گفتگوی ویژه

رمز آشوب برای انتخابات مجلس نهم

مرتضی تمدن از مهر 87 تاکنون به عنوان استاندار تهران مشغول خدمت است. و از این رو در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به واسطه مسوولیت اش هم در اجرای انتخابات حضور داشت و پس از آن هم در کنترل و تامین امنیت پایتخت. او علاوه بر نمایندگی مجلس، مشاورت رییس جمهور و مدیر کلی صدا و سیما در استان های مختلف را در سابقه خود دارد. در گفت و گو با وی ضمن بازخوانی برخی اقدامات فتنه گران در سال 88 به بررسی برنامه های استاندار پایتخت برای انتخابات پیش رو پرداختیم. خاطرات وی هم از فتنه 88 خواندنی است.

مرتضی تمدن از مهر 87 تاکنون به عنوان استاندار تهران مشغول خدمت است.
و از این رو در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به واسطه مسوولیت اش هم در اجرای انتخابات حضور داشت و پس از آن هم در کنترل و تامین امنیت پایتخت.
او علاوه بر نمایندگی مجلس، مشاورت رییس جمهور و مدیر کلی صدا و سیما در استان های مختلف را در سابقه خود دارد.
در گفت و گو با وی ضمن بازخوانی برخی اقدامات فتنه گران در سال 88 به بررسی برنامه های استاندار پایتخت برای انتخابات پیش رو پرداختیم.
خاطرات وی هم از فتنه 88 خواندنی است.
گفت و گو: سید حامد حسینی

* معمولا در انتخابات مختلف، نگاه‌ها از کل کشور به سمت تهران است. دولت برای هرچه پرشور و باشکوه‌تر برگزار کردن انتخابات چه برنامه‌هایی دارد و چه کارهایی را انجام داده و چه کارهایی را قصد دارد انجام بدهد، با توجه به اینکه این انتخابات، اولین انتخابات بعد از فتنه 88 است.
مکانیسم انتخابات در کشور ما، برابر قانون به‌گونه‌ای است که مردم به‌نحوی برگزارکننده انتخابات هستند، نه دولت. دولت مسیر را برای برگزاری انتخابات هموار می‌کند، اما مجریان و دست‌اندرکاران انتخابات، از ذیل تا صدر، خود مردم هستند. این را به این دلیل عرض می‌کنم که در پاسخ به بعضی از شبهه‌افکنی‌ها مبنی بر اینکه دولت، مسیر و جهت انتخابات، کمیت و کیفیت انتخابات را می‌خواهد تحت تأثیر قرار بدهد، می‌خواهم عرض کنم که اصولاً دولت در برگزاری انتخابات، پشت سر مردم است و کسانی که اتهام دستکاری در انتخابات یا تأثیرگذاری روی انتخابات را مطرح می‌کنند، در واقع به شعور مردم توهین می‌کنند. مردمی که در مسیر اجرای انتخابات دارای تکالیف و وظایف قانونی هستند، یعنی قانون این وظایف را تعریف کرده و فقط در گفتار نیست.
اختیارات هیئت اجرایی در قانون کاملاً احصا شده. هیئت اجرایی چه کسانی هستند؟ از بین 30 نفر از معتمدین مردم، اعضای هیئت اجرایی انتخاب می‌شوند که دقیقاً این تعداد برابر قانون، وظیفه راهبری و اجرای انتخابات را به عهده دارند. اعضای هیئت اجرایی از بین معتمدین مردم انتخاب می‌شوند. یا فرض کنید هیئت‌های نظارت که متصل به شورای نگهبان هست، باز بر اساس معتمدین مردم شکل می‌گیرد، یعنی اعضای هیئت نظارت عموماً از افراد مورد اعتماد مردم هستند و باز آنها هم بر اساس یک مکانیسم قانونی انتخاب می‌شوند. نمایندگان فرمانداران بر سر صندوق‌ها هستند که اینها هم از بین معتمدین مردم انتخاب می‌شوند. باز این را هم قانون تعریف کرده که به چه شکل باشد. نمایندگان کاندیداها بر سر صندوق‌ها هستند که باز قانون معین کرده که به چه شکل انتخاب شوند که اینها هم از بین مردم هستند، یعنی خود کاندیداها بر سر صندوق‌ها نماینده تعیین می‌کنند که چشم بینا و گوش شنوای آنها باشند و بر روند کار نظارت کنند. پس هم هیئت‌های نظارت، هم هیئت‌های اجرایی، هم نمایندگان فرمانداران، همه نمایندگان کاندیداها حضور دارند و می‌بینند که از صدر تا ذیل تماماً از معتمدین مردم هستند. پس اینکه عرض می‌کنیم دولت فقط مسیر را برای انتخابات هموار می‌کند و مردم کار اجرایی انتخابات را انجام می‌دهند، نصّ صریح قانون است. لذا در انتخابات سال 88 از وقتی که عده‌ای از آقایان به ناحق شک و تردید در انتخابات ایجاد کردند، تا امروز که نیمه اول دی‌ماه است، یک برگ دلیل و برهان مبنی بر اینکه در کجا و به چه نحوی در انتخابات دستکاری و دخالت شده و یا رأی مردم تغییر جهت داده شده، تا این لحظه به ما که مجری قانونی انتخابات در تهران بودیم، ارائه نکرد‌ه‌اند. خود آنها بعداً اعتراف کردند و بعضی از لیدرها و دانه درشت‌های اینها در صحبت‌های درون‌سازمانی‌شان اعلام کردند ـ‌و برخی از آنها در دولت‌های قبل مجری انتخابات بودند‌، مسئول ستاد انتخابات کشور بودند‌ـ که نمی‌توان به این نحو و در این شکل معنای فاصله‌دار در انتخابات تقلب یا دستکاری کرد. خودشان اعتراف کردند و اعترافاتشان موجود است. این از کجا ناشی می‌شود؟ از اینجا که مکانیسم انتخابات در کشور ما به‌گونه‌ای طراحی شده که دقیقاً جلوی هرگونه اعمال نفوذ و اعمال نظر را خواهد گرفت.
یک خاطره برایتان بگویم. در اوج روزهای فتنه در سال 88، ما برای کاهش میزان تشنج با بعضی از این کسانی که داعیه‌داری و میدانداری این جریان را می‌کردند، از نزدیک صحبت کردیم، از جمله خود من شخصاً به منزل آقای کروبی رفتم و با ایشان صحبت کردم.

 * چه تاریخی؟
تقریباً نیمه اول تیرماه بود. فکر می‌کنم 11 یا 12 تیرماه 88 بود.

 * یعنی هنوز یک ماه هم از انتخابات نگذشته بود.
بله، یک بعدازظهر بود که رفتم منزل ایشان و با ایشان صحبت کردم و گفتم: «من مجری انتخابات هستم. آمده‌ام از شما سئوال کنم در کجای انتخابات در استان تهران، شک و تردید دارید؟ ما با استفاده از هر نوع اهرم قانونی که شما بگویید، می‌خواهیم برویم بررسی و تحقیق کنیم و اگر حقی از شما ضایع شده، ما برابر قانون و با کمک هیئت نظارت به این حق از دست رفته شما رسیدگی کنیم. حداقل برای من که مجری و مسئول در امر انتخابات در تهران بوده‌ام، معلوم بشود که این انتخابات در کجا ایراد داشته؟ در کجا تقلب شده؟» پاسخ ایشان خیلی جالب بود. آقای کروبی گفتند: «من در مورد بحث رأی‌گیری و برگزاری انتخابات شاید الان نتوانم به شما سند بدهم، اما مقدمه انتخابات که نتیجه‌اش این شد، اشکال داشت». پرسیدم: «مقدمه انتخابات چه بوده؟» جواب داد: «چرا شما سهام عدالت دادید؟ این روی انتخابات اثر گذاشت. چرا حقوق معوقه بازنشستگان را پرداخت کردید؟ این روی انتخابات اثر گذاشت! چرا طرح 20 میلیون بیمه روستایی را اجرا کردید؟ این روی انتخابات اثر گذاشت». گفتم: «شما اینها را می‌گویید موجب تقلب در انتخابات شده؟» گفت: «دلیل من اینجاست». گفتم: «شما گفته‌اید از روسیه صندوق دو طبقه آورده‌اند و در کف این صندوق‌ها آرا از قبل تعبیه شده بود». گفتم: «این یک ادعای جدی بوده یا شوخی کردید؟» ایشان خندید. فقط یک کلمه گفت: «این هم می‌تواند باشد»، اما حرف ایشان این بود و اذعان داشت که در روند انتخابات نمی‌شود دستکاری کرده باشید و مقدمه انتخابات باعث شد این اتفاق بیفتد. من البته در پاسخ گفتم: «مگر دولت‌های قبلی که روی کار بودند، نمی‌توانستند این کارها را انجام بدهند؟ آنها هم می‌توانستند سهام عدالت بدهند. آنها هم می‌توانستند بیمه روستاییان را بدهند. آنها هم می‌توانستند حقوق معوقه چندین ساله بازنشستگان را بدهند. چرا ندادند؟ مگر کسی جلوی آنها را گرفته بود. ثانیاً این جزو وظایف ذاتی دولت است. مگر یک دولت می‌تواند به دلیل اینکه قرار است انتخابات برگزار شود، دست روی دست بگذارد و این کارها را نکند. بعد هم هیچ‌یک از این سه تا طرحی را که شما مطرح می‌کنید، مشرف به زمان انتخابات نبوده و تقریباً از سال دوم دولت، اجرای اینها شروع شده و البته تا زمان انتخابات کشیده شده و در زمان برگزار‌ی انتخابات، آن دولت دولت قانونی بوده و تا سه ماه بعد از انتخابات هم همین‌طور بوده و باید وظایف و تکالیفش را انجام می‌داده. چرا این را به حساب وظایف ذاتی دولت نمی‌گذارید و به حساب رأی می‌گذارید؟ مگر دولت‌هایی که شما در رأس آنها و ذی‌نفوذ بودید و قوه‌ای که شما در رأس آن بودید، نمی‌توانست این کارها را بکند؟ خب می‌خواستید بکنید».

 * چه پاسخی دادند؟
سکوت. بحث‌های زیادی در آن روز بین ما گذشت. همه تلاش من این بود که اگر دغدغه و نگرانی و تشکیکی وجود دارد، برطرف شود و منجر به آن اتفاقات در کف خیابان‌ نشود، ولی ظاهراً چون سناریو از قبل طراحی و از صفر تا صد آن قبلاً نوشته شده و برای اجرا ابلاغ شده بود، اگر می‌خواستند در جهت کاهش تشنج اقدام کنند، اراده‌ای نداشتند، ستاد فرماندهی در جای دیگری بود. اینها نبودند.

 * پس جنابعالی هم این تحلیل را قبول دارید که امثال آقای کروبی و آقای موسوی، خودشان هم جزو عوامل فتنه بودند و سران فتنه نبودند.
من تردید ندارم که اتاق فرماندهی و سر فتنه جای دیگری بود. دلیلش هم کاملاً روشن است. ما پیام ریختن به خیابان‌ها و حضور در کف خیابان‌ها و در واقع ساماندهی و سازماندهی اغتشاشات خیابانی را از زبان آقای کروبی و آقای موسوی نمی‌شنیدیم، بلکه یک یا دو شب قبل از آن از تلویزیون بی.بی.سی و صدای امریکا می‌شنیدیم و اینها هم یکی دو روز بعد بیانیه می‌دادند و حتی مسیرهای راه‌پیمایی و حضور را آنها می‌دادند. همه فیلم‌هایش ضبط شده و موجود است. ایمیل‌ها از آن طرف آب می‌آمد. اینها کاره‌ای نبودند. سرنخ آن طرح ساماندهی و ساختار اجتماعی که آنها تعریف کرده بودند، در اینجا نبود، از بیرون مدیریت می‌شد. تازه در داخل هم اینها همه‌کاره نبودند. سفارتخانه‌ها همه‌کاره بودند. بنده از گزارش‌هایی که در باره وقایع فتنه 88 هست، دارم متنی را می‌نویسم، به نام واقع‌نگاری فتنه در سال 88، یعنی روزانه و ساعت به ساعت چه اتفاقی افتاده. در یادداشت‌هایم بر می‌خورم به ساعت‌هایی که همزمان با حضور در کف خیابان‌ها، در سفارتخانه‌ها باز شدند تا کسانی که به هر دلیلی، مردم آنها را تعقیب می‌کردند، داخل محوطه سفارتخانه‌ها بشوند. اینها فقط جزئی از آن مجموعه بودند و اراده‌ای نداشتند.
مکانیسم انتخابات در کشور ما اجازه نفوذ نمی‌دهد. برای انتخابات آینده، کار ما این است که عوامل اجرایی انتخابات را آموزش بدهیم. قریب به 4 ماه آنها را آموزش داده‌ایم، یعنی امروز که کاندیداها برای ثبت‌نام مراجعه می‌کنند، تیمی که آنجا نشسته‌اند و ثبت‌نام می‌کنند، مدت‌ها تحت آموزش بوده‌اند. کسانی که می‌خواهند سر صندوق بروند، مدت‌ها تحت آموزش بوده‌اند. کسانی که کار پشتیبانی و تدارکات انتخابات را بر عهده دارند، مدت‌ها تحت آموزش بوده‌اند. یکی از وظایف ما این بود که قانون را به اینها آموزش بدهیم و مرور کنیم و دقیقاً اینها را در جزئیات مسائل قانونی و دستورالعمل‌ها قرار بدهیم. این آموزش باعث می‌شود که مرحله ثبت‌نام که تمام شد، حتی یک شکایت هم نداشتیم، حداقل من استان تهران را عرض می‌کنم. می‌دانید 1066 داوطلب در تهران بوده که بالاترین رکورد در کشور بوده، اما حتی یک شکایت هم نداشتیم که آقا! من رفتم ثبت‌نام کنم و نتوانستم و یا رفتم ثبت‌نام کنم، اشتباه ثبت‌نام کردم و یا مثلاً حقوق قانونی مرا رعایت نکردند. حتی یک شکایت هم به ما واصل نشد. ابهام بوده و مثلاً فردی مدرک تحصیلی آورده که مخدوش بوده و ما مجبور بوده‌ایم آن را استعلام کنیم و طرف آمده و گفته چرا مرا معطل کرده‌اند. این دیگر اجتناب‌ناپذیر است. ما اگر در مدرک تحصیلی فردی شک کردیم، باید استعلام کنیم. این جزو ذات کار است، اما یک شکایت هم که ناشی از سوءتدبیر در مرحله ثبت‌نام باشد، اتفاق نیفتاده.

 * آموزش کشوری بوده؟
کشوری بوده، ولی هر استانی مستقلاً برای خودش برنامه آموزش داشته. حالا ما برای مراحل بعدی هم آموزش داده‌ایم. سخت‌ترین مرحله ما اخذ رأی هست و ما در این زمینه آموزش‌ها را به تمام عوامل و برگزار‌کنندگان داده‌ایم که مرحله اخذ رأی چگونه انجام شود که بی‌عیب و نقص باشد، چون کسانی که بعداً مدعی تقلب می‌شوند، عموماً به مرحله اخذ رأی استناد می‌کنند. آقا! از یک نفر با چند شناسنامه رأی گرفته‌اند، فلان صندوق لاک و مُهر نداشته، دست برده شده، فلان صندوق از محل اخذ رأی تا فرمانداری مخدوش شده. این چیزها را مطرح می‌کنند و ما برای تمام این موارد و مسائل آموزش داده‌ایم که جای تردید و ابهام و ورود به این بحث‌ها را پیدا نکنند. همان وقتی که در جریان فتنه به اینها گفتیم نماینده معرفی کنید و هر صندوقی را که در تهران شک دارید، بیایید و بازشماری کنید، تعدادی از آنها نماینده معرفی کردند، تعدادی نکردند. نتیجه رأی حداقل در تهران چه شد؟ در تهران 208 رأی اضافی به نفع آقای موسوی خوانده بودند ـ آن تعداد صندوق‌هایی را که به شکل اتفاقی آوردیم و بازشماری کردیم و 18 رأی از آقای احمدی‌نژاد کمتر خوانده بودند. آنها در آن مرحله نتوانستند به هیچ‌یک از 6000 صندوق رأی تهران خدشه وارد کنند.
ما برای انتخابات آینده همین کار را کرده‌ایم و دقیقاً مرحله اخذ رأی را آموزش داده‌ایم.
یک آموزش هم برای بعد از اخذ رأی دادیم که این هم مرحله حساسی است، یعنی مرحله شمارش آرا. دقیقاً آموزش داده شده، تمام ضوابط و ملاک‌های مربوط به شمارش آرا آموزش داده شده است. مسئله بعد را هیئت اجرایی تعیین می‌کند که در کجای شهر صندوق قرار داده شود و در کجا قرار داده نشود. یعنی شعب اخذ رأی را دولت تعیین نمی‌کند، بلکه هیئت‌های اجرایی که مردم هستند تعیین می‌کند کم بشود یا زیاد بشود، یا مکان تغییر داده شود. بعد از اینکه هیئت اجرایی تشخیص داد که صندوق‌ها را در کجا قرار بدهد، ما باید برویم و آنجا را آماده‌سازی کنیم که محل حضور رأی‌دهندگان مشکلی نداشته باشد و اگر مشکلی هم دارد برطرف شود. امنیت شعبه را برقرار کنیم، چون شعب اخذ رأی حساسیت امنیتی دارند و باید مواظب باشیم کسی به آرای مردم تعرض نکند. موانع حضور مردم را برطرف کنیم. سیستم برقرار کنیم سیستم‌های مکانیزه یا سیستم‌های ارتباطی ما و یا تماس‌ موبایل و تلفن ما باید با شعب کاملاً روان و لحظه به لحظه باشد و ما می‌رویم و محل‌های اخذ رأی را آماده می‌کنیم. این کار سنگینی است که پس از تعیین شعب اخذ رأی به وسیله هیئت‌های اجرایی به عهده ماست. کار دیگری که به عهده ماست، تأمین امکانات مورد نیاز انتخابات است. در استان تهران 220 هزار نفر درگیر انتخابات هستند، اعم از نیروی انتظامی، هیئت‌های اجرایی، هیئت‌های نظارت، عوامل و مسئولین پشتیبانی و تدارکات. اینها باید بچرخند و فضا را آماده کنند که اینها تقریباً مهیا و مقدمات آنها کاملاً فراهم شده است.
ماحصل عرض بنده این است که ما از هر حیث در تهران آمادگی داریم و ان‌شاءالله یک انتخابات بی‌عیب و نقص را برگزار خواهیم کرد. البته می‌دانید با همه این تدابیر و مواظبت‌هایی که داریم انجام می‌دهیم، باز تحت نظارت هستیم. هیئت‌های بازرسی که منصوب از طرف وزیر کشور هستند، بر ما نظارت لحظه به لحظه دارند. هیئت نظارت شورای نگهبان کاملاً حضور دارند و حضور دائم هم دارند و ما را نظارت می‌کنند. بازرسی هیئت نظارت نیز کار ما را کنترل و نظارت می‌کند، یعنی در کنار همه مواظبت‌ها و آموزش‌ها و تدابیری که ستاد انتخاباتی استان تهران به کار بسته، باز از چندین ناحیه تا پایان انتخابات بازرسی و کنترل و مواظبت می‌شود و به شکل سرزده و با حساسیت بسیار زیاد، اینها مورد بازرسی قرار می‌گیرند.
نکته مهم، مسئله حضور و مشارکت مردم است. می‌گویند «سالی که نکوست از بهارش پیداست». هجومی که برای ثبت‌نام کاندیدا‌ها شد، نشان داد که فضا، فضای رقابتی است. بعد از بحث محدودیت مدرک تحصیلی، تصورمان این نبود که تعداد کاندیدا‌ها به این حد برسد، اما دیدیم که کاندیدا‌ها خیلی پرشور آمدند و ثبت‌نام کردند و برای نمایندگی داوطلب شدند. در مقایسه با ثبت‌نام‌‌شدگان دور قبل، تغییر بسیار ناچیزی داشتیم. فرض کنید قریب 1500 نفر بوده و حالا قریب 1066 نفر شده. تصور من این بود که وقتی حداقل مدرک را فوق‌لیسانس قرار می‌دهند، خیلی ریزش کند، ولی آمدند، ترکیب کاندیدا‌های تهران ترکیب متنوعی است، یعنی به چهره‌های شاخص نامدار محدود نشده و تقریباً از همه اقشار آمده‌اند و ثبت‌نام کرده‌اند. کسانی که شغل آزاد دارند، کسانی که حرفه‌های تخصصی دارند، کسانی که در دستگاه‌های اجرایی مسئولیت داشته‌اند، از نمایندگان فعلی، از تمام اقشار، از وزرای قبل، یعنی در بین کاندیدا‌ها تکثر و تنوع زیادی را شاهد هستیم. از لحاظ رده سنی هم بین 40 تا 45 سال بیشترین فراوانی را دارد و وقتی این میانگین را در نظر می‌گیریم، یعنی میانگین داوطلبان ما جوان است. اگر کسی 40 سال را پیرمرد تلقی نکند، باید بگوییم فراوانی جوانان در بین کاندیدا‌ها بیش از بقیه است. آنهایی هم که تا مرز 40 سال آمده‌اند، عموماً چهره‌های شاخص هستند، از لحاظ شخصی عرض می‌کنم و نه از لحاظ سیاسی.
از لحاظ تنوع سیاسی، باز هم از همه گرایش‌ها در کاندیدا‌ها وجود دارد که البته ما حق نداریم در این عرصه وارد شویم و بخواهیم خط‌کشی گروهی و سیاسی برای داوطلبان بکنیم. از نظر ما همه داوطلبان از هر ایده و گرایش و فکری برابر قانون یکسان هستند، اما فضای عمومی نشان می‌دهد که از هر گرایش‌ها و سلایق در بین کاندیدا‌ها حضور دارند.
نکته بعد مربوط به مشارکت مردم می‌شود. عرض کردم این میزان داوطلب برای ثبت‌نام نشان می‌دهد که فضای انتخابات آینده یک فضای رقابتی است. بحث مشارکت عمومی مردم هم نشانه‌هایی دارد. حداقل نظرسنجی‌هایی که بعضی از سازمان‌های معتبر تاکنون در مورد میزان مشارکت مردم انجام داده‌اند، همه دلالت بر این دارد که ان‌شاءالله مشارکت گسترده‌ای را از طرف مردم در انتخابات آینده خواهیم داشت. حضور مردم در انتخابات یکی از شاخصه‌های روشن و بیّن بر هوش و فراست و آگاهی انقلابی و اجتماعی آنهاست که ان‌شاءالله در این مورد، بعد از انتخابات صحبت می‌کنیم.

 * بعد از انتخابات 88، به غیر از اینکه شاهد مدیریت برخورد با فتنه توسط مقام معظم رهبری و حضور خواص و به تعبیر رهبری عمارها در برخوردهای سیاسی با فتنه بودیم، شاهد اقتدار امنیتی و انتظامی نظام هم در برخورد با گروه‌های مسلحی که شاید مردم خیلی هم از آنها مطلع نباشند بودیم، چه در زمینه راه‌پیمایی‌هایی که داشتیم و چه در زمینه مقابله با این گروه‌ها. از این تجربه برای انتخابات پیش رو چه استفاده ای می شود کرد؟
بنده معتقدم که نشانه‌هایی وجود دارد که جریانات معاند با نظام و افراد کم‌بصیرت، این بار هم بدشان نمی‌آید که فضای کشور را در آستانه انتخابات به‌نحوی تحت تأثیر قرار بدهند. علائمی که دریافت می‌کنیم، همان ستاد فرماندهی و اتاق فکر فتنه 88 مجدداً فعال شده و این بار استراتژی خودش را مبتنی بر دو موضوع کرده: 1) تلاش کند مشارکت مردم را کاهش بدهد که این شگفت‌انگیز است که این روش‌ را بارها آزمودند و نتیجه عکس گرفتند. ببینید الان چقدر دارند تکرار می‌کنند. حتماً دلیلی برای این کار وجود دارد، چون سایر ظرفیت‌هایی که در اختیار داشتند، ته کشیده و جواب نداده است. تهدید، تحریم، تطمیع، هر روشی که استفاده کردند، جواب نداد و دو باره به همان روش نخ‌نمای قبلی روی آورده‌اند که با ایجاد ناامیدی و بدبینی و یأس و دلسردی در مردم موجب کاهش مشارکت مردم بشوند، یعنی دل به کاهش مشارکت مردم بسته‌اند. یکی از روش‌های انتخابی اینها این است که من دلیلش را این می‌دانم که اینها هنوز به عمق احساسات و بینش مردم ما پی نبرده‌اند، گرچه بعضاً مدعی هستند که در بین همه مردم حضور دارند، اما واقعاً به عمق بینش مردم پی نبرده‌اند. هر روز روزهای فتنه 88 می‌توانست 9 دی باشد، یعنی هر روز آن روزهای پرحادثه می‌شد که جمعیتی مثل جمعیت روز 9 دی به خیابان‌ها بیاید و مسئله را برای همیشه جمع کند، اما مردم ما خویشتنداری کردند، صبر کردند، گذاشتند تا اینها خودشان را بیشتر افشا کنند، خودشان را به دست خودشان رسوا کنند. این ناشی از همان هوش انقلابی مردم ماست، وگرنه این سئوال مطرح می‌شود که آیا ما باید تا روز 9 دی صبر می‌کردیم و این همه حادثه را از سر می‌گذراندیم و این مسئله به وجود بیاید و مردم در روز 9 دی علیه اینها قیام کنند؟ مردم همان 25 خرداد هم می‌توانستند به همین شکل گسترده و موج اقیانوس‌مانندی که به صحنه آمدند و به تعبیر امثال بنده معجزه الهی بود، آیا این نمی‌توانست در روزهای قبل هم روی بدهد؟ چرا می‌توانست، ولی ملت ایران گذاشت تا اینها دست خودشان را خوب رو و مشتشان را کاملاً باز کنند و بعد آن پس‌گردنی را به آنها بنوازد. اینها واقعاً به عمق هوش و عواطف و بصیرت مردم ما پی نبردند و لذا این دفعه هم باز دارند همین فرمول را امتحان می‌کنند، یعنی کاری بکنند که مشارکت مردم کاهش پیدا کند.
2) کلیدواژه‌ای را تحت عنوان «انتخابات آزاد» مطرح می‌کنند. این کلیدواژه اینها برای این دوره است. آن دوره کلیدواژه‌شان تقلب در انتخابات بود، این دوره انتخابات آزاد. نقطه مقابل انتخابات آزاد، انتخابات غیرآزاد است؛ یعنی مردم به هر کسی که اراده‌ کردند رأی بدهند، شما این مسیر را تغییر بدهید و نگذارید اراده مردم از صندوق‌ها خارج شود، که من با مکانیسم انتخابات که در پاسخ به سئوال اول شما در باره آن توضیح دادم، نشان دادم که امکان ندارد کسی بتواند چنین نفوذی را اعمال کند، اصلاً شدنی نیست. یعنی اینها نمی‌دانند؟ اینها خودشان سال‌ها انتخابات برگزار کرده‌اند، مسئول وزارت کشور و مسئول انتخابات بوده‌اند، پس چرا مطرح می‌کنند؟ باز نقطه مقابل انتخابات آزاد چیست؟ اینکه هر کس بخواهد خودش را در صحنه عرضه کند، شما جلوگیری کنید و نگذارید. ما جز کسانی که علیه منافع ملی ملت ایران، علیه عواطف و احساسات و مقدسات ملت ایران وارد صحنه شده و به اینها خدشه وارد کرده‌اند و قاعدتاً نمی‌توانند در صف ملت باشند که اینها طبق قانون حق ندارند مرکز قانون‌گذاری کشور را تحت تأثیر خود قرار بدهند، الان در کشور چه محدودیتی داریم که اینها بیایند و عرصه انتخابات را پایگاه فعالیت و رقابت قرار بدهند؟ ما جلوی کسی را گرفته‌ایم؟ در شعب ثبت‌نام باز بوده و جز کسانی که قانون معین کرده که نمی‌توانند کاندیدا باشند و در صلاحیتشان تأثیر دارد، چه عامل بازدارنده‌ای وجود داشته که اینها بعضی از چهره‌های دانه درشت خودشان را برای ثبت‌نام گرفتند. کسانی که اگر می‌آمدند و ثبت‌نام هم می‌کردند، به نظر من از نظر صلاحیت حضور در انتخابات هم مشکلی نداشتند، ولی اینها باید بهره‌برداری کنند و سند بیاورند که انتخابات غیرآزاد بوده و این یک دروغ بزرگ و جدی است. انتخابات غیرآزاد یعنی هر کسی را که حکومت خواست، از صندوق بیرون می‌آید. واقعاً طرح چنین مسئله‌ای در فضای کشور ما خنده‌آور نیست؟
این کلیدواژه این بار اینهاست، استراتژی کاهش حضور مردم را هم ادامه می‌دهند و آن اتاق فرمان و اتاق فکری که فتنه 88 را کلید زد، این بار هم بدش نمی‌آید که در سال 90 و در آستانه انتخابات مجلس نهم این فضا را در کشور به وجود بیاورد که من عرض کردم ملت ما از این مراحل و موانع عبور کرده و راه خود را بارها و بارها در طی این سی و چند سال نشان داده است. لذا فضایی که ما برای انتخابات آینده پیش‌بینی می‌کنیم، یک فضای مشارکت قوی از سوی مردم و یک فضای رقابتی از طرف داوطلبان و در فضایی که همراه با آرامش و متانت و تدبیر و استدلال از طرف مردم برای برگزیدن نمایندگانشان در خانه ملت است.
اما این‌جور هم نیست که ما نسبت به آنچه که اینها در اندرونی خود پیش‌بینی و طراحی کرده‌اند بی‌تفاوت باشیم. بالاخره هر چقدر که اینها خودشان را در لایه‌های پنهان و دور از چشم مردم نگه دارند، می‌دانیم که در لطمه زدن به حیثیت و صیانت انقلاب ما کوتاه نخواهند آمد. ما هم متناسب با نیّات آنها و اهداف اندرونی آنها پیش‌بینی‌های لازم را برای برگزار‌ی انتخابات کرده‌ایم و یکی از وظایفی که طبق قانون بر عهده ماست تا کمک کنیم انتخابات، خوب برگزار شود، این است که فضای عمومی را از لحاظ امنیت اجتماعی تضمین کنیم. وزیر کشور، ستاد انتخاباتی وزارت کشور و مسئولین کشور پیش‌بینی‌های لازم را برای بعضی از رفتارهای نامعقولی که احتمال دارد اینها دو باره تکرار کنند، کرده‌اند. پیش‌بینی‌های لازم صورت گرفته و من از تکرار بعضی از اظهارنظر‌ها تعجب می‌کنم که باید امین رأی مردم بود. این‌که برای ما مثل روز روشن است و قبول داریم. چه کسی این را قبول ندارد، ولی او هدفش خیر نیست، بلکه می‌خواهد تشکیک در انتخابات کند. «کَلِمَهُ الْحَق یُرادُ بِهَا الْبَاطِل»(1)، اگر انتخابات آزاد را مطرح می‌کند، می‌داند در ایران انتخابات آزاد است و هر کسی را که مردم اراده کند از صندوق بیرون می‌آید، ولی چرا می‌خواهند در این موضوع تشکیک کنند؟ اینها می‌خواهند آرزوهای به‌جا مانده از فتنه 88 و آرزوهای برآورده نشده‌شان را از این مقطع برآورده کنند، ولی حتماً می‌دانند که ملت ما این مقطع بزرگ و سرنوشت‌ساز را هم پیروزمندانه پشت سر خواهد گذاشت.

 * لطفاً تا جایی که امکانش را دارید و مصلحت می‌دانید برای روشن شدن افکار عمومی از اقدامات ضد امنیتی‌ای که در فتنه 88 در فضاهای عمومی و راه‌پیمایی‌های مختلف انجام شد نکاتی را ذکر کنید.
ما سه تا دلیل داریم که اینها در جریان فتنه 88 با تمام قدرت و توان آمده بودند که به قول خودشان کار را تمام کنند. کسی که می‌آید کار را تمام کند، با دست خالی نمی‌آید. کسی که پشتوانه مردمی ندارد با دست خالی نمی‌آید کار را تمام کند. باید از شیوه‌های غیرمتعارف استفاده کند، وگرنه اگر کسی توده‌های مردم پشت سرش باشد، نیاز به بمب‌گذاری دارد؟ نیاز دارد دست به کار انتحاری بزند؟ نیاز به ترور دارد؟ خیر، معمولاً وقتی پایگاه اجتماعی ساقط می‌شود و پشتوانه‌‌های اجتماعی از بین می‌روند، دست به روش‌های غیرمتعارف می‌زنند.
ما سه دلیل داریم که این اتفاق در فتنه 88 افتاد. دلیل اول اینکه ما اطمینان کامل داریم که اینها به دنبال پروژه کشته‌سازی بودند و بخشی را دقیقاً اجرا کردند. تعداد افرادی که در جریان فتنه به شهادت رسیدند، آیا اینها می‌توانند ادعا کنند که اگر نیروهای مردمی و بسیجی به صحنه آمدند، خودشان از خودشان کشته گرفتند؟ یا نیروی بسیجی، خودش به خودش شلیک کرد؟ آیا این کار در قاموس و غیرت و تعصب ما می‌تواند وجود داشته باشد؟ اینها در بحث کشته‌سازی اگر دلیل و مدرکی پیدا می‌کردند که افرادی که جانشان را از دست دادند، عمداً و مستقیماً توسط نیروهای برقرارکننده نظم کشته شدند یا به شهادت رسیدند، بارها و بارها از شبکه‌ها و سایت‌ها ایشان را نشان می‌دادند. جز یکی دو موضوعی که در طول 8 ماه اتفاق افتاد که درگیری‌های رودررو موجب زخمی شدن عده‌ای شد، اما در پروژه کشته‌سازی معتقدیم که اینها واقعاً دست به پروژه کشته‌سازی زدند و تعدادی از عزیزان ما که در این ماجرا جان خود را از دست دادند، قربانی مطامع اینها شدند. افرادی که روز عاشورا از روی پل کالج سقوط کردند، مشخصاً غیر از خود اینها چه کسی در آنجا بود؟ روی پل کالج و زیر پل کالج تا چهارراه ولی‌عصر کسی غیر از خود اینها نبود. بگوییم مردم به اینها حمله کردند؟ بگوییم نیروی انتظامی به اینها حمله کرد؟ اینها همه کنار صحنه بودند و کسی در میانه میدان نبود. یا بعضی از افرادی که جانشان را در حوادث و روزهای دیگر از دست دادند، مکان کشته شدن اینها و شکل کشته شدنشان نشان می‌دهد که این کار کاملاً طراحی شده بود. یک گوشه این قضیه را در مورد ندا آقاسلطان دیدید. خوشبختانه شکل و نحوه کشته شدن او در فیلم‌ها به‌‌خوبی ثبت شده و کاملاً روشن است. پروژه کشته‌سازی یکی از دلایل ماست که اینها در صحنه بودند و مسلح هم بودند.
تعدادی از بازداشت‌شدگان از اینها مسلح بودند و در پرونده‌های آنها ثبت و ضبط شده و اعتراف کرده‌اند. در روز 22 بهمن در کنار راه‌پیمایان دستگیر‌شدگانی را داشتیم که زیر چادر سلاح حمل می‌کردند. اینها همه ثبت و ضبط شده‌ است. اینها خودشان هم تکذیب نمی‌کنند که مسلح نبوده‌اند یا نیستند. چندین مرحله که خانه‌های تیمی اینها به دست مأموران انتظامی و مردم افتاد، آثار اسلحه مبیّن آن بود که اینها دست به این کار زده‌اند. ما جز حادثه تلخ زندان کهریزک که بعد هم به پرونده‌ها رسیدگی شد و کسانی که قصور و تقصیر داشتند، محاکمه شدند، بقیه پروژه شهدا و کشته‌های 88 را معتقدیم که از طرف اتاق فکر و فرمان فتنه طراحی شده بود. بنابراین دومین دلیل افراد دستگیر‌شده و اعترافات آنها و اسلحه‌هایشان و مخصوصاً گرایش‌های آنهاست: منافق، توده‌ای، بهایی، کمونیست‌‌ها، سلطنت‌طلب‌ها. ما که می‌دانیم اینها مسلح و تروریست هستند. اینها در شرایط عادی هم مسلح هستند.
دلیل سوم، مدارک زیادی در دست است که از خانه‌ها و افراد اینها به دست آمد و در آنها آموزش استفاده از سلاح و بمب‌های دستی و استفاده از لوازم محترقه برای ایجاد حادثه در معابر و مکان‌های مختلف شهر داده شده است. کلی جزوات آموزشی از اینها به دست آمد و حتی در بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای روش استفاده از سلاح در بعضی از سایت‌ها را به اینها یاد می‌دادند. ساده‌ترین کاری که اینها در خیابان‌ها می‌کردند، آتش زدن سطل زباله‌ها بود. شما فکر می‌کنید این قضیه ساده بود؟ همین هم برنامه‌ریزی شده بود. ما که از نزدیک در جریان بودیم می‌دیدیم. اینها از قبل مسیرهایی را که محفظه‌های زباله در آنجا قرار داشتند، شناسایی کرده بودند و سه گروه کار می‌کردند. یک گروه شناسایی می‌کرد. حتی شب قبل از اقدام می‌آمدند و از بعضی از مسیرها کروکی تهیه می‌کردند و در کوچه‌های مشرف به آن خیابان‌ها، کوچه‌های بن‌بست و بعضی از خانه‌ها را برای پناه بردن به آنها نشانه‌گذاری می‌کردند. همه اینها موجود است، اما همین کار آتش زدن سطل‌های زباله هم سازماندهی شده بود. یک گروه شناسایی می‌کردند، یک عده مواد اشتعال‌زا را داخل اینها می‌ریختند و گروه سوم می‌آمد و آتش را داخل آنها می‌انداخت و سطل‌ها را وسط خیابان می‌آورد. حتی همین کار هم تصادفی و از روی میل و هوس افراد نبود. برای همین کار هم برنامه‌ریزی شده بود. می‌خواهم بگویم برای همین ساده‌ترین کار هم برنامه‌ریزی شده بود. حالا این مواد اشتعال‌زا از کجا تهیه می‌شد؟ چگونه حمل می‌شد؟ چگونه در داخل سطل‌ها ریخته می‌شد؟ نوع موادی که برای آتش زدن زباله تر و خشک استفاده می‌کردند با هم تفاوت داشت.
اینها با تمام قوا آمده بودند. ظرفیتشان برای استفاده از سلاح خیلی بیشتر از اینها بود، زمینه و فرصت و امان پیدا نکردند، وگرنه کارهایی مثل آتش زدن مغازه‌ها، بانک‌ها، کیوسک‌های تلفن، کشیدن چادر از سر زنان، همه روی حساب و کتاب بود.
بعضی‌ها تصور می‌کنند صحنه شلوغ شد و یک جوانی هم احساساتی شد و یک بانک هم آتش گرفت. امکان ندارد. امکانش خیلی که دست بالا بگیریم 10درصد است، 90درصد این کارها برنامه‌ریزی شده بود. برای کسانی که صحنه‌ها را از نزدیک می‌دیدند و رصد می‌کردند و اطلاعات پشت صحنه را داشتند، این کارها کاملاً معنادار بودند و تصادفی نبودند. به هر حال اینها بر موج احساسات جوانان سوار شدند. هنرشان این بود.  در یکی از روزهای فتنه 88 خودرویی در میدان آزادی به مردم می‌زد و جلو می‌رفت که فیلمش از تلویزیون هم پخش شد. بعد که خودرو را در همان نزدیکی پیدا کردند و ردش را گرفتند، دیدند متعلق به یکی از همین خانه‌های تیمی است و برای مردم اعلام کردند. این غیر از جنگ روانی و رسانه‌ای عظیمی بود که اینها به مدد رسانه‌های خارجی و دلارهای امریکایی راه انداختند.  به نظر من از اول انقلاب تا سال 88 سهمگین‌ترین و عظیم‌ترین هجمه جنگ روانی و رسانه‌ای در این سال اتفاق افتاد. در هیچ سالی چنین هجمه‌ای را سراغ نداریم. نه در جریان گروهک‌ها در دهه 60 چنین جنگ روانی‌ای را سراغ داریم، نه در جریان کودتاهای متعدد، نه در جریان حملات پیدا و پنهان امریکا مثل واقعه طبس. جنگ روانی‌ای که در جریان فتنه علیه ما به راه افتاد، چه از لحاظ کیفیت و چه از لحاظ کمیت نظیرش را سراغ نداریم. به نظر من دشمن بالاترین تکنیک‌های جنگ روانی را در جریان فتنه به نمایش گذاشت. اگر فرصت بود اشکال این جنگ روانی را با مثال بیان می‌کردم. شما تصور می‌کنید تکبیرهای شبانه مسئله ساده‌ای بود؟ می‌دانید دشمن برای بعضی از این تکبیرها چه سرمایه‌گذاری عظیمی کرد؟ تکبیرهای شبانه یک جنگ روانی منحصر به فرد بود که اینها در هیچ مقطعی نیازموده بودند و در آنجا آزمودند. همین تکبیرهای شبانه برنامه‌ریزی دقیق داشت، نوع شعارها، میزان حضور در پشت‌بام‌ها، ساعت ورود به پشت‌بام، شکل اختفا به هنگام تکبیر گفتن به صورت نسخه‌های پیچیده‌شده آموزشی از طریق سایت‌ها و ایمیل‌ها برای اینها ارسال می‌شد.
و یا نحوه حضور در خیابان‌ها با یک نقشه دقیق بود، یعنی اتاق فرمان و اتاق فکر دقیقاً برنامه‌ریزی شده اینها را کف خیابان‌ها می‌آورد. از کدام مسیر بروند، از کدام ایستگاه مترو بالا بیایند، چند بار در یک مسیر رفت و برگشت داشته باشند. چند بار از اتوبوس‌ و مترو پیاده می‌شدند و دو باره از پشت سر جمعیت قبلی می‌آمدند که بیش از حد واقعی به نظر برسند و شما می‌دیدید که این جمعیت یک ساعت در حال رفت و آمد هستند. لیدرها تحت آموزش‌های دقیق قرار گرفته بودند. بالاترین تکنیک‌های جنگ روانی را اینها در جریان فتنه آزمودند. به نظر من برای ساقط کردن یک انقلاب، همین جنگ روانی اینها کافی بود و لازم نبود کف خیابان‌ها بیایند، لازم نبود کشته‌سازی کنند، لازم نبود آتش بزنند، همین جنگ روانی برای ساقط کردن یک حکومت کافی بود. الان داریم می‌بینیم به بعضی از کشورها یک‌مقدار فشار می‌آورند، منفعل و دچار مشکل می‌شوند، به هم می‌ریزند، می‌روند معاهده امضا می‌کنند. تازه نه استقلال ما را دارند و نه آزادگی ما را، ولی بالاخره یک جاهایی کوتاه می‌آیند.
شبکه‌های ماهواره‌ای که در جریان فتنه علیه کشور ما کار کردند و هنوز هم بعضی از آنها کار می‌کنند، قریب به 149 شبکه رادیویی و ماهواره‌ای فارسی‌زبان بودند و شبانه‌روز آتش تهیه می‌باریدند تا اینها در اینجا با بیانیه‌ها و سخنرانی‌هایشان کار خود را انجام بدهند و این غیر از اینترنت و ایمیل و سیستم پیام کوتاه و سایر پیام‌رسانی‌هاست.
بنابراین باید ارزش 9 دی را بیشتر بدانیم و ببینیم 9 دی برخاسته در چه ظرف زمانی‌ای بود؟ 9 دی در زمانی اتفاق افتاده بود که همه اینها آمده بودند که به قول خودشان کار را تمام کنند، ستون خیمه انقلاب را بشکنند، مسئله ولایت و رهبری را مخدوش کنند و به قول خودشان مضمحل کنند. بدنه نظام را از لحاظ اجرایی دچار سستی کنند. بالاخره اینها 8 ماه کاری کردند که مردم بعضی از شب‌ها ترس داشتند از خانه‌هایشان بیرون بیایند، با اینکه می‌دانستند همه عوامل انتظامی حضور دارند. اینها کاری کردند که مردم وحشت داشتند دیروقت در خیابان‌ها قدم بزنند. مردم از دست اینها احساس امنیت نمی‌کردند. این وضعیت قطعاً اقتصاد را معطل نگه داشت.
به نظر من در انتخابات مجلس 90 اینها چیزی بیشتر از آنچه که در فتنه 88 آوردند و خرج و سرمایه‌گذاری کردند، آن اتاق فکر و اتاق فرمان، سردمداری امریکا و انگلیس و اسرائیل، ندارند و آن چیزی هم که دارند، مردم دستشان را خوانده‌اند. ما به خاطر اینکه مسئولیت اجرایی داشتیم و گاه و بیگاه باید خودمان کف خیابان‌ها بودیم و می‌دیدیم، هزار نکته از آن حادثه غم‌انگیزی که به وقوع پیوست داریم و البته خداوند مثل همه مشکلاتی که خیر مردم ایران را در آن گذاشت، در این حادثه هم خیر مردم ایران را گذاشت. ملت ایران آبدیده شد و چندین گام جلوتر آمد.
یکی از مهمانان مصری که بعد از انقلاب مصر به ایران آمد، می‌گفت ما وقتی بیش از پیش مجذوب انقلاب ایران شدیم که جریان فتنه پیش آمد و شکست خورد. فهمیدیم این انقلاب قابل اتکا و استناد است. می‌گفت ما که بیرون از فضای شما و دوستدار انقلاب بودیم، کار را تمام‌شده می‌دانستیم. چنین فضایی در دنیا حاکم شده بود. چنین فضایی در کشورهای خاورمیانه مطرح بود که قصه تمام است و البته اگر از من سئوال کنید که بدترین ضربه را چه کسانی در این فتنه به ما زدند و بیشترین گناه را چه کسانی مرتکب شدند؟ خواهم گفت همان واژه‌ای که مقام معظم رهبری فرمودند: «خواص بی‌بصیرت».

 

https://shoma-weekly.ir/V48BdG