
***
چرا در ایران اقبالی به کار حزبی نشان داده نمیشود؟
در کشور ما احزاب سابقه خوبی به جا نگذاشتهاند، یعنی اولین حزب که حزب توده بود و فعالیتهایی را در کشور ما داشت، به دلیل عملکردش، ذهنیت منفی برای مردم ما باقی گذاشت. بعد از آن هم برخی احزاب مثل حزب مشارکت فعالیتهایی را از خود نشان دادند، که آن ذهنیت قبلی تقویت شد. حزب جمهوری به دلیل اینکه در یک مقطع خاص نشئت گرفته از آرمانهای حضرت امام بود و سالهای انقلاب که مردم شور و حال انقلاب را داشتند و با رهنمودهای حضرت امام جلو آمدند، توانستند حرکتی را شکل دهند. این حرکت به دلیل مقطعیبودن و پایان کار حزب جمهوری اسلامی بعد از چند سال، سابقه و تجربه خوبی را به دست آورده بود که میتوانست ادامه دهد؛ ولی به دلایلی که آن مقطع نیازمند دستور حضرت امام برای انحلالش بود، کار متوقف شد.
علت دیگری هم برای نبود کار تشکیلاتی در ایران وجود دارد؟
در کشور ما پرداختن به یک حزب و شکلدادن به تشکلی تحت عنوان یک حزب خاص، کار مشکلی است. ما مسلمان هستیم. معمولا خیلی وقتها حول محور ولایت فقیه و دستورات دینی و انقلابی خود حرکت میکنیم. شاید یکی از دلایلی که مردم به احزاب اعتماد نمیکنند همین است چون با خود فکر میکنند که اگر قرار باشد که گردهمایی و تجمعی داشته باشند بهترین راه را حسینیهها و مساجد و نمازهای جمعه میدانند. حرکتهای خودجوشی میدانند که نشئتگرفته از دین مبین اسلام و فرامین مقام معظم رهبری و وصایای حضرت امام و آن آرمانهای انقلاب اسلامی است و شما میبینید که وقتی یک راهپیمایی را در روز قدس و 22 بهمن داریم یا زمانی که حتی مقام معظم رهبری در نماز جمعه شرکت میکنند، حضور حداکثری مردم را در این همایش ها و حماسهها داریم و این خودش یک تجمع حزبی میشود. یعنی حزبالله حاکم میشود و تجلی پیدا میکند. به نظرم میآید یکی از دلایلی که مردم وابستگی به حزبهای گروهی و سیاسی ندارند همین است که تکیه آنها به بحث وحدت الهی و اسلامی است. معمولا هم میدانند که احزاب مختلف فرضا در مواقعی مثل بحث انتخابات و همایشهای سیاسی شکل میگیرند، پررنگ میشوند و بعد از گذشت آن موقعیتهای سیاسی و اجتماعی افول میکنند و مردم از گردشان دور میشوند، این هم یکی از دلایل است.
علت اینکه هنوز در ایران ساز و کاری برای تحزب تعریف نشده است را در این میدانید که مردم اقبالی به حزب ندارند؟
هم به دلیل اینکه مردم اقبال ندارند هم اینکه اگر شما بررسی اجمالی کنید از ابتدای انقلاب دولتها با نظرات و دیدگاههای متفاوت هر 8 سال به 8 سال جا به جا شدهاند. یعنی یک دوره، دوره سازندگی با حزب کارگزاران، یک دوره اصلاحطلبان بودند با حزب مشارکت یا احزابی که در کنار آن فعالیت داشتند، بعد از آن دولت آقای احمدینژاد و حزب پایداری و رایحه خوش خدمت و حالا هم دولت آقای روحانی که حزب اعتدال مینامندش. این با تغییر نگرش دولتها، حزب حاکم یا فعالیتهای سیاسی که در جامعه رونق میگیرد تغییر پیدا میکند و ثبات دائمی ندارد که مردم بتوانند به یک حزب اعتماد کنند و با آن حرکت کنند و جلو بیایند. این تغییر و جا به جایی در دولت و سیاستهایی که در دولت تغییر پیدا میکند، هم باعث میشود که خود دولتها به یک حزب خاص و ادامه فعالیتهایش نپردازند و هم اینکه مردم اعتماد مناسب و ادامهدار و دنبالهداری نداشته باشند.
با این توضیحی که فرمودید فکر میکنید اگر یک کار حزبی و تشکیلاتی درست در ایران شکل بگیرد، موفق خواهد بود و باعث بهبود وضعیت کشور خواهد شد؟
اگر واقعا ما مردم را بشناسیم، نیازهای سیاسی، اجتماعی و فکری آنها را درک نماییم و واقعا یک چارچوب دقیق که منطبق با نگرشهای دینی و نیازهای اجتماعی برای آن تعریف کنیم یعنی در حقیقت دغدغه جلب اعتماد عمومی را داشته باشیم به ویژه کسانی که دغدغه و علاقه خاصی به نظامشان، حاکمیت، به بحث حاکمیت دینی و به بحث آرمانهای حضرت امام راحل دارند، میتوانیم این تشکل را ایجاد کنیم.