گفتگوی ویژه

شهدای مؤتلفه اسلامی را باور کردیم

ما با اعتقاد در این قسمت‌ها پیش رفتیم و بازیگران نسبت به نقش‌هایشان به یک باور رسیدند و با اعتقاد این نقش‌ها را هرچند که کوتاه بود ایفا کردند.
سریال معمای شاه با حواشی زیادی بر روی آنتن صداوسیما رفت، درحالیکه بسیاری از کار محمدرضا ورزی احساس رضایت میکردند اما بودند گروهی دیگر که نتیجه کار را با هزینهای که انجامشده غیرقابل قیاس میدانستند؛ اما واضح است که ورزی در این سریال ویژه بخشی از تاریخ معاصر را واگویه کرد که تاکنون کمتر به تصویر کشیده شده بود. در بخشی از این سریال، وقایع مربوط به اعدام انقلابی حسنعلی منصور توسط اعضای جمعیتهای مؤتلفه اسلامی و بی دادگاه رژیم پهلوی که منجر به شهادت تعدادی از این مبارزان شد، پخش شد. با توجه به فرارسیدن سالروز شهادت این شهدای عزیز با محمدرضا ورزی در خصوص این قسمتها، گفتگویی ترتیب دادهایم که در ادامه خواهید خواند.

ساخت چنین کار عظیمی، نیاز به مطالعه و پژوهش زیادی دارد، در خصوص قسمتهایی که مربوط به مؤتلفه اسلامی بود از چه منابعی برای کسب اطلاعات استفاده کردید و آیا از شخصیتهای حاضر حزب نیز بهره بردید؟

- من سالها پیش از ساخت سریال معمای شاه، کار پژوهشی مفصلی در خصوص تاریخ انقلاب اسلامی و شروع نهضت امام (ره) انجام داده بودم و آشنایی خوبی با وقایع مربوط به این دوران داشتم، بهتبع این آگاهی با تاریخ حزب مؤتلفه اسلامی، چگونگی تشکیل، نحوه مبارزات و اهم اقدامات صورت گرفته توسط آن، آشنا بودم. البته باید بگویم که بهطور خاص در خصوص چرایی حذف فیزیکی و اعدام انقلابی حسنعلی منصور کار مطالعاتی انجام داده بودم و این کار هیچ ارتباطی به معمای شاه نداشت. در زمان ساخت این سریال، چون نیاز به اطلاع از نحوه جزئیات وقایع رخداده بود، کار پژوهشی بیشتری انجام دادم، درباره مؤتلفه اسلامی نیز با جزئیات بیشتر به مطالعه پرداختم و اسناد بیشتر و گویاتری به دستم رسید و با افراد مختلفی گفتگو کردم که نتیجه آن شناخت بهتر من نسبت به این حزب بود.

نتیجه این کار پژوهشی گسترده برای شما چه بود؟

در خصوص حزب مؤتلفه اسلامی باید عرض کنم که ما نباید مؤتلفه اسلامی و اقدامات آن را منحصر به شهدای این حزب کنیم. این شهدا تابلوی مؤتلفه اسلامی هستند که در مسیر مجاهدتها و مبارزاتشان، جان خود را فدای استقلال کشور کردند اما در کنار اینها افراد دیگری حضور داشتند که همه لحظات انقلاب حضور داشتند، محاکمه شدند، بارها تا پای شهادت رفتند، تبعید شدند، به زندان افتادند و بارها شکنجه شدند مانند مرحوم استاد حبیبالله عسکراولادی که شخصیتی ممتاز و برجسته بودند و یا دکتر اسدالله بادامچیانکه مصائب زیادی را از شروع نهضت تحمل کردند و برای پیروزی انقلاب زحمات زیادی کشیدهاند. اینها را نمیشود نادیده گرفت. اینیک فرهنگ غلط شده است برای ما که همواره از درگذشتگان تجلیل میکنیم، من معتقدم وقت آن رسیده که دیگر یاد بگیرم تا افراد مادامیکه زنده هستند، قدرشان را بدانیم و از آنها به خاطر زحماتی که در هر عرصهای برای سربلندی ایران اسلامی کشیدهاند، تجلیل کنیم. در واقعه اعدام انقلابی حسنعلی منصور، شهدای بزرگوار ما مانند شهید حاج صادق امانی، شهید سید علی اندرزگو، شهید رضا صفارهرندی، شهید مرتضی نیک نژاد و شهید بخارایی مجریان این حرکت عظیم انقلابی بودند، متأسفانه افرادی که در پشتصحنه این مسئله بودند تا این اقدام صورت بپذیرد و پاسخ قاطعی به حکومت پهلوی در خصوص عقد قرارداد ننگین کاپیتولاسیون با آمریکا داده شود، کمتر دربارهشان صحبت میشود و گفته میشود و به نظرم باید این روند اصلاح شود.

در گفتگویی که با بازیگران نقش شهدای مؤتلفه در سریال معمای شاه داشتیم همه آنها متفقالقول گفتند که شما، کمک شایانی به آنها برای شناخت این شهدا کردهاید، چه ویژگیهایی از این شهدا را برای بازیگران برجسته کردید؟

من ابتدا تاریخچهای از حزب را برایشان گفتم و سپس برای هرکدام از این بازیگران متناسب با نقشی که قرار بود ایفا کنند به بیان جزییات پرداختم. بهطور مثال به آقای علی رام نورایی که نقش شهید حاج صادقی امانی را بازی میکرد، گفتم شما شهید امانی را تنها نباید بهعنوان مجری یک اقدام انقلابی ببینید، به نظرم شهید امانی بهتنهایی خودش یک سریال و یا یک کتاب ارزشمند است. اگر یکبار دقیق به فایل صوتی دفاعیه ایشان گوش کنید، خواهید فهمید که این انسان، اندیشمند بزرگی بوده است، اینکه تنها شهید امانی را خلاصه کنیم در عملیات حذف انقلابی حسنعلی منصور، ظلم به شخصیت بزرگ ایشان است. شهید امانی دارای اندیشههای ناب و جذابی بوده که بههیچعنوان در آن تندروی و افراط دیده نمیشود، افکار ایشان سراسر برگرفته از اعتدال است و بسیار لطیف فکر میکردند، البته طبیعی است که وقتی حاکمیت در برابر ناموس ملت بیتفاوت عمل کرده و آن را به حراج گذاشته است، گروهها وابسته به اسلام اصیل به وظیفه دینی خود عمل کنند و عامل این ننگ را مجازات نمایند. اینکه میگویم مؤتلفه گروه وابسته به اسلام اصیل است بدین خاطر میباشد که امام راحل دستور تشکیل آن را داده و در آن جلسه معروف که افراد انقلابی در نزد امام خمینی(ره) حضور داشتند، خودمعظم له می فرمایند باهم موتلف شوید و آنها نیز امر امام را اطاعت میکنند و با وحدت و همدلی، باهم ائتلاف کرده و مؤتلفه اسلامی را تشکیل میدهند. وقتی این گروه تشکیل شد دیگر نسبت به هر اقدامی که علیه اسلام شکل میگرفت واکنش مناسبی اتخاذ میشد و هرکسی در دولت و رژیم پهلوی نمیتوانست هر کاری را که دوست داشت علیه اسلام انجام دهد چراکه بودند افرادی که با آنها مبارزه و مخالفت کنند و مردم را نسبت به اقدامات رژیم آگاه سازند. معتقدم بیداری ملت مسلمان ایران در آن برهه در قالب جوانان مؤتلفه اسلامی بروز داده شد، البته پیشتر در فدائیان اسلام و در شخصیت شهید نواب صفوی نیز این بیداری نمود داشته است. مؤتلفه اسلامی طی سالهای پس از تشکیلش همواره با عهد و قراری که با امام راحل داشته است، پایبند بوده و ذرهای از آن عقبنشینی نکرده، موفق عمل کرده است و شاید به جرأت بتوان گفت که مؤتلفه اسلامی حزبی است که هیچ گاه از مسیر درست خود منحرف نشد، علیرغم اینکه گروههای دیگر زیاد به انحراف کشیده شدند. این فضا را من برای تکتک بازیگران ترسیم کردهام. برای هر شهید هم بهطور خاص با بازیگران صحبت کردهام. بهطور مثال شهید اندرزگو، واقعاً یک چهره فوقالعاده است که مانند شهید امانی خودش بهتنهایی میتواند یک سریال و یا یک فیلم مستند باشد. هرچند فیلم سینمایی تیرباران را در سال 65 از روی زندگی ایشان ساختند که انصافاً کار زیبایی بود اما شخصیت این شهید آنچنان جذاب و زیباست که جا دارد بارها به آن پرداخت. به بازیگران تأکید داشتم که باید این شهدا را باور کنید، گفتم اگر نمیتوانید این نقشها را بازی نکنید.

این تفکر در بین بازیگران جا افتاد؟

- بله آقای نورایی به باور رسید، من قبل از آنکه فیلمنامه را بدهم ایشان بخواند، فایل صوتی دفاعیه شهید امانی را برایش گذاشتم، آنچنان برایش جذاب بود که قبل از پایان نوار گفت من هستم، با تعجب میگفت این کیه، چهحرفهایی میزند، گفتم همه برای یکبار هم که شده باید این فایل صوتی را کامل بشنوند، درحالیکه اکنون این فایل محدوده شده به چند مجموعه انقلابی و نهاد تاریخی. در خصوص شهید بخارایی هم همینطور، به بازیگر بیانیهای که شهید در دادگاه میخواند، دادم، میگفت این فوقالعاده است. در این نامه شما به عینه میتوانید مجاهدت فی سیبل الله را در آن لمس کنید. ما با اعتقاد در این قسمتها پیش رفتیم و بازیگران نسبت به نقشهایشان به یک باور رسیدند و با اعتقاد این نقشها را هرچند که کوتاه بود ایفا کردند.

علت اینکه نسل چهارم ما این وجه انقلاب را نمیشناسد را در چه میبینید؟

متأسفانه ما شهدایمان را محدود کردهایم به چند خیابانکه نامشان بر روی آنهاست و مردم تا همین حد شهدا بهویژه شهدای مؤتلفه را میشناسند. مقصر اصلی خودمان هستیم که حق شهدا را بهجا نیاوردهایم، شهدا خیلی به ما خدمت کردهاند اما ما نسبت به وظیفهمان کوتاهی داشتهایم. این تنها مختص به شهدای پیروزی انقلاب نیست، بلکه شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای حافظ امنیت کشور را نیز در برمیگیرد. درحالیکه باید بافرهنگسازی درست این شهدا را به نسل چهارم بشناسیم. باید به این نسل بگوییم که اینگونه نبوده است که مردم در سال 57 به خیابانها آمدند و رژیم را ساقط کردند، نه انقلاب اینگونه به پیروزی نرسید، مجاهدتهای زیادی رخداده، خونهای زیادی ریخته شده تا مردم بیدار شوند و علیه رژیم پهلوی قیام کنند.

شهدای ما خود فرهنگساز بودهاند و اگر نهادهای مسئول به سمتی میرفتند که این فرهنگ را به مردم بشناسند، الآن ما با معضل عدم شناخت نسبت به آنها مواجه نبودیم. لازم بود که این فرهنگ را که شهدا برای ما به ارمغان آوردهاند با پشتیبانی و از طریق محصولات فرهنگی مانند کتاب، فیلم، هنرهای تجسمی و سایر ابزارهای هنری به مردم معرفی کنیم. نمیگوییم این کار نشده، صورت گرفته اما تبلیغی صورت نگرفته است چراکه اساساً به فکر این قسمت نیستیم. وقتی شما کتابی راجع به زندگی شهید اندرزگو منتشر میسازید این باید با پروپاگاندا به مردم معرفی شود. در سطح شهر و از طریق تابلوهای تبلیغاتی و سایر مجموعهها به مردم معرفی شود. بخشهایی از آن در دید مخاطب قرارداده شود تا مردم آن را بخوانند. باید از ظرفیت رسانه ملی و فضای مجازی استفاده کنیم، باید آموزشوپرورش و آموزش عالی را درگیر کنیم که هیچکدام را انجام نمیدهیم. کاری که ما صورت میدهیم این است که کتاب را چاپ میکنیم، آنگاه در کتابخانهها و نهایت در چند مجموعه انقلابی آنها را نگهداری میکنیم. با این شکل کسی با شهدای ما آشنا نخواهد شد.

چرا آنچنانکه بایدوشاید در این سریال از مؤتلفه اسلامی سخنی به میان نیامد و محدود شد به همان واقعه اعدام انقلابی حسنعلی منصور؟

دلایل مختلفی داشت، شاید مهمترین آن این بود که این سریال متمرکز بود بر روی خود شاه و قرار بود بیشتر به زوایای پنهان زندگی او بپردازد، از سوی دیگر ما زمان کافی در اختیار نداشتیم بااینحال من تلاشم را کردم تا ولو هرچند کوتاه دینم را به این شهدا ادا بکنم و بچهها نیز با عشق و علاقه این کار را انجام دادند.

البته این را بگویم که بازخورد همین مقدار هم بسیار زیاد بود و خبر قطعی دارم که قشر عظیمی را تحت تأثیر قرارداد. معتقدم این میزان بههیچعنوان برای شناخت مؤتلفه اسلامی کافی نیست و باید خیلی بیشتر از اینها اقدام صورت بگیرد. در این بخش باید یک انتقاد هم به خود حزب بکنم. بزرگان حزب آنچنانکه باید و شاید برای شناساندن حزب و شخصیتهای اثرگذارش به مردم تلاش نکردهاند. حزب باید بیش از این از اهدافش رونمایی بکند، بیشتر خود را در معرض دید مردم قرار بدهد، بیشتر از خودش به مردم بگوید. به نظرم سالهاست که حزب زیاد خود را آنچنانکه توقع میرود رسانهای نکرده است. توقعی که بهحق نیز است. تازه بعد از سالها حزب در انتخابات ریاست جمهوری اخیر یک اقدام مثبتی در زمینه شناساندن خود به مردم انجام داد و آقای میرسلیم با تابلوی مؤتلفه اسلامی در انتخابات حضور پیدا کرد. همین اقدام که ایشان در مناظرات و در مجامع گوناگون حضور پیدا کرد، اقدام بسیار مثبتی برای شناساندن حزب به مردم و بهویژه نسل چهارم انقلاب بود. به نظرم حزب باید بیشتر از گذشته برای معرفی خود به مردم تلاش کند و تنها منحصر به چند کتاب نشود.

https://shoma-weekly.ir/PniP3Q