گفتگوی ویژه

رمز پیروزی در جنگ نفتی

باید تلاش کنیم اقتصادمان را از نفت قطع کنیم و به سمت اقتصاد دانش‌بنیان برویم و این نکته را بدانیم که نفت فقط متعلق به نسل حاضر نیست، بلکه متعلق به نسل‌های آینده هم هست و آنها هم باید از این ذخایر زیرزمینی استفاده کنند.

امروز سال روز تأسیس اوپک است. «چهارماه پس از اجلاس بغداد که در دهم سپتامبر 1960م و درباره تأسیس یک سازمان مشترک نفتی تشکیل شده بود، سازمان کشورهای صادر کننده نفت یا اوپک که مخفّف حروف اول سازمان به انگلیسی است، در پانزدهم ژانویه سال 1961م از طرف پنج کشور صادر کننده نفت شامل ایران، عربستان سعودی، عراق، کویت و ونزوئلا به دنبال کنفرانسی از نمایندگان این پنج کشور در کاراکاس پایتخت کشور امریکایى ونزوئلا به وجود آمد. تا قبل از تشکیل اوپک، کمپانی‏های بزرگ غربی که کار اکتشاف، استخراج، توزیع و فروش نفت در بازارهای جهانی را در دست داشتند، بهای نفت را به میل خود تعیین می‏کردند و برخلاف معمول در مورد کالاهای تجارتی جهان، تولید کنندگان و صاحبان اصلی نفت، هیچ نقشی در تعیین قیمت آن نداشتند. در این اوضاع، اوپک که به عنوان واکنشی در برابر کاهش ناگهانی بهای نفت از طرف کمپانی‏ها تشکیل شده بود، در آغاز کار، در برابر قدرت‏های جهانی نفتی کاری از پیش نمی‏برد، ولی باپیوستن تدریجی کشورهای صادر کننده نفت از قبیل الجزایر، لیبی، نیجریه، قطر، امارات متحده عربی، اندونزی، اکوادور و گابن به اوپک، این سازمان به تدریج قدرت بیشتری یافت و از آن پس به رویارویى با شرکت‏های بزرگ نفتی غرب پرداخت.» این تاریخچه اوپک است که در تقویم ها آمده است. اما آمریکا که پس از تشکیل اوپک منافع خود را در خطر می دید، بارها و بارها کشورهای نفتی را به اشغال چاه های نفت تهدید کرده است. در سال 1353 و در همین روز ها بود که آمریکا بار دیگر کشورهای اوپک را تهدید به اشغال چاه های نفت کرد. اما آن چه امروز اتفاق افتاده، دیگر نیاز به تهتدید ندارد. آمریکا بدون تهدید، خود چاه داران نفت را تحت سلطه گرفته و عملا چاه های نفت را هم اشغال کرده است.

با دکتر علی عباسپور، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در مورد تغییرات اوپک از ابتدا تا کنون گفتگو کرده ایم.

***

آیا ازابتدا قرار بر این نبود که کشورهای غضو اوپک سیاست یکسانی را در پیش بگیرند؟

در جریان اوپک قرار بر این بود ثباتی در قیمت بازار نفت ایجاد شود تا هم کشورها بتوانند برنامهریزی کنند و هم طوری نباشد که در اثر رقابت بین کشورهای تولیدکننده نفت قیمتها کاهش یابد و به ضرر کشورهای صادرکننده نفت تمام شود، چون قدرت تولید کشورهای صادرکننده نفت عضو اوپک متفاوت است. بعضی از کشورها مثل عربستان توان بالایی در تولید نفت دارند، برخی دیگر قدرت تولیدشان محدود است و اگر این هماهنگی ایجاد و میزان تولید هر عضو اوپک یا صادرکننده نفت مشخص نشود این رقابت منجر به این میشود که قیمت شدیداً کاهش یابد و نهایتاً به ضرر کشورهای صادرکننده تمام میشود. از آن طرف افزایش قیمتها موجب میشود نوعی رکود اقتصادی در اقتصاد دنیا برقرار شود و منتهی به اثرات جانبی میشود که متوجه کشورهای صادرکننده نفت هم خواهد بود.

بحث این است که سازمانی به وجود آمده است تا بین اعضا هماهنگی ایجاد کند. ایرانِ قبل از انقلاب کشوری دستنشانده و گوش به فرمان دولتهای غربی، بهخصوص امریکا بود. عربستان هم چنین نقشی را داشت. اگر به کشورهای دیگر، بهویژه دولتهای حوزه خلیجفارس و کشورهای عضو اوپک واقع در امریکا لاتین هم نگاه میکنید، متوجه میشوید کم و بیش تحت نفوذ قدرتهای بزرگ هستند، خصوصاً عربستان که توان بالایی در تولید و صدور نفت دارد و کاملاً در اختیار امریکاست. این کشورها به جای توجه به منافع داخلی خودشان، چون کشورهای دستنشانده هستند و اصولاً ادامه حکومتشان وابسته به حمایتهای کشورهای غربی مثل انگلستان و امریکا بودهاند و هستند و نهایتاً مجری سیاستهای این کشورها محسوب میشوند، لذا در مقاطع مختلف میبینیم از اوپک به عنوان نه یک اتحادیه اقتصادی بلکه به عنوان یک ابزار سیاسی در دست کشورهای قدرتمند یا ابرقدرتها علیه کشورهایی استفاده میشود که سیاستهای آنها را دنبال نمیکنند. این قضیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار پررنگتر نمود یافت.

آیا بعد از انقلاب اسلامی ایران تغییری در سیاست های اوپک رخ نداد؟

بعد از انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که در منطقه سیاست مستقلی برای خود داشت و تابع فرامین امریکا و کشورهای غربی نبود و سیاستهای آنها را در منطقه دنبال نمیکرد، کشورهای غربی و امریکا در صدد برآمدند از هر طریقی به این کشور ضربه بزنند. قبل از انقلاب ایران را ژاندارم منطقه میدانستند که از طرف امریکا مأمور حفظ منافع او در منطقه بود، اما بعد از انقلاب کشور مستقلی شد که سیاستهای مستقلی را در منطقه اعمال میکرد و حافظ منافع مردمش و کل جهان اسلام در منطقه بود. این سیاست با سیاست امریکا و کشورهای غربی تطبیق نداشت و به همین دلیل امریکا و کشورهای غربی از نفت که متأسفانه یکی از ارکان اصلی درآمدهای اقتصادی ما شده و اقتصاد ما وابسته به نفت و این ضعف ماست که اقتصاد ما وابسته به نفت و یک اقتصاد نفتی است، به عنوان نقطه ضعف استفاده کردند و در طول تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف از این ابزار بهره گرفتند. جریانات سال 1376 را میبینیم که امریکا برای نفوذ در منطقه از همین ابزار استفاده کرد و قیمت را به حدود هفت هشت دلار، یعنی زیر ده دلار در هر بشکه رساند. الان میبینیم ایران بعد از قدرتمند شدن و به کارگیری توانمندیهای نظامیاش و تجربههایی که در جنگ کسب کرده و تلاشهایی که از نظر اقتصادی انجام داده، به سمت تکنولوژیهای برتر و تقابل با سیاستهای امریکا برای به استثمار و به بند کشیدن منطقه رفته است. از این رو آنها از این مکانیسم برای آسیب رساندن به جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنند. در رأس این حرکتها بازوی اجرای سیاستهای امریکا عربستان است. نهایتاً بازیای که عربستان در آورده است و تولیدش را کاهش نمیدهد و حتی غیر مستقیم هم اقدام به فروش نفت میکند تا سرانجام بتواند بازار و قیمتهای آن را بشکند و از نقطه نظر اقتصادی ایران را تحت فشار قرار بدهند، در همین راستاست. لذا واقعاً اوپک نتوانسته است خواستههای اولیه و آنچه را که به عنوان منشور اوپک مطرح میشود و هماهنگکننده کشورهای مهم تولیدکننده نفت در جهان است تحقق بخشد تا نهایتاً نفت به عنوان یک کالای ارزشمند در بازیهای رقابتی نیفتد و ارزشش حفظ شود و کشورهای تولیدکننده نفت بتوانند با برنامهریزیهای منطقی و طویلالمدت به توسعه خودشان بپردازند. اوپک نتوانست به این هدف برسد و عامل اصلیاش دستنشانده بودن کشورهای تولیدکننده نفت مثل عربستان است که به عنوان عامل نفوذی در اوپک نمیگذارد اوپک به منشور و اهداف تعیینشده دست یابد.

با این اوصاف که اوپک اساساً به جای اینکه اقتصادی باشد سیاسی شده است، چه لزومی به ماندن کشورمان در اوپک هست؟

برای اینکه بتوانیم حرفمان را در دنیا بزنیم، قاعدتاً میبایست عضو مجامع بینالمللی باشیم. سازمان ملل سازمانی است که به نفع قدرتها عمل میکند و همینطور حق وتو برای چند کشور از جمله امریکا وجود دارد که اخیراً لایحهای برای تشکیل کشور فلسطین مطرح شده است که خیلی هم چهارچوب محکمی نداشت، ولی امریکا آن را وتو کرده است.

ایران عضو سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی است تا بتواند حرفش را بزند. حضورمان در اوپک برای این است که بتوانیم حرفمان را در آنجا بزنیم و عقیدهمان را که کشورهایی مثل عربستان دستنشانده هستند و به اقتصاد کشورهای اسلامی ضربه زدهاند و نهایتاً به نفع امریکا فعالیت میکنند، مطرح کنیم. حضور ما از این نظر اهمیت دارد. قطعاً باید به عضویتمان در اوپک ادامه بدهیم و تلاش کنیم نظر سایر اعضا را که انعطافپذیری بیشتری دارند جلب کنیم و به این امید باشیم کشورهای دستنشانده و تحمیلی بر مردمش مثل عربستان روزی سر عقل بیایند یا رژیمهای دستنشانده برکنار شوند تا اوپک بتواند هویت اصلی خود را بیابد. لذا باید به عضویت خودمان ادامه بدهیم، اما خیلی نمیشود از اوپک انتظار و بدان امید داشت که هماهنگیهای لازم را انجام بدهند و در مقابل وضعیت موجود که قیمت هر بشکه به زیر 50 دلار رسیده است و این فشار برای کشورهای تولیدکننده نفت است، کاری انجام دهد.

آنچه که باید پیگیر باشیم این است که تلاش کنیم همانطور که مقام معظم رهبری گفتهاند اقتصادمان را بهجای وابستگی به نفت به سمت اقتصاد دانشبنیان سوق دهیم و مانند بسیاری از کشورهایی که اقتصادشان را از طریق اقتصاد دانشبنیان و تکنولوژیهای برتر بنا کردهاند و در بازار جهانی حضور مییابند و با قدرت علمیشان اقتصاد شکوفایی را ایجاد میکنند و در سایه اینها قدرت نظامی قوی دارند در این عرصه گام برداریم. باید تلاش کنیم اقتصادمان را از نفت قطع کنیم و به سمت اقتصاد دانشبنیان برویم و این نکته را بدانیم که نفت فقط متعلق به نسل حاضر نیست، بلکه متعلق به نسلهای آینده هم هست و آنها هم باید از این ذخایر زیرزمینی استفاده کنند. لذا با توجه به این قضیه باید تلاش کنیم اقتصادمان به سمت اقتصاد دانشبنیان برود و شکوفا شود و وابستگیمان را به نفت کم کنیم تا این ابزار از دست سیاستمداران امریکایی و انگلیسی خارج شود و نتوانند به ما فشار اقتصادی وارد کنند.

https://shoma-weekly.ir/ZUHacB