گفتگوی ویژه

راه چاره مشکلات سپردن امور به دست احزاب پاک و شایسته است

اسدالله بادامچیان، فعال سیاسی اصول گرا و رییس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در باره عملکرد دولت های بعد از انقلاب در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی ۵۷ معتقد است: کلاً نفی مطلق کردن دولت های گذشته، از نظر بنده صحیح نیست زیرا به هر حال هر یک در برهه ای کشور ایران را در هیاهوی فشارهای خارجی و مشکلات یک انقلاب و نظام نوپا، بالاخره اداره کرده اند.
رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی تصریح می کند: آقای بازرگان برای مرحله موقت و گذار، مناسب بود. دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی کشور را به بهترین نحو ممکن در بازسازی پس از پایان جنگ ۸ ساله اداره کرد. دولت احمدی نژاد با شعارهای ارزشی رأی مردم را به دست آورد، ولی نتوانست در عمل این ارزش ها را حفظ کند و مشکلات اساسی و پایه ای درست کرد.


بادامچیان با بیان اینکه در تمام این دولت ها نقاط مثبت و منفی وجود دارند که کم و بیش می باشند حالا هم نیازی به ملامت و انتقاد مخرب نیست، می گوید: راه چاره برای حل مشکلات کشور، ایجاد یک تحول همه جانبه در ساختارها، مسئولیت ها، سیاست های ضعیف و سپردن امور به دست حزبی از احزاب که پاکی و سلامت و شایستگی لازم را برای این تحول عمیق و همه جانبه دارد.

متن گفت وگوی مکتوب خبرنگار شفقنا با اسدالله بادمچیان را می خوانید:

*با توجه به نزدیک شدن به چهارمین دهه انقلاب، اگر بخواهیم به صورت کلی دولت های بعد از انقلاب را بررسی کنیم فکر می کنید کدام دولت ها در عرصه های سیاسی فرهنگی و اقتصادی تا اندازه ای توانستند موفق عمل کنند؟

بادامچیان: دولت ها در نظام جمهوری اسلامی ایران از بهمن ۱۳۵۷ تا امروز براساس مصلحت ایران و انقلاب، و در شرایط خاص زمان و فضای داخلی و بین المللی روی کار آمده اند و کلاً در دستیابی به اقتدار فعلی نقش ایفا کرده اند.

بدیهی است اگر نظام ایران نظام مردمسالاری اسلامی است. میزان توفیقات یا نقاط ضعف و یا منفی آنها بستگی به نگرش های مردم، پس از سقوط نظام شاهنشاهی و دیکتاتوری وابسته به غرب، داشته و دارد.

کلاً نفی مطلق کردن دولت های گذشته، از نظر بنده صحیح نیست زیرا به هر حال هر یک در برهه ای کشور ایران را در هیاهوی فشارهای خارجی و مشکلات یک انقلاب و نظام نوپا، بالاخره اداره کرده اند.

از بین دولت، دولت موقت مرحله گذار را اداره کرد و آقای بازرگان برای این مرحله موقت و گذار، مناسب بود. و با مرحله ثبات نسبی نظام، او نمی توانست با نگرش مذهبی غربگرا، توفیقی داشته باشد.

دولت، شورای انقلاب جمعی کار می کرد و مربوط به ضرورت شرایطی بود که باید گفت بطور نسبی خوب عمل کرد.

دولت رجایی، از هر جهت در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در دو سال نخست وزیری و در حدود دو ماه ریاست جمهوری بسیار مثبت عمل کرد لذا محبوبیت مردمی یافت. تا حدی که مردم به او برای ریاست جمهوری رای بالایی دادند.

دولت حجت الاسلام و المسلمین دکتر باهنر، دولت قوی و با برنامه ای بود که فرصت لازم را نیافت و شهیدشد.

دولت موسوی در دوران جنگ تحمیلی در مواردی کشور را نسبتاً اداره کرد، اما در موضوع فرهنگ به علت چپ زدگی غربی، نتوانست موفق باشد و در اقتصاد هم به علت اقتصاد چپ افراطی، به اعتراف خودش در نامه امام، اقتصاد را به زیر صفر دچار کرد.

دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی کشور را به بهترین نحو ممکن در بازسازی پس از پایان جنگ ۸ ساله اداره کرد ولی در بُعد فرهنگی، که بخشی هم مربوط به بازسازی بود، نتوانست عدالت اقتصادی را بر کشور حاکم سازد.

دولت اصلاحات، کاملاٌ سیاسی و دارای تفکر لیبرالی بنام(توسعه سیاسی) بود لذا مشکلات زیربنایی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را پدید آورد و جناح گرایی افراطی در سپردن همه مسئولیت ها به عناصر جناحی و حذف نیروهای دیگر را پایه گذاشت.

دولت احمدی نژاد با شعارهای ارزشی رأی مردم را به دست آورد، ولی نتوانست در عمل این ارزش ها را حفظ کند ولی به هر حال اقدامات فراوان اقتصادی و اجتماعی را مطرح و اجرا کرد مثل مسکن مهر یا یارانه که ضمن نقاط مثبت، مشکلات اساسی و پایه ای برای کشور ایجاد نمود.

دولت روحانی را هم همه ملاحظه می کنند. در تمام این دولت ها نقاط مثبت و منفی وجود دارند که کم و بیش می باشند حالا هم نیازی به ملامت و انتقاد مخرب نیست تجربه آموزی و عبرت گیری برای انتخاب رییس جمهور و دولت کارآمد و ارزشگرا و مجلس مردمی و فعال در دوره آینده است.

*کدام یک از دولت های بعد از انقلاب توانستند پشتوانه مردمی خودشان را بعد از اتمام کارشان حفظ کنند؟و اساسا چرا برخی دولت های بعد از انقلاب پس از پایان دولت یا در اواخر دولت شان آن پایگاه مردمی را که در آغاز دارند از دست می دهند؟

بادامچیان:دولت های رجایی، باهنر، مهدوی کنی، توانستند پشتوانه مردمی دولت خود را حفظ کنند. دولت های دیگر در بین طرفداران خود محدود ماندند.

*در مقایسه دولت های بعد از انقلاب بحث گرایش های سیاسی و حزبی نیز بسیار حائز اهمیت است اما در این میان به نظر می رسد هر دولتی بر سر کار آمده منتقدان سرسختی هم داشته که عموما ممکن است از طرق مختلفی تحت فشار بوده اند. به نظر شما عمده مخالفت هایی که با دولت ها می شود از چه نواحی هست؟ چه اندازه این مخالفت ها در چارچوب احزاب، جریانات و چه اندازه خارج از این موارد بوده است؟

بادامچیان:هر دولتی در هر کشوری، طبیعی است که موافق و مخالف و دشمن و دوست دارد. که به صورت حزبی و تشکیلاتی یا به صورت جمعی و گاه توده مردم یا به صورت فردی موافقت یا مخالفت می کنند. مسئله رقابت هم بجای خود محفوظ است که رقباء بالاخره ولو برادر هم باشند می کوشند در میدان رقابت پیروز میدان خودشان باشند. تأثیر آنها هم در ایران در این ۴۰ سال خیلی عمیق نیست.

*اگر بخواهیم به صورت مختصر به عملکرد دولت روحانی بپردازیم این انتقادها عمدتا در چه موارد و راستایی خواهد بود؟

بادامچیان:در عملکرد دولت روحانی محدودیت های جناحی، ناکارآمدی مدیران، سیاست های غلط، عدم استفاده از ملت و نیروهای انقلاب و… مورد انتقادند.

*فکر می کنید ایران در حال حاضر چه چالش های مهمی پیش رو دارد؟ اگر بخواهید این چالش ها را اولویت بندی کنید کدام یک ارجح است به نظر شما؟ آیا خاطره ای در نحوه مدیریت و رفع چالش ها در زمان دولت جنگ دارید؟

بادامچیان:چالش های مهم امروز ایران، مشکلات اقتصادی، ناهنجاری های مالی و فسادآور، عدم قاطعیت دولت در برابر طراحی های دولت های غربی، عدم استفاده صحیح از فرصت ها توسط دولت و… است. و راه چاره ایجاد یک تحول همه جانبه در ساختارها، مسئولیت ها، سیاست های ضعیف و سپردن امور به دست حزبی از احزاب که پاکی و سلامت و شایستگی لازم را برای این تحول عمیق و همه جانبه دارد.

https://shoma-weekly.ir/TF8quZ