گفتگوی ویژه

رفتار نژادپرستانه در میانمار ریشه هایی صهیونیستی دارد

درباره میانمار به عنوان یک کشور جنوب شرقی آسیا که جمعیت زیادی از مسلمانان را در خود جای داده است اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. با کمال تاسف جمهوری اسلامی ایران حتی در این کشور سفارتخانه نیز ندارد و به صورت آکردیته مسائل میانمار از طریق سفارت ایران در تایلند پیگیری می‌شود.
درباره میانمار به عنوان یک کشور جنوب شرقی آسیا که جمعیت زیادی از مسلمانان را در خود جای داده است اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. با کمال تاسف جمهوری اسلامی ایران حتی در این کشور سفارتخانه نیز ندارد و به صورت آکردیته مسائل میانمار از طریق سفارت ایران در تایلند پیگیری می‌شود.هفته گذشته مهدی صولی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی برای بررسی دقیق اتفاقات اخیر میانمار به منطقه جنوب شرق آسیا سفر و با فعالان مسلمان منطقه دیدار و گفتگو داشته است.به همین جهت  برای آشنایی بیشتر با ماهیت و چرایی وقایع میانماربا ایشان به گفتگو نشستیم:

آقای صولی!منشا اتفاقات اخیر میانمار چیست؟آیا آنگونه که گفته می شود افراطی گری دینی بودایان عامل این  اصلی بوده است؟
در ابتدا باید عرض کنم که بنیادگرایی دینی در معنای متعارف آن، نوع خاصی از افراط‏گرایی است که در طول دهه هفتاد ابتدا در آمریکا و انگلستان و برای شناخت رویکرد خاصی در مسیحیت شکل گرفت . و بعد ها دردهه هشتاد طی یک عملیات معکوس این تفکر به شکل جعلی و تقلبی در میان عده ای به ظاهر مسلمان باز سازی شد.
در منطقه جنوب شرق آسیا نیز فرهنگ‌های متعددی متاثر از فرهنگ و زبان عربی، فارسی، ترکی‏ و مالایی وجود دارد  که بسیاری از آنها مسلمان هستند و شامل کشورهایی چون اندونزی، مالزی، بورنئی، بنگلادش،تایلند و فیلیپین می‏شود و این ها در طول صدها سال با دیگر پیروان دیگر مذاهب زندگی مسالمت آمیزی داشته اند.  

وضعیت مسلمانان این منطقه به لحاظ تنوع مذهبی و تاریخی چگونه است؟
اکثر جمعیت عظیم مسلمان منطقه جنوب شرق آسیا، به جهت نگرش کلامی، اشعری و از جهت  فقهی، پیرو مذهب شافعی هستند. البته وقوع انقلاب اسلامی ایران و احیائ هویت اسلامی توسط حضرت امام (ره)تاثیرات شگرفی در در احیای و گسترش مذهب تشیع در منطقه شرق آسیا داشته است و امروزه شیعیان در تمامی کشورهای جنوب شرق آسیا از جمله تایلند و اندونزی،اگرچه اقلیتی کوچک ولی به دلایل متعدد بسیار مهم هستند. از سال 1980، تعداد طلاب شیعه متقاضی برای تحصیل در حوزه های علمیه ایران از مالزی، اندونزی، سنگاپور، تایلند،میانمار و فیلیپین رو به رشد بوده است.همچنین محبت به اهل بیت پیامبر (ص) جایگاه ویژه ای در اعتقادات دینی مردم این منطقه دارد.در مجموع می توان گفت در حال حاضر بالاترین میزان گرایش به اسلام و به ویژه مکتب اهل بیت (ع)در این منطقه قابل مشاهده است. به عنوان نمونه فقط در تایلند که اکثریت بودایی دارد، در حال حاضر 3479 مسجد در 64 استان این کشور ثبت شده است. نشریه اینترنتی آسیا تایمز هنگ کنک، در مقاله‌ای تعداد شیعیان جنوب شرق آسیا را 3 تا 4 میلیون نفرمی داند. این آماری است که وزارت خارجه امریکا به نحوی آن را تأیید کرده است. چرا که در گزارش سالانه مربوط به آزادی مذهبی طی سال 2005 اعلام کرده است که «بین یک تا سه میلیون پیرو شیعه در کشور اندونزی ساکنند».
امروزه صدها مسجد ،حسینیه ،کتابخانه ،مراکز خیریه ،دارالقرآن،حوزه علمیه،مدرسه و کالج اسلامی ،دانشگاه ،مجله و ...در جای جای  منطقه جنوب شرق آسیا در حال گسترش فعالیت های دینی خود هستندو سالیانه ده ها کنفرانس وهزاران جلد کتاب در موضوعات دینی در این منطقه منتشر و توزیع می گردد.

و حتما همین موضوع موجب نگرانی بوداییان شده است؟
مساله اصلی نگرانی یا عدم نگرانی بوداییان نیست . موضوع چیز دیگری است.امروزه منطقه جنوب شرقی آسیا در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین قطب اقتصادی جهان است. "آسه آن" که با هدف سرعت بخشیدن به رشد اقتصادی، ایجاد ثبات سیاسی در جنوب شرقی آسیا تاسیس گردیده کشور های اندونزی، مالزی، سنگاپور، فیلیپین ،تایلند، برونئی،ویتنام، لائوس، کامبوج و میانماررا شامل می شود.
این موضوع منطقه را به آوردگاه رقابت میان قدرت های منطقه ای و بین المللی همچون آمریکا ،چین ،هند و ایران تبدیل کرده است.

یعنی شما معتقدید موضوع کشتار مسلمانان میانمار بخشی از یک نقشه از پیش طراحی شده است؟
همین طور است.از مدت ها پیش  سازمان های صهیونیستی تلاش می کنند تا در این منطقه ، همزمان از یک سو نگاه جدیدی مبنی بر ضرورت جداسازی شیعیان از اهل تسنن و از سوی دیگر جدا سازی مسلمانان از بوداییان را در درون دولت های جنوب شرق آسیا شکل دهند.
 دراین سناریوی ابتدا شیعیان و سپس مسلمانان به عنوان «مخاطرات بالقوه امنیتی» و «بمب‌های زمانی در حال حرکت» دیده می‌شوند.

وچرا این اقدامات از میانمار شروع شده است؟
اول اینکه این کشور از موقعیت ویژه ژئوپلیتیک در منطقه برخوردار است.دوم اینکه زمینه اختلافات قبلی با توجه به حاکمیت دولت نظامی در این کشور بالاست.سوم حضور قدرتمندفرهنگ ایرانی و به خصوص تشیع در تایلند-یکی از مهمترین همسایگان میانمار- براین کشورتاثیرات به سزایی داشته است . به عنوان نمونه دو شهر مرگوبی و تناسریم که در عمق جنوب این کشور واقع‌ هستند دو بندر مهم این کشور محسوب می‌شوند که در گذشته بازرگانان شیعه و ایرانی جهت اقامت آنجا را برمی‌گزیدند. هم اکنون نسل‌های این افراد در میانمار حضور دارند و در برخی از مساجد این کشور مردم دعاهایی به زبان فارسی می خوانند. در حال حاضر دو مزار در «آراکان» وجود ارد که به «حنیفه تونکی» (مزار حنیفیه) و «کایاپوری تونکی» معروف هستند این دو مزار به صورت زیارتگاه مسلمانان این منطقه در آمده و آنها معتقدند که این  مزارمتعلق به جناب محمد حنفیه(علیه السلام) است که در ابتدا برای خونخواهی امام حسین علیه السلام قیام کرده و سرانجام با ورود به این منطقه اسلام را در ین منطقه گسترش داده است.
با اینکه اکثریت مردم میانمار بودایی هستند اما اکثر مسلمانان میانمار منطقه آراکان زندگی می کنند به زبان محلی «روهینگیا» که زبان اصلی آن منطقه است صحبت می‌کنند. این زبان، ترکیبی از زبانهای «ترکی» ، «بنگالی»، «فارسی» و «عربی» است.
جالب است بدانید که در گذشته زبان فارسی در میان اهالی غرب میانمار رایج بوده است و هنوز هم لغات و اصطلاحات متعدد فارسی در زبان میانماری وجود دارد.

آیا قوانین اسلامی هم بر این منطقه حاکم بوده است ؟
بله. یکی از دلایل اختلافات همین است که در گذشته مردم این منطقه به شریعت اسلامی عمل نموده و دولت پس از اشغال منطقه آراکان اجرای قوانین اسلامی و عمل به آداب و سنن دینی را ممنوع کرده است. این نقض آشکار حقوق مسلمانان در سال های گذشته مورد تایید و اعتراض  مجامع بین‌المللی نیز قرار گرفته است. اکثریت مسلمانان میانمار سنی و حنفی هستند ولی حدود 20 هزار شیعه نیز در این کشور زندگی می‌کنندو دارای مراکز مهمی همچون مسجد شیعیان معروف به مغول مسجد و همچنین مدرسه امیرالمومنین هستند.
برگردیم به بحث اصلی...!یعنی چرایی این اتفاقات اخیر.
ظاهر قضیه این است که به بهانه تجاوز  یک یا سه روهینگایی به یک بودایی ،گروه‌های افراطی و قوم‌گرای «ماگ» با پشتیبانی پلیس و ارتش به کشتار و آتش زدن دهکده‌ها و مساجد مسلمانان پرداخته‌اند.آمار منتشره در هفته‌های گذشته قربانیان مسلمان را بیش از 20 هزار تن اعلام کرده است که به دست گروه‌های افراطی در «استان راخین» کشته، شکنجه و یا بی خانمان شده‌اند. هرچنددر مورد صحت و سقم این آمارنمی توان دقیق اظهار نظر کرد، اما اصل موضوع را نمی توان نادیده گرفت. اما اصل موضوع،همانطور که عرض کردم این اتفاقات را در سطوح مختلف ملی،منطقه ای وبین المللی می توان تحلیل کرد.تا کنون عموم تحلیل های ارایه شده ناشی از تحلیل در سطح ملی است که به نظر من باید بیشتر به علل منطقه ای و بین المللی آن توجه کرد.
در سطح ملی فاجعه میانمار و کشتار مسلمانان در این کشور برخاسته و محصول منازعات قومیتی در این کشوراست.
در میانمار بیش از 166 قوم و قبیله زندگی می کنند که در بیشتر اوقات این قوم و قبیله ها با هم در تعارض و منازعه به سر می برند و در واقع بیش از اینکه خود را وابسته به هویت مشترک میانمار بدانند به ریشه های قومیتی و قبلیه ای خود پایبند هستند.
اما در سطوح منطقه ای و بین المللی نباید از نقش رقابت دولت های منطقه یی مانند چین و ژاپن و هند و دولت های فرامنطقه یی مانند آمریکاو از مهمتر نقش لابی قدرتمند صهیونیسم بین الملل در این منطقه غافل بود.

اما به هر حال بروز  این اتفاق،دارای علت های داخلی بوده است؟
ایجاد بهانه هایی مثل رادیکالیسم اسلامی از طریق بازتولید جریانات وابسته به صهیونیستها همچون القاعده در شرایط محیطی منطقه جنوب شرق آسیا با هدف بهانه سازی برای ایجاد تقابل و گسرش تعارض و درگیری میان مسلمانان و بوداییان کار دشواری نیست.کیست که نداند گرو ههایی مانند جماعت اسلامی در اندونزی، جبهه آزادی‌بخش اسلامی مورو در فیلیپین، شبه‌نظامیان پاتانی در جنوب تایلند، مجاهدین کامپالا در مالزی و جنبش اسلامی آراکان روهینگیا در میانمار همگی مجموعه هایی به هم پیوسته و مرتبط با شبکه القاعده و هماهنگ بااهداف و منافع صهیونیسم بین الملل هستند.

یعنی شما معتقدید این ها گرو ههایی در خدمت اهداف صهیونیسم هستند؟
این ها بهترین ابزار هستند تا هم چهره ای مشوه و غیر واقعی و دروغین از مفاهیم احیا شده توسط انقلاب اسلامی همچون جهاد و...ارایه نمایند و هم بهانه نا همزیست بودن اسلام و مانع بودن مسلمانان برای توسعه اقتصادی سریع جنوب شرق آسیا را فراهم نمایند.دقت کنید که امروزه غرب و به ویژه  صهیونیسم بین الملل برای تحقق اهداف خود علاقمنداست تا از یک سو زمینه ایجاد درگیری و منازعه گسترده میان بین کنفوسیونیسم و اسلام را فراهم آورد و از سوی دیگر با طرح موضوع اتحاد میان بودیسم و مسیحیت اسلام را دشمن مشترک اکثریت جوامع انسانی –به حسب تعداد نفوس- معرفی نمایند.

چه سودی از این منازعه عاید صهیونیسم بین الملل می شود؟
اول از همه منافع سرشار اقتصادی در دوبعد ایجابی و سلبی به دلیل همان نکته ای که در ابتدا عرض کردم ،دوم گسترش دامنه نفوذ امنیتی و سیاسی در منطقه ، سوم به فراموشی سپردن مساله فلسطین . یعنی همان مطلب دقیقی که رهبر انقلاب در سخنرانی روز عید فطر بر آن تاکید نمودند که جهان اسلام مراقب توطئه پنهان سازی مسئله فلسطین باشد. چهارم جلوگیری و پیش دستی در قبال گسترش روز افزون تفکرات اسلام ناب محمدی(ص) در میان مردم این منطقه مهم ،استراتژیک و خوش آتیه.پنجم مهار دامنه نفوذ جریانات رقیب بین المللی .

ودر مقابل مسلمانان چه باید بکنند؟
اول آنکه در تحلیل و واکنش نسبت به این موضوع عمیق و دقیق نگاه کنند.عامل اصلی کشتار مسلمانان در میانمار صهیونیسم بین الملل و متهم اصلی آمریکاست. دوم اینکه جدا از استفاده حداکثری از ظرفیت دولت ها،ضروری است فعالیت های مردمی و شبکه ای مناسب برای کمک رسانی فوری به ستمدیدگان این منطقه ساماندهی شود و سوم اینکه در سکوت و فضاسازی موذیانه رسانه های جهانی و منطقه ای،نباید از آگاهسازی مردم مسلمان این منطقه و دیگر مسلمانان جهان نسبت به اصل و اساس  این توطئه غفلت نمود.


https://shoma-weekly.ir/GHaYAf