
چه ارتباطی بین مسجد و مقاومت فرهنگی وجود دارد؟ چرا باید مسجد به عنوان هسته این مقاومت معرفی شود؟
همانطور که میدانید در اسلام، مسجد مرکز فعالیتهای عبادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. در صدر اسلام هم اینچنین بوده است. در انقلاب اسلامی ما هم شما میبینید که هستههای اولیهی انقلابی در مساجد شکل گرفت. بنابراین، بر اساس این تجربه تاریخی، مقام معظم رهبری مسجد را هستهی مقاومت فرهنگی معرفی کردند. ما امروز در اوج تهاجم فرهنگی غرب هستیم و یک تهاجم بیسابقه فرهنگی، به اعتقادات ما و انقلاب ما صورت گرفته است. خب این تهاجم، دفاع جانانهای را میطلبد و به تشکیل هستههای مقاومت احتیاج دارد. این هستهها در کجا باید تشکیل شود؟ در مسجد. از این جهت حضرت آقا در فرمایشات اخیر خود، مساجد را پایگاه اجتماع، مشورت، مقاومت، برنامهریزی و حرکت اجتماعی و فرهنگی خواندند. بنابراین ما باید تمام فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و برنامهریزیهایمان بر اساس و با محوریت مسجد باشد. مسجد محل مقاومت است و تعیین روزی به عنوان روز مسجد بر همین اساس بوده است. در نظامهای دیگر، شاید خیلی به این موضوع توجه نکنند و یا اصلاً مخالفت هم کنند، ولی چون شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، بر اساس حرکت اسلامی بوده است و این هستههای مقاومت و انقلابی از مسجد شکل گرفته است، استمرار روحیهی مقاومت، منوط به مسجد است. اینجا است که مسجد یک پایگاه مقاومت فرهنگی و اجتماعی است و این روحیه، باید به کارهای دیگر ما هم سرایت کند. ما مدتی است شاهد این هستیم که مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به موضوع انقلابیگری تأکید زیادی میکنند و از مسئولین، روحانیت، ائمه جمعه و سایرین میخواهند که روحیه انقلابیگری را تقویت کنند. پایگاه این انقلابیگری و روحیهی انقلابی، باید مسجد باشد.
مقاومت فرهنگی زمانی معنا مییابد که ریشه در مسجد داشته باشد، وگرنه باید گفت کدام فرهنگ؟ فرهنگ غرب هم فرهنگ است دیگر. مقاومت در برابر چه؟ مقاومتی که مدنظر ما است، در برابر یک تهاجم و شبیخون است. این نیاز به یک اتاق فکر و مرکز فرماندهی دارد که باید مسجد باشد. حالا لازم نیست که همهی کارها در خود مسجد رخ دهد، اما محوریت باید مسجد باشد و امور را با روحیه خدامحوری و بر اساس ایمان و پایبندی به اسلام و مکتب اهلبیت باشد. همهی فعالیتها باید با محوریت مذهبی صورت گیرند، که مرکزیت آن مسجد است.
فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی، در معرض چه آسیبها و خطراتی قرار دارد که باید در ارتباط با آن، مقاومت صورت گیرد؟
بنده یکی از آسیبها را این میدانم که متولیان فرهنگی ما، معنا و مفهوم فرهنگ را به خوبی نفهمند، و دچار لاابالیگری فرهنگی شوند. اینکه مسئولین، فرهنگ را عرصه ی مبارزه تلقی نکنند و وجود دشمن را در عرصه فرهنگی، توهم بدانند، این بزرگترین خطر و آسیب است. اما زمانی که ما فرهنگ را عرصهی کارزار بدانیم، اینجا است که مجاهدت و مبارزه و مقاومت مفهوم پیدا میکند. احساسخطری که به انسان دست میدهد این است که یک عدهای دچار وادادگی و انفعال شدهاند و در برابر تهاجم فرهنگی غرب، دستهایشان را بالا بردهاند و تغییر هویت دادهاند. لذا میبینیم که ارزشها و اولویتهایشان تغییر پیدا میکند. همهی اینها خطر محسوب میشوند. اینکه آقا لفظ مقاومت فرهنگی را به کار میبرند و مسجد را به عنوان هستهی آن معرفی میکنند، این مقاومت به چه معنا است؟ مقاومت مفهومی است که در هنگام دفاع شکل پیدا میکند. ما امروز باید بپذیریم که در یک دفاع فرهنگی به سر میبریم و اگر میخواهیم که از حمله و شبیخون دشمن در امان باشیم، ما هم باید به او حمله کنیم. همانگونه که آنها به فرهنگ و آداب و رسوم ما و به اعتقادات ما تهاجم میکنند، ما هم باید به مبانی لاییک و سکولار آنها حمله کنیم و چهره زشت فرهنگ غربی که در پشت نقابی زیبا پنهان شده را برملا کنیم. باید جنایات و حق کشیهای غربیها را بیان بکنیم و اینها در صورتی محقق میشود که متولیان فرهنگی ما- منظور دستگاه خاصی نیست- واقعاً به این موضوع اعتقاد داشته باشند که ما در یک مبارزه فرهنگی همه جانبه به سر میبریم.
به نظر شما، بایسته ها و لوازم مقاومت فرهنگی چه چیزهایی میتواند باشد؟
ابتدا باید بپذیریم که تهاجم وجود دارد تا سپس مقاومت کنیم. دوم اینکه به آن فرهنگی که اعتقاد داریم، شناخت و بصیرت داشته باشیم. بصیرت فرهنگی بسیار ضرورت دارد. ما باید بدانیم که نقشه دشمن چیست تا نسبت به آن نقشه، مقاومت کنیم و حتی تهاجم کنیم و پاتک بزنیم. ما نباید دچار انفعال فرهنگی شویم. در مواجهه با جذابیتهای دروغین فرهنگ غرب، دچار خودباختگی نشویم. از حجم تهاجم رسانهای دشمن نباید بهراسیم. در عین حال از فضای رسانهای و مجازی که دشمن میخواهد آن را به عنوان یک تهدید علیه ما به کار گیرد، به درستی استفاده کنیم و بپذیریم که دشمن میخواهد اسلام را به عنوان یک اسلام سکولار معرفی کند. اسلامی که فقط منحصر به نماز و روزه و نهایتا یک نمازجماعت و قرائت قرآن است. اما اسلام الگو، اسلامی است که مقاومت را توصیه میکند، اسلامی است که به دنبال تشکیل نظام سیاسی و اجتماعی است و میخواهد ملتها را به سمت سعادت حقیقی دنیا و آخرت هدایت کند. بنابراین، کسی که میخواهد مقاومت فرهنگی انجام دهد، باید فرهنگ را بشناسد، مقاومت را بداند، به لوازم آن پایبند باشد، دچار انفعال و خودباختگی نشود، تا بتواند در این عرصه موفقیت بدست آورد.