گفتگوی ویژه

شرایط امروز جهان فرصتی تاریخی برای عدم تعهد است

در شرایط فعلی که جهان در سردرگمی سلسه مراتب قدرت به سر می‌برد، به طور حتم کشورهای عدم تعهد این فرصت رادارند که نقش آفرینی موثری برای کسب جایگاه و حل مشکلات خود داشته باشند و به همین جهت به نطر می‌رسد فرصت مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران است که در این بزنگاه تاریخی به برخی گسل‌های ایجاد شده به دست قدرت‌ها در مناطق مختلف جهان که جزیی از دغدغه های اعضا است پرداخته و از‌ این مسیر بتواند به تعمیق اندیشه‌های کشورهای عضو و باورمندی این سازمان و هنر تاثیرگذاری آن نیز کمک نماید.
گفت و گو: امیر زینلی- این روز‌ها سالگرد سخنرانی مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری‌شان در اجلاس عدم تعهد در زیمباوه است. سخنانی که در سال ۱۳۶۵ انجام شد و نکات فراوانی داشت. خواستیم مقایسه‌ای صورت بدهیم که امروز‌‌ همان شرایط در جهان سوم حاکم است و همچنان این هشدار‌ها پابر جا مانده است یا خیر؟ به همین دلیل سراغ دکتر حسن لاسجردی کار‌شناس امور بین الملل رفته‌ایم.

***

مقام معظم رهبری در بخشی از صحبت‌هایشان گفتند که جهان سوم اندامی است که حیات مستقل هر کدام از اعضا آن قابل تصور نیست. به نظر شما امروز هم جهان سوم همین وضعیت را دارد؟

به نظر من بله! این بحث در حقیقت عدم استقلال اعضا و جوارح جهان سوم هم به جهت نحیف بودن و ضعیف بودن و هم وابستگی که به یکدیگر دارند را نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد که این سخن مقام معظم رهبری امروز هم قابل تعریف و تفسیر است به جهت اینکه کشور‌های جهان سوم به دلایل مختلف روابط سیاسی اقتصادی و اجتماعی از همه مهم‌تر از نظر حیثیتی امنیتی دارای استقلال و دارای آزادی عمل نیستند و از یک طرف نقصان‌هایی در درون از نظر ساختار قدرت و تقسیم آن دارند و از نظر بیرونی هم ضعیف هستند و زمینه‌های لازم برای جهش‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و حتی امنیتی را ندارند. وابستگی‌ها و پیوستگی‌های خودشان را دارند که این شرایط باعث می‌شود که آن نکته‌ای که شما اشاره کردید سبب ضعف در ساختار سیاسی این کشور‌ها و منطقه باشد.

سران کشورهای جنبش عدم تعهد بعد از سخنرانی به ایشان گفته بودند این دغدغه‌ها یی که شما طرح کردید ما هم داریم ولی جرأت طرح این حرف‌ها را نداریم. امروز شما جهان سوم را چطور می‌بینید؟ آیا زیر بار سلطه‌اند و هنوز جرأت گفتن ندارند؟

در حقیقت ساختار قدرت هم چنان در نظام سلطه موجود است. یعنی به جهت تأمین منابع و ظرفیت‌های لازم و دسته بندی‌هایی که انجام شده است، عده‌ای تلاش می‌کنند که در حقیقت انحصار عوامل قدرت در عرصه بین المللی را در اختیار داشته باشند به طوری که می‌توانند نگذارند رقیبی بالا بیاید و عرصه جهانی همچنان در اختیار زورمندان جهان باشد.

اما برخی ملاحظات تغییر کرده است. مثلاً در دوران دو قطبی و حتی تا دهه نود کسی بحث مبارزه و به چالش کشیدن قدرت‌های بزرگ و حتی تفکر یا فکر اینکه یک روزی رویارویی با قدرت‌ها صورت بگیرد را نداشت. اما آنچه مسلم است، بعد از بروز انقلاب اسلامی و چالش‌هایی که بعد از پیروزی انقلاب و تثبیت آن با نطام سلطه داشته، سبب شد تا برخی از کشور‌ها به این روحیه و به این باور برسند که آن‌ها هم می‌توانند با تواناییهای خود دربرابر قدرت‌ها خود نمایی داشته باشند.

در عین حال بعد از پایان دوران دو قطبی با توجه به اینکه خیلی از کشور‌ها دارند تلاش می‌کنند که وارد مدار قدرت بشوند، این زمینه را به وجود آورد. از بین رفتن نظام دو قطبی و آمادگی برخی از کشور‌ها که آماده ورود به باشگاه‌های مختلف قدرت بودند، سبب شد تا نطام‌مندی قدرت در منظومه جهانی تغییر یافته و زمینه برای ورود برخی کشورهای نوظهور در رده بندی‌های جهانی فراهم شود.

به نظر می‌رسد که آن چیزی که واقعیت دارد، این است که اندیشهٔ انقلاب اسلامی در تفکر حضرت امام (ره) که در دورنش خود باوری و اعتماد به نفس و دین داری بوده، توانسته تحرک عظیمی را در خیلی از ملت‌ها و دولت‌ها ایجاد کند. اما بحث دوم بحث تغییر قدرت در ساختار جهانی بعد از فروپاشی شوروی است که بعضی از کشور‌ها تلاش کرده‌اند خودشان را ارتقاء بدهند که این ارتقاء احتمال رویارویی و احتمال گرفتن امتیاز و یا ایجاد یک فرصت رقابت با قدرت‌های بزرگ را در خودشان فراهم کرده‌اند.

بعد از فروپاشی نظام دوقطبی خیلی از کشور‌ها تلاش کرده‌اند که از یوغ شرق و غرب در بیایند. به نوعی بلوک‌های منطقه‌ای شکل گرفته تا یک شرایط جدید را شکل بدهند که در این بلوک بندی خیلی از کشور‌ها دیگر فشار همه جانبهٔ غرب یا شرق را نپذیرفتند و تلاش کردند که امتیاز گیری کنند و خودشان را ارتقاء بدهند.

یک اعتراضی که ایشان در بیاناتشان داشتند این بود که جنبش چرا اعلام نمی‌کند که بی‌طرفی اعضا در قبال هر گونه تجاوز، تخلف از اصول جنبش است. به نظر می‌رسد که الان هم جنبش عدم تعهد همین وضعیت را دارد نظر شما چیست؟

این نکته به این معنا است که جنبش عدم تعهد یا کشور‌ها وقتی که به موضوع منافع می‌رسند، دچار یک تضادی می‌شوند. در موضوع تضاد منافع دو جانبه و منافع گروهی مثلاً ما در اتحادیه اروپا کمابیش داریم حالا چه در مصالح نظامی، سیاسی و اقتصادی به نظر می‌رسد که رسیدن به نقطهٔ تعادل زمان می‌برد، اما هر چقدر این سازمان قدرتمند‌تر باشد میزان همگرایی درمیان کشورهای عضو به‌‌ همان اندازه بالا می‌رود.

به نظر می‌رسد که سازمان عدم تعهد دارای قدرتمندی آن چنانی نیست یعنی هم در متغیرهای قدرت و هم در نفوذ و تأثیر گذاری و هم در چانه زنی‌ها، هنوز به حدودی که باید برسد، نرسیده است. با توجه به تعداد کشور‌های عضو که در عدم تعهد قابل توجه هست، متاسفانه تناقض‌ها و در حقیقت تضادهای رفتاری در این سازمان ملاحظه می‌شود. از این حیث که عرض کردم عدم تعهد دچار یک نوع سیر نزولی گردیده، که بخشی بر می‌گردد به موقعیت کشور‌ها، بخشی هم بر می‌گردد به لابی‌هایی که در پس پرده انجام می‌گردد و تغییر قدرتی که بسیار نامعلوم است و در روابط بین قدرت‌ها و کشور‌ها به صورت سیال نمود دارد.

در مدتی که ریاست جنبش عدم تعهد برعهده ما بود چه کردیم و در مدت باقی مانده چه باید انجام دهیم؟

جنبش عدم تعهد اگرچه تجمع کشور‌های متعدد و مختلف است اما این تشکل‌ها و این درحقیقت ترتیبات منطقه‌ای بیشتر اهل رایزنی و تطابق و اعمال اثر هستند تا اقدامات صوری. زیرا با توجه به ساختاری که ما به هر صورت بخواهیم یا نخواهیم در این سازمان‌ها دنبال می‌شود، بیشتر اقدامات مشورتی و اقدامات اصطلاحاً توصیه‌ای و اقدامات اجرایی است. لذا در شرایط امروز آنچه که شاید ما از عدم تعهد انتظار داریم، این بود که همین اقدام را به درستی و به موقع انجام دهد که به نظر من در خیلی مواقع انجام نداده است، ولی به جهت تعدد نگاهی که در خیلی کشور‌ها بود آن طور که باید می‌شد نشده است. ولی از سوی دیگر تجربه این سازمان‌ها نشان داده که مدیریت حساب شده و به موقع توانسته به خوبی از پتانسیل اعضا استفاده کند. به همین جهت فراز و فرود خیلی از سازمان‌ها و نهادهای منطقه‌ای و حتی بین المللی به مدل تصمیم گیری و مدیریت آن بر می‌گردد.

نکته مهم دیگر اینکه در شرایط فعلی که جهان در سردرگمی سلسه مراتب قدرت به سر می‌برد، به طور حتم کشورهای عدم تعهد این فرصت رادارند که نقش آفرینی موثری برای کسب جایگاه و حل مشکلات خود داشته باشند و به همین جهت به نطر می‌رسد فرصت مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران است که در این بزنگاه تاریخی به برخی گسل‌های ایجاد شده به دست قدرت‌ها در مناطق مختلف جهان که جزیی از دغدغه های اعضا است پرداخته و از‌ این مسیر بتواند به تعمیق اندیشه‌های کشورهای عضو و باورمندی این سازمان و هنر تاثیرگذاری آن نیز کمک نماید.

از نکات بسیار حساس این دوران، احساس خلاء قدرت در نظامات بین المللی و در نتیجه سرازیر شدن مصائب بین المللی به طرف کشورهای حاضر در مناطق بحرانی است که بیشتر اعضای عدم تعهد در این مناطق به سر می‌برند و این فرصتی تاریخی است تا در شرایط ناخواسته و اجبار نطام سلطه کشورهای خواهان تغییر شرایط به خودباوری رسیده و در این طریق گام بردارند که در این منطومه خودباوری، شناخت ظرفیت ها و ایجاد همگرایی، رقابت برای تولید و ایجاد مزیت بومی در مناطق مختلف با هدف مبارزه با شرکتهای چند ملیتی و داشتن کرسی تصمیم گیری در سازمان ملل است که در بیانات رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سال ۱۳۶۵ در حراره نیز به خوبی بر این نکات تاکید شده است.

درمجموع فکر می‌کنم اقداماتی که عدم تعهد در مورد بحث فلسطین، عراق، سوریه و بحرانهای منطقه‌ای داشته و بحث شرایط اقتصادی و پیشنهاد‌هایی که ایران برای همگرایی و خلع سلاح و مباحث هسته‌ای داده است، همه پیشنهادهای مؤثری بوده که در گذار زمان باید به اقدام تبدیل گردد.

https://shoma-weekly.ir/SjgMKf