***
اسم اقتصاد مقاومتی بعضی از مردم و مسئولین ما را ترسانده است و تصور کردهاند باید ریاضت اقتصادی را پیشه کنند. چرا چنین تصوری در برخی ارکان جامعه ما وجود دارد؟
چون مسئله ریاضت اقتصادی در اروپا هم بوده است، شاید بعضیها به غلط چنین تصوری از اقتصاد مقاومتی دارند. مقام معظم رهبری این موضوع را در صحبتهایشان باز کردهاند. با توجه به اینکه امروز اقتصاد همه کشورهای جهان به هم پیوسته است و کشورها باید با هم ارتباط داشته باشند، شاید از لحاظ اقتصادی خیلی مقرون به صرفه نباشد که بسیاری از کالاها را در داخل کشور بسازیم. طبیعی است کشورها با ارتباطاتی که دارند، این گردونه را کامل خواهند کرد و احتیاجاتشان باعث میشود این ارتباطات را داشته باشند، منتهی با توجه به اینکه اقتصاد ما هر روز متأثر از اقتصاد جهانی است، باید دقت کنیم اروپا شاید چندان علاقهای به ارتباط ما نداشته باشد و یا به عبارت بهتر ممکن است تصور کند میتواند با تحریم کردن بعضی از کالاها موتور و چرخ اقتصاد ما را از کار بیندازد. اینجاست که نیاز داریم کشور را به صورتی مقاوم کنیم و تولیدمان را به صورتی پیش ببریم که اگر ما را تحریم کردند مشکلی برای چرخه اقتصادی ما پیش نیاید و لذا تعبیر مقاومتی بدین معناست که باید کشورمان را مقاوم کنیم تا اگر دنیا هم به ما پشت کرد، همانطور که در جنگ تحمیلی تقریباً همه دنیا در مقابل ما بودند و ما تنها بودیم، فرض را بر این بگیریم دنیا در اقتصاد هم همان کاری را میخواهد بکند که در جنگ کرد. بحمدالله در جنگ توانستیم با ایستادگی و مقاومت علیرغم رویارویی با همه ارتشهای کلاسیک دنیا ایستادگی کنیم و با تکیه بر ایمان پیروز شدیم. در باره اقتصاد هم معتقدیم باید چنین شیوهای را در پیش بگیریم و میبایست به صورتی پیش برویم تا هر مانعی را که جلوی چرخش چرخه اقتصاد ما را میگیرد، رفع کنیم و احتیاجی به دنیا نداشته باشیم. این نه تنها ریاضت اقتصادی نیست، بلکه شکوفایی اقتصادی است و رونق اقتصاد را به همراه خواهد داشت و ما بهجای واردکننده اگر از این فرصت استفاده کنیم و اکثر کالاها را داخل تولید کنیم که خود این باعث شکوفایی و اشتغال در کشور میشود که به هیچ وجه به معنای ریاضت اقتصادی نیست.
مقام معظم رهبری پنج ویژگی را برای اقتصاد مقاومتی برشمردند که عبارتند از: عدالت بنیانی، مردمی بودن، دانش بنیانی، درونزایی، برونگرایی در مورد سه تای آخر زیاد صحبت شده است. در باره دو مورد اول یعنی عدالتبنیانی و مردمی بودن که لازم و ملزوم یکدیگرند، تحلیل خود را بفرمایید.
اگر قرار باشد به یک اقتصاد شکوفا و بینیاز از بیگانگان برسیم، بهترین راه این است که اقتصاد را از دولتی بودن به مردمی شدن تغییر بدهیم. مقام معظم رهبری در سال 1384 ابلاغیه اصل 44 را ارائه فرمودند. شاید اگر آن روز به این صحبت مقام معظم رهبری توجه شده بود و تمام دستگاهها و قوای ما این موضوع را بهخوبی پیگیری میکردند و بر این موضوع نظارت داشتند، شاید میتوانستند کار را بهخوبی پیش ببرند. به نظر من مقدمه یک اقتصاد مقاومتی و شکوفا، اول مردمی کردن اقتصاد است، به این صورت که همه بنگاههای اقتصادی را به مردم واگذار کنند، چون در آنجاست که کار انجام میشود، نه اینکه به صورتی باشد که اسماً بگویند مردمی است، ولی در اصل به صورتی دولتی حفظ و به قول تعبیر این روزها «خصولتی»! شود. قرار بود این بنگاهها در پایان سال 1393 کلاً واگذار شوند و الان که ده سال از ابلاغ اصل 44 میگذرد، هیچ رونق و واگذاری درستی در این موضوع که ندیدیم هیچ، مسائلی هم در طی این کار به وجود آمد و نه تنها آن کار انجام نشد، بلکه قفلهای جدیدی هم بدان اضافه شد، از جمله سهام عدالت که ظاهرش این است که میخواهیم برای مستضعفین جامعه کار کنیم، ولی در اصل فاتحه واگذاری بنگاههای اقتصادی را با این کار خواندیم. موقعی که دستگاهی دولتی بود، شاید از امتیازاتی برخوردار بود که با این کار اصل مسئله منحرف شد. مسئله بعدی این است که مدیریتی هم که باید به دست بخش خصوصی میافتاد، به دلیل اینکه این را به صورت نادرستی توزیع کردیم، مدیریت مردمی هم محقق نشد. در دولتهای دهم و یازدهم هیچ واگذاریای نشد، حتی در دولت دهم معضل دیگری هم اضافه شد که به موازات افزایش قیمت حاملهای انرژی که مجلس پیشبینی کرده بود به میزان 30 درصد صرف پرداخت یارانهها و بقیه به تولید اختصاص داده شود، در آنجا هم این اتفاق نیفتاد. لذا هم واگذاری صورت نگرفت، هم حاملهای انرژی گرانتر شدند و آن بخش از تولید هم که در دست مردم بود به هیچ عنوان انجام نشد و از آن طرف بسیاری از تولیدات ما به طرف نابودی رفت.
زمانی میتوانیم اقتصاد مقاومتی را اجرا کنیم که در دید مردم باشد. دولتها هیچ علاقهای به این کار نداشتند، چون بنگاههای اقتصادی حیاط خلوت آنها بود و میتوانستند در آن پرسه بزنند. در دولتهای نهم و دهم و امروز دولت یازدهم موقعی که بستههای اقتصادی ارائه میشوند، قبل از اینکه به تولید فکر کنند، به معضلهای بنگاههای اقتصادی درون دولت فکر میکنند. مثل این بار که دولت یازدهم بسته اقتصادی را که ارائه داد، در واقع معضلات یکی از بنگاههای اقتصادی درون خودش را پر کرد و برای حل معضلات اقتصادی جامعه نبود، لذا قبل از اینکه به اقتصاد فکر کنند، به بنگاههای خودشان فکر میکنند، بنابراین اقتصاد مقاومتی به این شکل تحقق پیدا نخواهد کرد. این را به دولتهای نهم و دهم گفتم و به دولت یازدهم هم میگویم بیخودی شعار اقتصاد مقاومتی ندهند. با حلوا حلوا گفتن که دهان انسان شیرین نمیشود. اقتصاد مقاومتی موقعی تحقق پیدا خواهد کرد که بنگاههای اقتصادی در ید مردم باشد. آن موقع میتوانیم توقع داشته باشیم مردمی که جنگ را اداره کردند، اقتصاد مقاومتی را هم عملی کنند و این تحقق پیدا نمیکند مگر اینکه مقدمه اولی که واگذاری اقتصاد به مردم است تحقق پیدا کند. اقتصاد ما با اقتصاد اروپا و غرب تفاوت دارد. در اسلام اقتصاد باید به نحوی اداره شود که مردم سطح پایین جامعه هم از حداقل زندگی برخوردار باشند و واگذاری اقتصاد به مردم گذشته از اینکه بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد، به 20 درصد اقتصادی هم که الان در دست مردم هست رونق خواهد داد. از آنجا که دولت از این 80 درصد مالیاتی را که باید کشور با آن اداره شود دریافت نمیکند، لذا فشاری که باید روی کل اقتصاد باشد، فقط به آن 20 درصد تحمیل میشود و فشار عجیبی بر آنها وارد میشود. امروز وزارت اقتصاد و دارایی همه همتش را روی این قضیه گذاشته است که از این 20 درصد مالیات بگیرد. ایرانخودروی به این عریض و طویلی نه تنها یک ریال مالیات نمیپردازد، بلکه هر سال هزینه هنگفتی را هم بر نظام تحمیل میکند. از این طرف برنامهریزی هم که میکنند میخواهند ایرانخودرو را نجات بدهند.
ما در زمینههای مختلفی از جهان پیشی گرفتهایم و معتقدیم اقتصاد هم جدای از بقیه نیست. اگر کشوری منابع طبیعی سرشار هم داشته باشد، اما نیروی انسانی کارآمد نداشه باشد نمیتواند آن منابع را به کار بگیرد. اگر بتوانیم امکاناتمان را در اختیار نیروی انسانی کارآمد و با دانش قرار بدهیم، همانطور که در قسمتهای دیگر پیشرفت کردهایم، میتوانیم در همه زمینهها پیشرفت کنیم. امروز صنعت هستهای ما یک دانش بومی است و مسئله سادهای هم نبوده است. همینطور مسائل دیگر که متعدد هم هستند و داریم از این بابت از دنیا هم پیشی میگیریم که به برکت همین نیروهای جوان است که از دانش خوبی برخوردارند و انشاءالله بتوانیم با اتکا به آنها این کارها را پیش ببریم.
اهتمام به جوانان که در نامه مقام معظم رهبری آمده است و شما هم اشاره کردید...
نیروی انسانی یکی از مسائل است. دولتهای قبل هم تقریباً همین وضعیت را داشتند و توجهی به تجارب نداشتند. وقتی از اقتصاد مقاومتی صحبت میکنیم، همه زمینهها از جمله دانش، تجربه، سرمایههای مادی و منابع انسانی مد نظر ما هستند که باید از اینها استفاده شود. هم باید از تجارب افرادی که سالهای متمادی در این کشور کار کردهاند و هم از تواناییهای جوانان ما که از دانش خوبی برخوردارند، تلفیق این دو با هم و در اختیار قرار دادن امکانات به آنها چیزهایی هستند که میتوانند کشورمان را در مقابل حوادث و سیاستهای جهانی که هر روز به فکر ضربه زدن به ما هستند، مقاوم کنند، لذا اگر همه این کارها را به شکل پیوسته انجام بدهیم، میتوانیم اقتصاد مقاومتی را اجرا کنیم، ولی اگر بنگاههای اقتصادی همچنان در اختیار دولت باشند و به مردم واگذار نشوند، مسائل دیگر مثل هرس کردن سرشاخههاست، در حالی که این مسائل باید از ریشه حل شوند و ریشه مسئله اقتصادی ما در واگذاری کار به مردم است. یک درخت زمانی رشد میکند که ریشه آن سالم باشد. زمانی یک درخت میوه خوب و بدون آفت میدهد که ریشهاش سالم باشد. اگر به ریشه درخت نپردازیم، نه برگ شادابی خواهد داشت، نه میوه بدون آفتی خواهد داد. لذا اگر ریشه را که همان واگذاری اقتصاد به مردم است اصلاح کنیم، آن وقت میتوانیم توقع برگ شاداب و میوه سالم را داشته باشیم.