بدهند و خودشان لگام و افسار قدرت را به دست بگیرند.
برخی کارشناسان سیاسی معتقدند دوقطبی خطرناکی در کشور راه افتاده که به همه آسیب می زند، نظر شما چیست؟
من باب تکمله باید بگویم، این ائتلاف بزرگ درون خودش پس از شکلگیری دچار اختلافات عمدهای خواهد شد، اما واقعیت این است که جریانات اصیل اصولگرا بایستی مراقبت کنند که گروههای اصلاحطلب را در انتخابات آینده دست کم نگیرند. اگر حتی امروز هم وزن کمی دارند بیایند با ائتلاف با سایر گروهها وزن کافی را پیدا خواهند کرد. نکته نهایی این است که به لحاظ گفتمانی شروع کردهاند و حتی گفتمان این را هم دارند پی میگیرند و خودشان را اصلاحطلب نمیدانند و نمیگویند ما اصلاحطلبیم. گفتمانی که این جریان دارد دنبال میکند ایجاد یک دو قطبی بین دو سر طیف تحولخواهی و محافظهکاری است. در اغلب مصاحبهها و مطالبی که این طرف و آن طرف دارند منتشر میکنند دارند روز به روز این گفتمان را جا میاندازند که ما تحولخواهان هستیم. تحولخواهان مشتمل بر اعتدالیون، اصلاحطلبان، جریانات معتدل اصولگرا هستند. محافظهکاران جریانات سنتی اصولگرا و همین ائتلافی هستند که الان بین اصولگرایان است و اصولگرایان را تحتالشعاع قرار میدهد. اصولگرایان باید بیش از هر موقع دیگری نسبت به شکلگیری دوگانه خطرناک حساس باشند و طوری نشود که جریانات اصلاحطلب بتوانند سابقه منفیشان را پشت گفتمان تحولخواهی پنهان کنند و با شانه گرفتن از برخی جریانات اصولگرا و دولت ضعفهای تشکیلاتیشان را به نحوی انکار کنند یا بپوشانند و مانع از این شوند که افکار عمومی قضاوت درستی راجع به اینها داشته باشند.