لطفاً نگاهی گذرا به سیر حزب در نظام جمهوری اسلامی داشته باشید؟
با توجه به نص صریح قانون اساسی احزاب در ایران آزادی فعالیت دارند و میتوانند در شکلگیری اراده سیاسی کشور نقش داشته باشند البته نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظام ریاستی است اما اگر بخواهیم بررسی اجمالی کنیم نظام ریاستی، پارلمانی یا حزبی در قانون اساسی وجود دارد و مجلس بهعنوان رأس امور احزاب را به رسمیت شناخته است بنابراین در قانون اساسی احزاب میتوانند در چارچوب قانون فعالیت نمایند اما با توجه به صبغه تاریخی حزب در ایران و بهویژه بعد از پیروزی انقلاب احزاب عمدتاً به چند دسته تقسیم میشود؛ آن احزاب یا فراگیر و مردمی هستند و مردم آنها را بهعنوان مرجع سیاسی قبول دارند و یا احزاب دولت ساختهای هستند که پس از روی کار آمدن دولتها در قالب یک یا چند حزب به فعالیت میپردازند و عمدتاً با دولتها ظهور کرده و با آنها سقوط میکنند، دسته دیگر احزاب تخصصی یا نخبگانی هستند که تنها از قشر خاص هستند و به دنبال حفظ منافع صنفی گروه هستند و چندان ظهور و بروز بیرون از حزب خود ندارند، بعضی احزاب نیز هستند که از آنها میتوان تحت عنوان احزاب محدود و در حد تابلو نام برد که توسط وزارت کشور مجوز برای آنها صادرشده و آنها نیز ظهور و بروز ندارند و احزاب باید در رابطه با شکلگیری اراده سیاسی در کشور جایگاه تعیینکنندهای پیدا کنند تا در ساختار هرم قدرت بر مشارکت سیاسی مردم تأثیر بگذارند.
نگاه عموم جامعه نسبت به حزب؛ نگاه مثبتی نیست این اندیشه چرا و چگونه در اذهان عمومی شکل گرفت؟
مردم ما خاطره خوشی از تحزب در ایران داشتند؛ زیرا برخی از احزاب مورد اعتماد مردم قرار گرفتند و به دلیل عملکرد نامناسب آنها دیدگاه مردم دچار خلل شد همچنین هزینه فعالیت سیاسی در کشور بالاست و مردم احساس میکنند اگر وارد حزب یا گروهی شوند مورد مواخذه قرار خواهند گرفت و تمایل چندانی به حضور در احزاب ندارند مگر احزابی که ریشههای قدیمی دارند و در عمل ثابت کردند در حوزه فعالیت حزبی قدرتمند هستند و مردم به آنها اعتماد میکنند.
در سالهای اخیر شاهد پدیده تنزیه افراد پس از انتخاب از جریان حزبی که شخص توسط آن شناختهشده هستیم این مهم ناشی از چیست؟
قاعده صحیح مبتنی بر این است که احزاب بتوانند از طریق کادرسازی؛ موفق به تربیت نیرو برای ریاست جمهوری و عناوین دیگر شوند و یکی از کارهای مهم احزاب تشکیل دولت در سایه و کادرسازی است اما به دلیل اینکه این اتفاق نمیافتد افرادی که از نردبان احزاب بالا میروند نخستین حرفی که میزنند عدم وابستگی سیاسی به احزاب است و عملاً پاسخگویی که احزاب باید در مقابل مردم داشته باشند را کنار میگذارند زیرا رئیسجمهور باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد و اگر از سوی حزبی انتخاب شود آن حزب باید پاسخگو باشد و عموماً برای فرار از پاسخگویی دست به چنین اظهاراتی میزنند قطعاً این امر به ضرر مشارکت سیاسی مردم خواهد بود.
عدهای از سیاسیون معتقدند نظام اسلامی در آینده نهچندان دور با چالش جمهوریت مواجه است و برای رهایی از این چالش باید به حزب گرایی روی بیاورد نظر شما دراینباره چیست؟
مشکل ما این است که نظام سیاسی کشورمان برای احزاب تعریف چندانی در شکلگیری اراده سیاسی ندارد به عبارت بهتر نظام ما حزبی نیست نظام ما ریاستی است و در این ساختار با مشکلاتی مثل عدم پاسخگویی رئیسجمهور نسبت به اعمال و رفتارش پس از هشت سال مواجه هستیم کشور ما بهصورت نظام پارلمانی نیز اداره نمیشود یعنی به این شکل نیست که نمایندگان انتخاب شوند و سپس دست به انتخاب رئیسجمهور بزنند و باید قانون اساسی نسبت به شکلگیری نظام پارلمانی که احزاب در آن نقش داشته باشند تغییراتی کند و خواهناخواه باید این روند قانونی طی شود.
یکی از چالشهای احزاب کادرسازی است؛ حزب سبز برای فائق آمدن بر این چالش چه تدابیری اندیشیده است؟
حزب سبز از همان ابتدا حزبی نخبهگرا بوده و در این راستا شورای نخبگانی داشتیم و سعی کردیم در ائتلافها و فعالیتها شرکت کنیم اما فعالیتی که در دولت آقایان روحانی و رئیسی انجام دادیم دولت در سایه تشکیل دادیم و معادل هر وزیری فردی با توانایی وزارت در نظر گرفتیم و با تشکیل کارگروههای مختلف به برنامهریزی و دیدهبانی و نظارت بر عملکرد دولت و همکاری با آن برای عبور از بحرانها پرداختیم و این فعالیتی است که میتوان از طریق آن احزاب را تا حدودی فعال کرد و احزابی که در محوریت انتخابات قرار نمیگیرند بتوانند از این طریق نقشآفرین باشند.
با توجه به نخبهگرایی در حزب سبز؛ جریان گردش نخبگان در حزب چگونه اتفاق میافتد؟
ما در حزب سعی کردیم نمایندگانی در مجلس در ادوار مختلف داشته باشیم و فراکسیونهایی شکل دادیم و در حزب چرخش نخبگان را تلاش کردیم ساماندهی کنیم و کوشیدهایم جوانان را وارد عرصه سیاسی کرده و از آنها حمایت کنیم و تلاش کردیم اگر در دولتها حضورداشته باشیم چرخش نخبگان را بهگونهای تنظیم کنیم که انحصارگرایی و قدرتطلبی در جریان حزبی احساس نشود و لذا در برخی انتخابات اعلام کردهایم اگر نامزدی در حزب نداریم حاضریم بر مبنای شایستهسالاری فردی را انتخاب کنیم که در جناح مخالف ما باشد.
بهعنوان آخرین سؤال نظر شما در خصوص حزب مؤتلفه اسلامی چیست؟
آشنایی من با موتلفه بهپیش از انقلاب و فعالیتهای سیاسی و دستگیری ساواک برمیگردد و موتلفه را بهعنوان یکی از مجموعههای ریشهدار اسلامی میشناسم و عملاً جریان حزب را ادامهای از فعالیت فدائیان اسلام و جریانهای اسلامی میدانم و هیئتهای موتلفه اسلامی را که بعدها تبدیل به حزب شد را حرکتی در مسیر انقلاب و تحقق اسلام میدانم و بارها در جلسات مختلف گفتهام پیش از آنکه یک فرد حزبی باشم یک فرد هیئتی هستم و سعی میکنیم هستههای موتلفه در کشور تقویت شود.