سرمایهگذاری برای اختراعات و نوآوریها سرمایهگذاری با ریسک بالاست و بخش دولتی ما این ریسک را نمیپذیرد و بخش خصوصی هم اصولاً در بخش اقتصاد چندان فعال نیست و وارد این ریسک نمیشود. یک اشکال عدم ارتباط صنعت با پژوهشهای دانشگاهی است که همین باعث میشود تحقیقات و پژوهشهای ما که بیشتر در محیطهای علمی و آکادمیکی صورت میگیرند، در مرحله تحقیق و دستاوردهای پژوهشی در همین مرحله باقی بماند.
محمد مهدی مخلص الائمه – اقتصاد دانش بنیان نکته ای است که مقام معظم رهبری سال هاست تأکید ویژه ای روی آن دارند. در دیدار های مختلف با اقشار دانشگاهی و اقتصادی شنیدیم که حرف ایشان برقراری رابطه بین دانشگاه و صنعت و تولید ثروت از طریق علم بوده است. در بیش تر صحبت ها هم بعد از اقتصاد مقاومتی از اقتصاد دانش بنیان سخن گفته اند. دکتر عباسپور استاد دانشگاه از حواشی اقتصاد دانش بنیان و اینکه ما در کشور چقدر این نوع اقتصاد را تحویل می گیریم گفته است.
اقتصاد دانشبنیان بخشی از اقتصاد مقاومتی است یا در ادامه آن؟ یعنی وقتی ما به اقتصاد مقاومتی دست یافتیم بعد از آن باید به سراغ اقتصاد دانشبنیان برویم؟
من معتقدم اقتصاد دانشبنیان جزئی از اقتصاد مقاومتی است، یعنی برای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم اقتصاد دانشبنیان را فعال کنیم، چون اقتصاد دانشبنیان یعنی اقتصادی که بر پایه علم و دانش صورت میگیرد و علم و دانش را به ثروت با تکیه بر توانمندیهای علمی و دستاوردهای تحقیقاتی و پژوهشی کشور تبدیل میکند. این یک حرکت اساسی اقتصاد مقاومتی ماست. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم یک اقتصاد خوداتکا و خودباور داشته باشیم و این امکانپذیر نیست مگر این که بتوانیم با توجه به دستاوردهای علمی خودمان و پیشرفتهای علمیای که داشتهایم و پژوهشهایی که در کشور ما در بیش از 34 سال پس از انقلاب به دست آمده است، نهایتاً بتوانیم این دستاوردها به خدمت تولید و پیشرفت کشور بگیریم و اقتصاد پویا که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است زمانی میتواند شکل بگیرد که بر اساس دانش و پژوهش باشد. به نظر من اقتصاد دانشبنیان چنین اقتصادی است و میتواند ما را در جهت رسیدن به اقتصاد مقاومتی کمک کند.
یکی از بخشهایی که اقتصاد دانشبنیان دارد، ابداع و نوآوری است. اقتصاد ما به این بخش چقدر توجه کرده است؟
ما در کشورمان یک مشکل داریم و آن هم این است که نمیتوانیم نتایج تحقیقات و پژوهشهایمان را به تولید برسانیم و نهایتاً در خدمت اقتصاد و رفاه جامعه قرار بدهیم. البته در آنالیز این مسئله پارامترهای زیادی وجود دارد. یکی این است که سرمایهگذاری برای اختراعات و نوآوریها سرمایهگذاری با ریسک بالاست و بخش دولتی ما این ریسک را نمیپذیرد و بخش خصوصی هم اصولاً در بخش اقتصاد چندان فعال نیست و وارد این ریسک نمیشود. یک اشکال عدم ارتباط صنعت با پژوهشهای دانشگاهی است که همین باعث میشود تحقیقات و پژوهشهای ما که بیشتر در محیطهای علمی و آکادمیکی صورت میگیرند، در مرحله تحقیق و دستاوردهای پژوهشی در همین مرحله باقی بماند.
مشکل دیگر بحث مدیریت کلان کشور در بخش اقتصاد و صنعت است که اصولاً یک دید سنتی بر آن حاکم است و یک مدیریت از پیش تعریفشده را ادامه میدهد و یا معتقد است باید به صورت کلید در دست از خارج وارد شود و همان روند ادامه یابد.
نکته دیگر این است که مکانیسمهای مناسبی برای مخترعین و نوآوران دیده نشده بود. این را به عنوان زمان ماضی به کار میبرم، به این دلیل که در مجلس هشتم و در کمیسیون آموزش و تحقیقات که بنده رئیس آن بودم، دولت لایحهای را به مجلس تقدیم کرد به عنوان لایحه حمایت از شرکتهای دانشبنیان که یک لایحه ابتدایی بود و ما بیش از یک سال و نیم روی این لایحه کار انجام دادیم و آن را کاملاً دگرگون کردیم. با تعداد بسیاری از بخشهای فعال در صنعت، مدیریت کشور و دانشگاهها نظرسنجی و قانون جامعی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوقی به عنوان صندوق شکوفایی و نوآوری به تصویب رسید که زیر نظر شورای عالی علوم و تحقیقات و فناوری قرار میگیرد. رئیس این شورا رئیسجمهور است و تعدادی از وزرا که در بخشهای مهم اقتصادی فعالاند، عضو این شورا هستند. وزیر علوم هم قائممقام و دبیر شوراست. قرار شد در سه سال اول هر سال 1000 میلیارد تومان به این صندوق داده شود. ما این بودجه را در مجلس تصویب کردیم، اما متأسفانه دولت با نگاههایی که به این قانون داشت که خارج از بحث فعلی ماست، نهایتاً آئیننامههایی را نوشت که بر قانون منطبق نبود و شورای نگهبان آئیننامههای اجرایی را رد میکرد و نهایتاً فعالیت این صندوق به تعویق افتاد. به هر حال الان قانون بسیار مدونی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوق بسیار مهم با اختیارات گسترده و با اعتبارات کافی غیر از آن 3000 میلیارد تومان در دست دولت است، چون بعد از سه سال دولت موظف است 3 درصد از درآمد مالیاتی را به حساب این صندوق واریز کند و لذا در سالهای بعد هم بودجه نسبتاً خوبی در اختیار این صندوق قرار میگیرد. توصیه کردهایم که به فعالین شرکتهای دانشبنیان و مخترعین و نوآوران به صورت وام و حتی کمکهای بلاعوض کمک شود و برای شرکتهای دانشبنیان در این قانون تسهیلاتی دیده شده است. اگر این مکانیسم به کار گرفته شود، قطعاً در کمک به مخترعین، نوآوران و فعال کردن شرکتهای دانشبنیان و شکوفا شدن عملی این شرکتها بسیار مؤثر است.
معنای نکتهای که میفرمایید این است که با توجه قانونی که تصویب شده است، اقتصاد دانشبنیان نمیتواند مستقل باشد و حتماً باید وابسته به دولت باشد.
در مرحله اول باید شرکتهای دانشبنیان حمایت شوند تا بتوانند روی پای خودشان بایستند، چون این حرکتها در کشور ما حرکتهای جدیدی هستند. مثل کودکی که تازه به مرحله راه افتادن رسیده است و باید حمایت شود تا بتواند روی پاهای خودش بایستد. با مکانیسمهایی که در این قانون دیده شده است، قطعاً این شرکتها بعدها میتوانند به صورت شرکتهای مقتدر دانشبنیان که بسیار برای اقتصاد کشور مفید خواهند بود، به کار خود ادامه بدهند. قبلاً هم اشاره کردم که یکی از وظایف شرکتهای دانشبنیان آن است که نتایج تحقیقات را برای تولید و حرکتهای اقتصادی به کار بگیرد و ریسک این کار بالاست و چون میزان ریسک بالاست، دستگاههای اجرایی یا بخش خصوصی ما این ریسک را نمیکنند. بنابراین اگر دولت ریسک اولیه را انجام بدهد تا این شرکتها بتوانند خودشان را نشان بدهند، پس از آن وقتی شرکت راه افتاد و در سطح جامعه تولیدی را عرضه کرد و حتی اگر دولت در بازاریابی هم کمکهای اولیه را انجام داد، پس از آن جایگاه خود را نه در اقتصاد مملکت که در خارج پیدا میکند و از آنجا به بعد این شرکت میتواند حرکتهای اقتصادی کلان را انجام بدهد. این کاری است که در همه کشورهای بزرگ صنعتی صورت میگیرد. البته این کمک برای حرکتهای اولیه را در آن کشورها شرکتهای بزرگ انجام میدهند، از جمله شرکتهای بزرگ الکترونیکی، ماشین ابزار، خودرو و... وجود دارند، اما متأسفانه این صنایع بزرگ را در کشورمان نداریم و آنهایی هم که ابعاد بزرگی دارند، عملاً با روشهای سنتی عمل میکنند و به هیچ عنوان تمایلی به ریسک کردن نشان نمیدهند، لذا در این قانون این خلاء را به این وسیله پر کردهایم و نهایتاً این شرکتها پس از حرکت اولیه نوپایی و به توانمندی کافی رسیدن، قطعاً میتوانند روی پای خودشان بایستند و حرکتهای گستردهای را انجام بدهند.
فکر میکنید اقتصاد دانشبنیان میتواند ما را از اتکا به نفت نجات بدهد؟
قطعاً میتواند در کاهش وابستگی ما به نفت و این که نفت را به صورت خام نفروشیم مؤثر باشد. در حال حاضر یکی از بدترین صورتهای بهرهبرداری از نفت این است که نفت را به صورت خام بفروشیم. در صورتی که اگر شرکتهای دانشبنیان را در امور نفت ـچه بالادستی و چه پاییندستیـ تقویت کنیم، همین نفت را میتوان به کالاهای برتری تبدیل کرد که ارزش افزوده آن گاه تا چند ده برابر نفت خام است و میتوان این سرمایه ملی را بهطور مؤثر در اقتصاد کشور به کار گرفت که برای نسلهای آینده هم مفید باشد.
رشتههای دانشگاهی ما چقدر کمککار اقتصاد دانش بنیان هستند؟
دانشگاههای ما فارغالتحصیلان با معلومات بالایی را تربیت میکنند. بعضی از دانشگاهها مثل صنعتیشریف، دانشگاه تهران و صنعتی اصفهان در ترازهای جهانی عمل میکنند. دانشگاههایی هم داریم که باید به آنها رسیدگی شود و وضع نامناسبی دارند، ولی دانشگاههای ما علیالاصول از نظر برنامهریزی میتوانند سطح بسیار بالایی داشته باشند که چند نمونهاش را ذکر کردم.
لذا فارغالتحصیلان بهخصوص از تعدادی از دانشگاههای مادر در سطح بسیار خوبی هستند، ولی اینها با این معلومات خوب بهخصوص در مقاطع بالاتر فوقلیسانس و دکترا که عنصر اولیه برای شرکتهای دانشبنیان هستند، به دلیل عدم پیوستگی پس از فارغالتحصیلی و ورود به بازار کار و صنعت، معلومات آنها ابتر میماند. این قانون میتواند بسیار مؤثر باشد و کشور ما از این بنبست خارج شود و این نیروی انسانی تحصیلکرده با معلومات بالا بتواند به شکوفایی اقتصاد ما کمک و به عنوان یک اقتصاد مقاومتی کاملاً علمی عمل کند.
اقتصاد دانشبنیان بخشی از اقتصاد مقاومتی است یا در ادامه آن؟ یعنی وقتی ما به اقتصاد مقاومتی دست یافتیم بعد از آن باید به سراغ اقتصاد دانشبنیان برویم؟
من معتقدم اقتصاد دانشبنیان جزئی از اقتصاد مقاومتی است، یعنی برای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم اقتصاد دانشبنیان را فعال کنیم، چون اقتصاد دانشبنیان یعنی اقتصادی که بر پایه علم و دانش صورت میگیرد و علم و دانش را به ثروت با تکیه بر توانمندیهای علمی و دستاوردهای تحقیقاتی و پژوهشی کشور تبدیل میکند. این یک حرکت اساسی اقتصاد مقاومتی ماست. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم یک اقتصاد خوداتکا و خودباور داشته باشیم و این امکانپذیر نیست مگر این که بتوانیم با توجه به دستاوردهای علمی خودمان و پیشرفتهای علمیای که داشتهایم و پژوهشهایی که در کشور ما در بیش از 34 سال پس از انقلاب به دست آمده است، نهایتاً بتوانیم این دستاوردها به خدمت تولید و پیشرفت کشور بگیریم و اقتصاد پویا که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است زمانی میتواند شکل بگیرد که بر اساس دانش و پژوهش باشد. به نظر من اقتصاد دانشبنیان چنین اقتصادی است و میتواند ما را در جهت رسیدن به اقتصاد مقاومتی کمک کند.
یکی از بخشهایی که اقتصاد دانشبنیان دارد، ابداع و نوآوری است. اقتصاد ما به این بخش چقدر توجه کرده است؟
ما در کشورمان یک مشکل داریم و آن هم این است که نمیتوانیم نتایج تحقیقات و پژوهشهایمان را به تولید برسانیم و نهایتاً در خدمت اقتصاد و رفاه جامعه قرار بدهیم. البته در آنالیز این مسئله پارامترهای زیادی وجود دارد. یکی این است که سرمایهگذاری برای اختراعات و نوآوریها سرمایهگذاری با ریسک بالاست و بخش دولتی ما این ریسک را نمیپذیرد و بخش خصوصی هم اصولاً در بخش اقتصاد چندان فعال نیست و وارد این ریسک نمیشود. یک اشکال عدم ارتباط صنعت با پژوهشهای دانشگاهی است که همین باعث میشود تحقیقات و پژوهشهای ما که بیشتر در محیطهای علمی و آکادمیکی صورت میگیرند، در مرحله تحقیق و دستاوردهای پژوهشی در همین مرحله باقی بماند.
مشکل دیگر بحث مدیریت کلان کشور در بخش اقتصاد و صنعت است که اصولاً یک دید سنتی بر آن حاکم است و یک مدیریت از پیش تعریفشده را ادامه میدهد و یا معتقد است باید به صورت کلید در دست از خارج وارد شود و همان روند ادامه یابد.
نکته دیگر این است که مکانیسمهای مناسبی برای مخترعین و نوآوران دیده نشده بود. این را به عنوان زمان ماضی به کار میبرم، به این دلیل که در مجلس هشتم و در کمیسیون آموزش و تحقیقات که بنده رئیس آن بودم، دولت لایحهای را به مجلس تقدیم کرد به عنوان لایحه حمایت از شرکتهای دانشبنیان که یک لایحه ابتدایی بود و ما بیش از یک سال و نیم روی این لایحه کار انجام دادیم و آن را کاملاً دگرگون کردیم. با تعداد بسیاری از بخشهای فعال در صنعت، مدیریت کشور و دانشگاهها نظرسنجی و قانون جامعی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوقی به عنوان صندوق شکوفایی و نوآوری به تصویب رسید که زیر نظر شورای عالی علوم و تحقیقات و فناوری قرار میگیرد. رئیس این شورا رئیسجمهور است و تعدادی از وزرا که در بخشهای مهم اقتصادی فعالاند، عضو این شورا هستند. وزیر علوم هم قائممقام و دبیر شوراست. قرار شد در سه سال اول هر سال 1000 میلیارد تومان به این صندوق داده شود. ما این بودجه را در مجلس تصویب کردیم، اما متأسفانه دولت با نگاههایی که به این قانون داشت که خارج از بحث فعلی ماست، نهایتاً آئیننامههایی را نوشت که بر قانون منطبق نبود و شورای نگهبان آئیننامههای اجرایی را رد میکرد و نهایتاً فعالیت این صندوق به تعویق افتاد. به هر حال الان قانون بسیار مدونی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوق بسیار مهم با اختیارات گسترده و با اعتبارات کافی غیر از آن 3000 میلیارد تومان در دست دولت است، چون بعد از سه سال دولت موظف است 3 درصد از درآمد مالیاتی را به حساب این صندوق واریز کند و لذا در سالهای بعد هم بودجه نسبتاً خوبی در اختیار این صندوق قرار میگیرد. توصیه کردهایم که به فعالین شرکتهای دانشبنیان و مخترعین و نوآوران به صورت وام و حتی کمکهای بلاعوض کمک شود و برای شرکتهای دانشبنیان در این قانون تسهیلاتی دیده شده است. اگر این مکانیسم به کار گرفته شود، قطعاً در کمک به مخترعین، نوآوران و فعال کردن شرکتهای دانشبنیان و شکوفا شدن عملی این شرکتها بسیار مؤثر است.
معنای نکتهای که میفرمایید این است که با توجه قانونی که تصویب شده است، اقتصاد دانشبنیان نمیتواند مستقل باشد و حتماً باید وابسته به دولت باشد.
در مرحله اول باید شرکتهای دانشبنیان حمایت شوند تا بتوانند روی پای خودشان بایستند، چون این حرکتها در کشور ما حرکتهای جدیدی هستند. مثل کودکی که تازه به مرحله راه افتادن رسیده است و باید حمایت شود تا بتواند روی پاهای خودش بایستد. با مکانیسمهایی که در این قانون دیده شده است، قطعاً این شرکتها بعدها میتوانند به صورت شرکتهای مقتدر دانشبنیان که بسیار برای اقتصاد کشور مفید خواهند بود، به کار خود ادامه بدهند. قبلاً هم اشاره کردم که یکی از وظایف شرکتهای دانشبنیان آن است که نتایج تحقیقات را برای تولید و حرکتهای اقتصادی به کار بگیرد و ریسک این کار بالاست و چون میزان ریسک بالاست، دستگاههای اجرایی یا بخش خصوصی ما این ریسک را نمیکنند. بنابراین اگر دولت ریسک اولیه را انجام بدهد تا این شرکتها بتوانند خودشان را نشان بدهند، پس از آن وقتی شرکت راه افتاد و در سطح جامعه تولیدی را عرضه کرد و حتی اگر دولت در بازاریابی هم کمکهای اولیه را انجام داد، پس از آن جایگاه خود را نه در اقتصاد مملکت که در خارج پیدا میکند و از آنجا به بعد این شرکت میتواند حرکتهای اقتصادی کلان را انجام بدهد. این کاری است که در همه کشورهای بزرگ صنعتی صورت میگیرد. البته این کمک برای حرکتهای اولیه را در آن کشورها شرکتهای بزرگ انجام میدهند، از جمله شرکتهای بزرگ الکترونیکی، ماشین ابزار، خودرو و... وجود دارند، اما متأسفانه این صنایع بزرگ را در کشورمان نداریم و آنهایی هم که ابعاد بزرگی دارند، عملاً با روشهای سنتی عمل میکنند و به هیچ عنوان تمایلی به ریسک کردن نشان نمیدهند، لذا در این قانون این خلاء را به این وسیله پر کردهایم و نهایتاً این شرکتها پس از حرکت اولیه نوپایی و به توانمندی کافی رسیدن، قطعاً میتوانند روی پای خودشان بایستند و حرکتهای گستردهای را انجام بدهند.
فکر میکنید اقتصاد دانشبنیان میتواند ما را از اتکا به نفت نجات بدهد؟
قطعاً میتواند در کاهش وابستگی ما به نفت و این که نفت را به صورت خام نفروشیم مؤثر باشد. در حال حاضر یکی از بدترین صورتهای بهرهبرداری از نفت این است که نفت را به صورت خام بفروشیم. در صورتی که اگر شرکتهای دانشبنیان را در امور نفت ـچه بالادستی و چه پاییندستیـ تقویت کنیم، همین نفت را میتوان به کالاهای برتری تبدیل کرد که ارزش افزوده آن گاه تا چند ده برابر نفت خام است و میتوان این سرمایه ملی را بهطور مؤثر در اقتصاد کشور به کار گرفت که برای نسلهای آینده هم مفید باشد.
رشتههای دانشگاهی ما چقدر کمککار اقتصاد دانش بنیان هستند؟
دانشگاههای ما فارغالتحصیلان با معلومات بالایی را تربیت میکنند. بعضی از دانشگاهها مثل صنعتیشریف، دانشگاه تهران و صنعتی اصفهان در ترازهای جهانی عمل میکنند. دانشگاههایی هم داریم که باید به آنها رسیدگی شود و وضع نامناسبی دارند، ولی دانشگاههای ما علیالاصول از نظر برنامهریزی میتوانند سطح بسیار بالایی داشته باشند که چند نمونهاش را ذکر کردم.
لذا فارغالتحصیلان بهخصوص از تعدادی از دانشگاههای مادر در سطح بسیار خوبی هستند، ولی اینها با این معلومات خوب بهخصوص در مقاطع بالاتر فوقلیسانس و دکترا که عنصر اولیه برای شرکتهای دانشبنیان هستند، به دلیل عدم پیوستگی پس از فارغالتحصیلی و ورود به بازار کار و صنعت، معلومات آنها ابتر میماند. این قانون میتواند بسیار مؤثر باشد و کشور ما از این بنبست خارج شود و این نیروی انسانی تحصیلکرده با معلومات بالا بتواند به شکوفایی اقتصاد ما کمک و به عنوان یک اقتصاد مقاومتی کاملاً علمی عمل کند.