
در تاریخ معاصر جهان، به یک نوع عدمتعادل در تخصیص و بهرهبرداری از منابع برمیخوریم که می تواند بسیار خطرآفرین باشد. نابرابریهای تشدید شونده در اقتصاد و تغذیه و رشد بیرویهی جمعیت جهان در کنار زیادهخواهیهای سرمایهداری متاخر، جهان را تبدیل به میدان جنگی کرده که دیگر اخلاق و مسائل مربوط به آن رنگ باخته و دیگر هیچ قدرتی از ریختن آبروی خود در این صحنه هراسی ندارد. این صحنه را چگونه میبینید؟
بله درست است. دیگر برای غرب بحث آبرو و افکار عمومی در میان نیست. آنها صاحب یک ماشین اقتصادی و جنگی عظیم هستند که به هر قیمتی که شده باید فعال بماند. دنیا امروز در عرصهی تجارت با مازاد تولیدات روبهروست که باید بازاری برای آن دست و پا کند. جنگ ویتنام را به یاد بیاورید؛ من در اوج این جنگ در کشور آمریکا اقامت داشتم و یکی از دلایل طولانی شدن این جنگ، کارخانههای اسلحهسازی بودند. در خلال این جنگ هم توانستند تعداد بیشماری سلاح به فروش رسانده و هم تحقیقات گستردهای در زمینهی آزمایش سلاحهای جنگی انجام دهند. در همان روزها رییس جمهور نیکسون رسماً اعلام کرد که برایمان مهم نیست دانشجویان چه میگویند و ما باید به هر قیمتی که شده در این جنگ پیروز شده و من نمیخواهم اولین رییس جمهور در آمریکا باشم که نتیجهی یک جنگ را واگذار میکند!
بله، نیکسون برنامههایی به نام «ویتنامیسازی» برای خروج نیروهای آمریکا از ویتنام و تحویل جنگ به ویتنام جنوبی برنامهریزی کرد. حتی جنگ را به کشورهای دیگر مانند لائوس و کامبوج نیز کشاند، حرکتی که به اعتراضهای داخلی بسیاری انجامید، به خصوص در دانشگاهها. که در یکی از همین اعتراضهای دانشجویی در دانشگاه ایالتی کنت بود که سربازان گارد ملی اوهایو برای پایاندادن به تجمع اعتراضی به دانشجویان تیراندازی کرده و تاریخی را رقم زدند که امروز به «قتل عام دانشگاه کنت» معروف است. دنیا هنوز قتلعام روستای مایلای را فراموش نکرده است که در یک روز بیش از پانصد زن و کودک به دست سربازان آمریکایی قتلعام شدند.
ببینید وقتی بحث پول و قدرت در میان باشد، خیلی از مسائل کم رنگ میشوند. انسانی که معرفت و اخلاق را کنار بگذارد به دنبال منافع شخصی خواهد رفت و همانگونه که خداوند در قرآن میفرمایند هوای نفس را به جای خدای خود برمیگزیند. معیار خوب و بد در جامعه، افراد میشود و اگر خدا را از جامعه حذف کردید چه چیز ارزشمند خواهد شد؟ آنچه من دلم میخواهد!
در سالهای اخیر با پدیدهی ترور و وحشت به اندازهی کافی آشنا شدهایم! اما این روزها شاهد مدل تازهای از تروریسم به شکل گسترده و سازمانیافته هستیم. در واقع سازوکارهای پیچیده و اعمال قدرت همچون یک کشور رسمی با فروش نفت و دریافت مالیات و ... چهرهای جدید به این جریان بخشیده است. این مدل نوظهور از کجا میآید؟
در خاورمیانه و با ورود اسراییل، آمریکا تصمیم میگیرد که این منطقه همیشه ناامن باقی بماند. جالب است بدانید که عمر تروریسم اسراییلی و بهرهبرداری از نفت تقریبا به یک زمان برمیگردد. در هفتاد هشتاد سال گذشته میتوان این موضوع را به روشنی پیگیری نمود. جالب است که خودشان هم به ترورهایشان اعتراف کرده و با افتخار از آن نام میبرند. سناریو این بود؛ یکی بیاید و منطقه را ناامن کند و دیگری در نقش قیم نفت را غارت کند.
الان هم یکی را بهنام ابوبکربغدادی علم کردهاند تا در منطقه بحثهای شیعه و سنی را رقم بزنند. شما شاهد بودید که رمضان عبدالله و دیگران بارها اعلام کردند که اگر کمک های ایران در جنگ پنجاه روزه نبود، ما نمیتوانستیم دوام بیاوریم. این نشاندهندهی این امر است که کمک های ایران بسته به شیعه و سنی بودن آنها نیست و هر مسلمان مظلومی در هر کجای دنیا تحت فشار و ظلم قرار بگیرد و از ایران کمک بخواهد به او کمک خواهیم کرد؛ چه حزب الله لبنان باشد، چه جهاد فلسطین.
شورای انقلاب فرهنگی در راستای مبارزه با خشونت و تروریسم به طور جدی چه برنامه هایی را دنبال می کند؟ میتوان با تدوین کتب درسی یا اضافه نمودن سرفصل های مرتبط در دروس به جنگ جزم اندیشی و چنین تفکراتی رفت.
بله، این ها طرح های درازمدت است اما در کوتاه مدت صدا و سیما نقش بزرگی دارد و باید نشان دهد که این جنگ، جنگ شیعه و سنی نبوده و نیست و اتفاقا این دو در ایران سالهاست که زندگی کرده و رابطهی برادرانهای با هم دارند. همین مجلهی شما نیز می تواند نقش بزرگی در جامعهی فرهنگی بازی کند و نشان دهد که بحث امروز، بحث توطئه است. نگاه کنید که چگونه قیمت نفت را به پایینترین حد خود تنزل داده و منابع ملتها را غارت میکنند. نفتی که ده سال قبل هشتاد دلار بود، امروز به کجا رسیده است؟ این آگاهی دادن باید به سرعت انجام گیرد.