گفتگوی ویژه

شهید عراقی تا آخر عمرش در راه انقلاب و امام(ره) فداکاری کرد

باید به فرمایش مقام معظم رهبری یک فیلم قوی در باره شهید لاجوردی ساخته شود تا نسل جوان که آینده انقلاب دست آنهاست بدانند چه کسانی برای این انقلاب زحمت کشیدند، به میدان آمدند و با مجاهدت، قیام و خونشان انقلاب را پابرجا و مستحکم ساختند و شهید شدند. باید با زبان هنر مانع تغییر جای شهید و جلاد شد.
شهریورماه یادآور شهادت دلاورمردان انقلاب اسلامی و یاران امام(ره) است. سخن از این بزرگمردان در شرایط کنونی که جای خالی آنها بیش از پیش احساس میشود ضروری است. کوتاهی در این امر باز گذاشتن میدان برای معاندانی است که با قلب چهره شهدا به جلادان سعی در کتمان ماهیت جلادگونه خود دارند. خبرنگار هفتهنامه شما در باره ویژگیهای پنج شهید ارزشمند انقلاب اسلامی از ابوالفضل توکلیبینا عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی جویا شده که پیش روی شماست.

گویا با شهید عراقی زودتر از دیگر شهدای مؤتلفه دوست بودید، درست است؟

بله، از دوره دبستان با شهید عراقی دوست بودم. ایشان انقلابی و سالها عضو فدائیان اسلام بود. در زمان فدائیان اسلام چندین بار هم به زندان رفت. 13 مهر سال 1341 قضیه انجمنهای ایالتی ولایتی پیش آمد که نهضت امام(ره) هم با اعتراض به آن آغاز شد. وقتی زمان علم مصوبه دولت اعلام شد، فردای آن روز امام(ره) در منزل حاج آقا موسی حائری یزدی فرزند آیتالله حائری یزدی تشکیل دادند و نیت پلید رژیم شاه و مسائل و مشکلات نهضت را عنوان کردند. آن جلسه سه مصوبه داشت یکی اینکه صریح به شاه و دولت برای لغو این مصوبه خلاف اسلام اعتراض کنند. دوم همه علمای سراسر کشور را در جریان بگذارند و سوم اینکه تشکیل این جلسات تا حصول نتیجه ادامه داشته باشد. حدود سه ماه طول کشید تا منجر به لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی شد. اولین جمعه یا پنجشنبه بعد از آن جلسه شهید عراقی را به قم خدمت امام(ره) بردم و در باره امام(ره) گفت: «این مرد همانی است که ما میخواستیم» و به امام(ره) و نهضت ایشان پیوست. شهید عراقی انسان مؤمن، انقلابی و مجاهدی بود که تا آخرین روزهای عمرش در راه انقلاب و امام(ره) فداکاری کرد.

شرح خاطرات شما از شهدا طبیعتا به درازا می کشد، از شهید رجایی برای ما یک نکته ای کاربردی بفرمایید.

شهید رجایی از چهار سالگی یتیم شد و از نوجوانیش شروع به دستفروشی کرد. در کنار آن تحصیلش را هم ادامه داد و توانست لیسانس ریاضی بگیرد. در دورهای که در مقطع فوقلیسانس در رشته آمار تحصیل میکرد به تدریس در مدرسه کمال هم میپرداخت. یادم هست وقتی میخواستیم میوه بخریم اجازه نمیداد میوهها را جدا کنیم. میگفت این بنده خدا خودش میوهها را میخرد و میآورد که بفروشد. ما که جدا میکنیم خرابها و ناسالمهایش برای او میماند. خدا را خوش نمیآید.

یعنی نمیخواست فروشنده ضرر کند.

همینطور است. در کارهای فرهنگی بسیار جاذبه داشت و آرام بود. با اعتقادات و عرفانش بچهها را جذب میکرد. ایشان بسیار سادهزیست بود. معمولاً دو دست لباس و دو پیراهن داشت. سالها کنار ایشان بودم. موقعی که نخستوزیر و بعد رئیسجمهور شد همان لباسها را در نهایت سادگی میپوشید. ایشان واقعاً انقلابی، پاک و دارای جاذبه بود.

شهید باهنر چطور؟

شهید باهنر در تربیت معلم بود. کم حرف میزد و بسیار آرام بود. عملش بسیار بیشتر از حرفش بود و در پس آن سکوت دریایی تلاش داشت. مقام معظم رهبری از ایشان با عنوان دانشمند، متعهد و معلم یاد کردند. در دورهای که مدرسه رفاه را دایر کردیم. ایشان و شهید بهشتی اجازه نمیدادند از بیرون معلم بیاوریم. میگفتند اگر معلمان ما خوب هستند چرا معلم جدید بیاوریم؟ بنابراین شهید باهنر شروع به کادرسازی کرد.

چگونه؟

60 دختر از تربیت معلم آوردند و مرحوم دکتر روزبه، شهید بهشتی، شهید مطهری و شهید باهنر سه ماه به آنها آموزش دادند و جهانبینی اسلام را مطرح کردند و در این مدت از آنها میخواستند یادداشت بردارند و جزوهای را آماده کنند. پایان این دوره جزوهها را از آنها گرفتند و بهترین جزوهها را انتخاب کردند، چون آن جزوهها نبوغ، تیزهوشی، دقت و توجه نویسنده آنها را میرساند، بر مبنای همان جزوهها افراد را برای معلمی انتخاب و تربیت و به این ترتیب کادرسازی میکردند.

به دلیل زندگی مخفی شهید اندرزگو از ایشان کم گفته شده است.

ایشان جوان سالم و سادهای بود. در قضیه حسنعلی منصور شهید اندرزگو جزء گروهی بود که شهید محمد بخارایی اجراکننده حکم اعدام انقلابی در آن عضویت داشت. شهید اندرزگو و چند نفر دیگر از کسانی بودند که قرار بود وقتی شهید محمد بخارایی حکم را اجرا کرد او را ببرند.

ایشان تأمین اسلحه هم میکرد؟

بله، ولی در قضیه حسنعلی منصور اسلحه را خود مؤتلفه در اختیار شهید بخارایی گذاشته بود. شهید اندرزگو در دورانی که فراری بود خودش اسلحه را تأمین میکرد. ایشان انسانی مؤمن، انقلابی و زیرک بود و به صور مختلف در همه جا حضور داشت. ساواک سالها دنبالش بود و موفق نمیشد او را دستگیر کند، ولی در آخرین پیگیری طی عملیات ایشان را نشناختند و در درگیری متوجه شدند و ایشان را به شهادت رساندند.

و آنکه دیرتر از بقیه به شهادت رسید، سید اسدالله لاجوردی.

افراد وابستهای میخواهند چهره ایشان را خراب کنند. شهید لاجوردی یکی از اعضای دوازده نفره شورای مرکزی ما در سال 42 بود. زندگی ساده و آرامی داشت. فوقالعاده قدرتمند و باهوش بود. اوایل که چهره واقعی منافقین آشکار نشده بود بعضی از روحانیون به آنها اقتدا میکردند. شهید لاجوردی و شهید مطهری در همان روزها و قبل از اعلام موضعشان گفتند اینها منافقند. ایشان انسان پاک، مؤمن و بصیری بود. پدرش نجار متدینی در قناتآباد تهران بود و چوبفروشی میکرد. لقمه حلال موجب زیرکی، باهوشی و بصیرت شهید لاجوردی شد.

گریزی به اتهاماتی که به ایشان زده میشود هم بزنید.

اینکه گفته میشود ایشان با شکنجه از منافقین اعتراف میگرفت اصلاً درست نیست. جمهوری اسلامی که سیره رژیم شاهنشاهی را نداشت. منتهی منافقین میکوشیدند با نفاق چهره انقلاب اسلامی را مخدوش کنند. او بهقدری انسان والایی بود که حتی منافقین را نصیحت میکرد و بسیاری از آنها توبه کردند. بالاخره منافقین به خاطر کینه دیرینهای که از ایشان داشتند ایشان را به شهادت رساندند. باید به فرمایش مقام معظم رهبری یک فیلم قوی در باره ایشان ساخته شود تا نسل جوان که آینده انقلاب دست آنهاست بدانند چه کسانی برای این انقلاب زحمت کشیدند، به میدان آمدند و با مجاهدت، قیام و خونشان انقلاب را پابرجا و مستحکم ساختند و شهید شدند. باید با زبان هنر مانع تغییر جای شهید و جلاد شد.

از شهدا زیاد گفته شده، از ماهیت شکنجهگران کمتر.

شکنجهگران و بازجوها افراد سبع و درنده و بعضا دوره دیده در اسرائیل بودند. خلقیات انسانی در آنها اصلاً نبود. انساننماهایی بودند که کورکورانه اهداف پلید استکبار جهانی را دنبال میکردند. شدت سبعیت آنها در حدی بود که زیر شکنجهها زندانی را فلج میکردند و یا میکشتند، اما مردم ما با رشادت ایستادگی کردند. اگر اطرافیان امام(ره) مقاوم و همچون آهن نبودند امام(ره) چه کار میکردند. امام(ره) با یارانشان توانستند این انقلاب را به ثمر برسانند.

https://shoma-weekly.ir/Gc1T4V