گفتگوی ویژه

«سیاست عین دیانت بودن» خود از عوامل اقتدار جامعه دینی است

اگر بتوانند دین را از ما بگیرند آن وقت خواهند توانست، حکومت و جامعه را نیز از ما بگیرند، امری که برای تحقق آن بسیار برنامه ریزی کرده اند. در گذشته مردم دین دار بودند اما جامعه و حکومت دینی نبود اما الان در عین حالی که مردم دین دار هستند جامعه و حکومت هم دینی است و این را دشمن تلاش دارد تا از هم جدا کند.
یکی از راههای شکست دادن حرف مقابلتان شناخت هر چه بهتر نقاط قوت اوست تا با رخنه در آن، زمینه را برای پیروزی خود فراهم سازید. این همان کاری است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان این مرز و بوم و در رأس آنها آمریکای جنایتکار و انگلیس خبیث در دستور کار خود قرار داده اند. این روزها که اقتدار ایران اسلامی در حد اعلای خود قرار دارد، تلاش دشمنان قسم خورده آن نیز بیشتر شده است که نمونه هایی از اقدامات شان را مقام معظم رهبری در نوزدهم دی ماه امسال و در دیدار با مردم قم بازگو کردند. برای تبیین بیشتر یکی از این موارد، گفت و گوئی با امام جمعه کازرون و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی جناب حجت الاسلام محمد خرسند ترتیب داده ام که در ادامه به آن اشاره می شود.

* جناب آقای خرسند مقام معظم رهبری یکی از عوامل اقتدار ایران اسلامی را ایمان دینی خواندند، برای خوانندگان ما توضیح می فرمایید که ایمان دینی یعنی چه و بخش های مختلف جامعه بویژه حوزه در رشد آن چه نقش دارند؟

جمهوری اسلامی بر اساس دین شکل گرفته و همین نکته، عامل تمایز آن با سایر نظام های سیاسی در دنیا ست. برهمین اساس از پایه های مهم اقتدار آن، ایمان، اعتقاد و باور مردم به آموزه های دینی است، در حالی که در جوامع غیر دینی اقتدار بر پایه توسعه عوامل دنیوی و مادی شکل می گیرد. در کنار آن که در یک جامعه دینی مردم باید پایبند به مظاهر دینی باشند، حاکمان آن جامعه نیز باید توانائی دین را در اداره جامعه باور کنند تا اقتدار شکل بگیرد. همچنین حاکمان جامعه دینی باید بتوانند ضمن تامین حوائج دنیوی مردم جامعه خویش، زمینه سعادت اخروی آنها را فراهم سازند. به عبارتی آنها باید این توانائی را داشته باشند که از مفاهیم دینی، عوامل سعادت دنیوی و اخروی مردم را استخراج کنند. کسانی هم که اعتقاد دارند حکومت دینی وظیفه ایی در قبال هدایت مردم به سمت بهشت ندارد، معنای درست حکومت دینی را متوجه نشده اند. ضمن آنکه حکومت دینی تنها در نماز و روزه و حج خلاصه نمی شود، بلکه باید تمام ابعاد دین در آن عمل شود. شما عربستان را می بینید، اگر چه به ظاهر برخی ظواهر دین را رعایت می کنند اما در عمل با مستکبرین جهان هماهنگ هستند و منافع آنان را تامین می کنند، به این نمی شود گفت حکومت دینی، باید باور داشت که دین برای تمام شئون زندگی مردم برنامه دارد، برای اقتصاد، فرهنگ، سیاست و مسائل اجتماعی دین آموزه دارد که بر اساس آن می شود سعادت مردم را در دنیا و آخرت تامین کرد. نمی شود که نظام اسلامی در ظاهر دینی باشد ولی در عمل غرب مآبانه اداره شود اما اگر در باطن هم به دین عمل شد و به آن اقتدا کرد آن گاه اقتدار از جنس هویت دینی در جامعه ایجاد می شود. در خصوص نقش حوزه هم باید بگویم که سرچشمه انقلاب از حوزه های علمیه و با محوریت روحانیت و مراجع شکل گرفته است، بر همین اساس زمانی اقتدار آن حفظ می شود که همچنان حرکت ما با محوریت مراجع و روحانیت صورت بگیرد. لازم است که حوزه نیز در همین راستا حرکت کند و باور کند که ایمان دینی عاملی برای افزایش اقتدار است و در جهت تثبیت آن تلاش کند. حوزه باید در برابر اقداماتی که سعی می کند آن را از سیاست دور کند بایستد و حوزه ایی انقلابی باشد که در همه عرصه ها حضور فعال و موثر دارد.

* در کنار ایمان دینی معظم له بر معرفت دینی هم تاکید ویژه داشتند، یعنی همانی که شما اشاره داشتید تنها دین در ظاهر خلاصه نشود، در این خصوص بیشتر توضیح می فرمائید؟

معرفت دینی یعنی پی بردن به عمق و باطن دین، اگرچه ضروری است که ظاهر دین در جامعه حفظ شود، نماز گرامی داشته شود، امر به معروف و نهی از منکر انجام شود و جلوی فسق و فجور علنی را گرفت. اما باید آموزه های دین را به یک باور تبدیل کرد، یعنی این که مردم خود و بدون نظارت حکومت در پی رعایت حدود الهی باشند، خدامحوری در جامعه اساس باشد و روح دین انجام شود. دین اصیل حب و بغض دارد هم تولی دارد و هم تبری، دوست داشتن دوستداران خدا و اولیای او و دشمن دانستن دشمنان خدا و اولیای او، معرفت دینی همین جا معنا پیدا می کند، بر اساس این معرفت می توانیم درک کنیم که باید با دشمنان مبارزه کرد و گرنه بدون آن می شود همان چه که الان در کشورهای اسلامی رخ می دهد. نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی اعلام می کند که روابط ما با حکام عربی در حال گسترش است، خوب این چه دینی است که زمامداران اسلامی با دشمن قسم خورده خود روابط گسترده ایجاد می کند و در مقابل جمهوری اسلامی را که به مبارزه با اسرائیل پرداخته تکفیر می کنند و انواع مزاحمت ها را برایش بوجود می آورد، این نشان از نبود معرفت دینی دارد و به عبارتی دین آنها اصیل نیست.

* در همین دیدار مقام معظم رهبری بر تلاش دشمنان برای جدائی دین از سیاست اشاره دارند، در این مورد هم توضیح می فرمایید؟

طی سالهای متمادی دشمنان ما تلاش داشتند تا دینی را به ما بشناساند که در کنج خانه ها محصور است و به اتفاقات جامعه کاری ندارد، به عبارتی دین را یک امر الهی معرفی می کند که نباید با سیاست که همراه است به دروغ، کلک، حقه بازی و فریبکاری ، آمیخته شود و متاسفانه تا حدود زیادی هم موفق شدند تا دین مردم را از جوهره اصلی اش خالی کنند و در این بین نقش انگلیس خبیث کاملا ً مشهود است. در برابر این تلاشها، علمایی بودند که به مبارزه برخاستند و تلاش کردند پیوند حقیقی بین دین و سیاست را به سطح جامعه برگرداند که نمونه آن شهید مدرس است با آن عبارت معروف که سیاست ما عین دیانت ماست و سپس شخص امام بزرگوار ما که این مفهوم را عملی کردند و جمهوری اسلامی را با همین نگرش تاسیس کردند. شما در زیارت جامعه کبیره دارید که می فرمایند" ائمه سیاستمدارترین بندگان هستند"، خوب این نشان از پیوند دین و سیاست دارد. دین ما به ما می گوید که انسان می تواند هم دیندار باشد و هم سیاستمدار، هم اخلاق را رعایت کند و هم جامعه را اداره کند، اساسا ً حرکت امام خمینی (ره) بر همین مضمون شکل گرفت. سیاست عین دیانت بودن خود از عوامل اقتدار جامعه دینی است. کشوری که اینگونه باشد را دشمن نمی تواند به راحتی شکست دهد، برهمین اساس آن هجمه به این عوامل اقتدار را در دستور کار خود قرار داده اند و دین در سرلوحه اهداف آنها قرار دارد. اگر بتوانند دین را از ما بگیرند آن وقت خواهند توانست، حکومت و جامعه را نیز از ما بگیرند، امری که برای تحقق آن بسیار برنامه ریزی کرده اند. در گذشته مردم دین دار بودند اما جامعه و حکومت دینی نبود اما الان در عین حالی که مردم دین دار هستند جامعه و حکومت هم دینی است و این را دشمن تلاش دارد تا از هم جدا کند.

https://shoma-weekly.ir/bA4xtv