نتیجه انتخابات شکست اصولگریان در تهران، پیروزی اصلاحطلبان در تهران، شکسـت اصلاحطلبــان در شهرستانهـا و پیروزی اصولگرایان در همان شهرستانها بود. دلایل این تفاوت از نظر شما چیست؟!
فکر میکنم با توجه به اقدامات دولت در این مدت، بهویژه بحث برجام و نیز اقدامات دشمنان بتوان گفت که عوامل متعددی در شکلگیری این امر موثر بوده است.
این عوامل ابعاد خارجی نیز دارد. یکی اینکه راهبردهای اصلاحطلبان در انتخابات بر مدار اتحاد و ائتلافشان با جریان اعتدال بود. طرح تقابل یا دوقطبی اعتدال و افراط هم در همین راستا بود. آنها تلاش کردند که این دوقطبی را در سطح کشور جا بیندازند.
اصولگراها در جریان برجام با دولت مخالف بودند و اصلاحطلبان سعی کردند که این مسئله را بهعنوان افراطیگری برای مردم جا بیندازند.
عامل دیگری که در اینباره قابل توجه است، بحث دوقطبی موافق و مخالف شورای نگهبان بود که چون رمز فتنه شورای نگهبان بود، حمله به مدافعین را در رأس قرار دادند و مخالفین را در طرف دیگری قرار دادند و جبههای تشکیل دادند برای مظلومنمایی کسانی که موضع مخالف شورای نگهبان داشتند.
موضوع دیگری که در انتخابات تاثیر داشت در واقع این بود که خارجیها در این مدت با آمدن هیئتهای اقتصادی که هیچ ثمرهای بهصورت عملی نداشت، تلاش کردند نشان دهند که دولت با برجام زمینه خروج از انزوای اقتصادی و تحریم را فراهم میکند. این در حالی بود که این هیئتها، کاری انجام ندادند. بنابراین خارجیها با هزینه سنگینی که برای اعزام این هیئتها متحمل شدند، به جریان مطلوب خود کمک کردند و سعی در ایجاد تغییر و تحولاتی داشتند که مردم را به آینده برجام امیدوار کند.
مجموع این شرایط عواملی ایجابی بود که وجود داشت. برخی عوامل سلبی هم وجود داشت که از جمله آنها باید به عملکرد منفی دولت قبل و تاثیر آن بر شرایط اصولگرایان اشاره کرد که باعث شد اصلاحطلبان بهصورت کامل و با همه توان در برابر اصولگرایان بایستند و بهطور مستمر و بیوقفه سعی کنند که در جامعه، اصولگرایان و دولت قبل را تخریب کنند؛ بهگونهای که هیچ دستاوردی برای اصولگرایان باقی نگذارند.
عامل موثر دیگر در نتایج انتخابات رای اولیها در تهران بودند. آنها جمعیتی قریب به یک میلیون نفر دارند. این جوانان رای اولی در تهران دبیرستانی بودند و مدارس و وزارت آموزش و پرورش برای آنها برنامههایی داشتند. سخنرانیهای متعددی برای آنها ترتیب داده شده بود که بتوانند اثر بگذارند.
بهنظر میرسد که در سطح کشور، کسانی که دور از آمارها و مطبوعات بودند، توانستند نظرشان را حفظ کنند و در همان راستا رای بدهند. علاوه بر این، در تهران تبلیغات اصولگرایان نسبت به فعالیت تبلیغاتی اصلاحطلبان، ناقص بود. اصلاحطلبان تمرکزشان را روی شبکههای اجتماعی گذاشته بودند و از شبکههای اجتماعی نهایت استفاده را کردند. 20 درصد اینترنت در اختیار انتخابات بود. میزان استفاده اصولگرایان از این 20 درصد بسیار کم بود؛ درحالیکه اصلاحطلبان از تمام آن استفاده کردند. اصلاحطلبان سازمان رایدهیهای خود را بهکار گرفتند، درحالیکه اصولگرایان به روشهای سنتی اتکا کردند و کمتر از شبکههای اجتماعی بهره گرفتند. از آنجایی که بیش از 50 درصد مردم تهران شناختی نسبت به لیستها نداشتند و فقط به سرلیستها رای میدادند، نوع رساندن این لیستها از طریق موبایلها تاثیر زیادی بر هدایت رایدهندگان داشت.
حمایت آقای هاشمی و خاتمی از لیست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و خبرگان را چگونه میبینید؟
طبیعتا تاثیر آقایان هاشمی و خاتمی در بیدار کردن قشر منتقد نظام و قشر همچنان متاثر از فتنه 88 قابل توجه بود. این دو توانستند آن خفتگان فتنه را با مواضعشان، از موضع آقای هاشمی در 12 بهمن گرفته تا پیام آقای خاتمی، بیدار کنند و وارد سیستم بکنند؛ بهگونهای که اینبار آن شبکه اجتماعی هم به یک اجتماع شبکهای تبدیل شد و توانست یک رای لیستی را تضمین کند.
آنها چون نتوانستند از برنامه قبل خود یعنی رفع حصر و عادیسازی سران فتنه در افکار عمومی و رفع ممنوعیت سران فتنه استفاده کنند، از طریق شبکه اجتماعی پیام را منتقل کردند و این حرکت را در برخی پوسترها نیز انجام دادند. آنها در فضای مجازی از این ابزار علیرغم غیرقانونی بودن، برای بیدار کردن طرفدارانشان استفاده کردند.
ترکیب مجلس آینده یکدست نخواهد بود و از هر دو جناح در آن هستند. شانس محمدرضا عارف برای ریاست قوه مقننه را در مقایسه با علی لاریجانی چقدر میدانید؟
با توجه به اینکه اصولگرایان باز هم در مجلس از یک اکثریت قابل توجهی برخوردارند و در بیان اصلاحطلبان و اعتدالیون اختلافاتی درباره آقای عارف هست، بخشی به ایشان معتقدند و بخشی به آقای لاریجانی، من احتمال رای آوردن آقای لاریجانی را بیشتر از آقای عارف میدانم.
احتمال دارد که اصولگراها از لاریجانی حمایت کنند؟
بهنظر میرسد که اصولگراها برای ریاست مجلس آقای لاریجانی را به آقای عارف ترجیح دهند