***
به نظر شما رأیی که مردم در سال 76 به رئیس دولت اصلاحات دادند، باعث حضور تفکراتی مانند مردم سالاری شد؟ یا این برنامه از پیش تعیین شده بود و جنبه شعاری بیشتر داشت؟
در رابطه با دوم خرداد، واقعیت این است که قاطبه رأیی که مردم دادند میتواند برای نظام ما تعیینکننده و حضور میلیونی در پای صندوقها حرکت بالقوهای برای استحکام نظام باشد. ولی آنچه که در آن زمان اتفاق افتاد و نتیجهای که ما به دست آوردیم این بود که مردم برای اینکه خود و مسئولیت خود را به عرصه سیاسی کشور نمایان کنند به پای صندوق میآیند و این جریانات سیاسی هستند که از این احساسات و جوشش خروشان ملت ایران به واسطه جهتگیریهایی که میشود سوء استفاده کنند.
ملت ایران ثابت کردند حضورشان در مقاطع مختلف، اثرگذار بوده است. متأسفانه در طول انتخاباتها میبینیم اگر مردم به یک جریان رأی دهند این را میتوانند به عنوان مردمسالاری تلقی کنند و اگر به جریان دیگری رأی دهند رأی مردم را منفی میانگارند. حرکت ملت برای این بود که بتوانند خودشان را و مسئولیتشان را در جامعه نشان دهند و تمام این اتفاقاتی هم که افتاده است، اعتقاد من این است که جریانات سیاسی چون «من» شان برایشان مهم است و میخواهند «من» شان را ثابت کنند، دنبال این هستند که از این جهتگیریهای مردم که میخواستند مسئولیتشان را در قبال کشورشان نشان دهند و از این اثرگذاری ملت سوء استفاده کردند.
به همین دلیل بود در آن مقطع موضوع مردمسالاری مطرح شد که مقام معظم رهبری برای اینکه جهتگیری و پاسداری از حضور مردم کنند، مردم سالاری دینی را تبیین فرمودند که بتواند از آن چیزی که ملت ایران در صحنه سیاسی کشور نشان دادند، دفاع کنند.
از ابتدای دولت یازدهم طرحی به نام منشور حقوق شهروندی مطرح شده است. آیا این طرح در ادامه همان مردم سالاری است که در زمان اصلاحات گفته میشد؟
اصولا مشکلی که با همه دولتها در طول تاریخ انقلاب داشتیم این بوده است که اینها مصالح ملی کشور را در نظر نمیگرفتند، هر کدام که آمدند دنبال این بودند که تفکرات سیاسی خود را در جامعه القاء کنند و امروز بعد از حداقل یازده دوره که از انتخابات ریاست جمهوری میگذرد ما شاهد این هستیم که مقام معظم رهبری نسبت به موضوع اقتصاد و اقتصاد مقاومتی همین موضوع را تأکید میکنند. اگر از همان ابتدای امر دولتهایی که میآمدند به جای آنکه بخواهند تحت القائات سیاسی و ذهنی خودشان، مسائل عمومی ملت که عمدهترین آن فرهنگ و اقتصاد بود، را تبیین میکردند، ما دچار این مشکلاتی که امروز جوانان و جامعه گرفتارش هستند نمیشدیم.
مثلا اگر مسئولین دولت دوم خردادی وقتی که با این اعتماد مردم و با اتکای این رأی بالایی که مردم به آنها دادند در راستای تبیین یک اقتصاد سالم و فرهنگ اسلامی تلاش میکردند امروز ما شاهد نبودیم که درصد بیکاری و فساد را اعلام کنیم. پس از آن هم دولتهای بعدی هم همین مشکلات را دارند. وقتی دولتها به رأی مرد اتکا میکردند و با این پشتوانه ملی مردم میآمدند و سرمایهگذاری میکردند به جای آنکه مصالح ملی کشور و آن چیزی که نیاز جامعه، مردم و جوانان ما بوده است، آینده سازی ایران بوده است، به جای اینکه این فکر را کنند، دنبال این بودند که «من» خودشان را پاسداری کنند و پاسداری از «من» خودشان امروز ما را دچار این مشکلات کرده است که متأسفانه در دولتهای بعد از دوم خرداد هم ما نتوانستیم به مسئولین وقت تفهیم کنیم که دنبال منافع ملی باشند و دغدغههای مقام معظم رهبری که دغدغههای به حقی بوده است که با مردمشناسی و اعتقاد به مردم این دغدغهها را مطرح میکردند، این موارد مهم را پیگیری کنند.
حالا در همین دولت یازدهم، حقوق شهروندی یکی از همان معضلاتی است که ما داریم. اینها پایه اساسی برای اینکه مشکل مردم را حل کنند، ندارند ولی میتوانند این نوع القائاتی که به جامعه میکنند روی موج سوار شوند و از این موج و از احساسات عمومی مردم سوء استفاده کنند. توصیه ما به همه کسانی که به ایران، انقلاب، اسلام و به رفع مشکلات جامعه میاندیشند این است که در راستای مصالح ملی کشور حرکت کنند نه در راستای منیت خودشان و نه در راستای القائات حزبی و تشکیلاتی خودشان؛ که جامعه را بتوانند دو قطبی کنند. به جای اینکه اتحاد برای جامعه ایجاد کنند و از توان بالقوه ملت ایران برای رفع مشکلات استفاده کنند، این نوع از شعارها بیپایه و اساس را مطرح کنند که بعد کشور هم دچار مشکلات عدیده شوند.
هجمه به رهبری موضوعی بود که آغازش از زمان اصلاحات بود. چه فضایی ایجاد شد که توانستند این کار را انجام دهند؟
مردم برای نیاز جامعه به صحنه میآیند و اینکه بتوانند به مسئولین رأی دهند که مشکلات مردم را حل کنند. کسانی که دارای آرای مردم میشوند میخواهند از این فرصتهایی که مردم به آن میدهند سوء استفاده کنند کما اینکه تا حالا اینطور بوده است. این نوع مسائل را مطرح میکنند بتوانند اساس حرکت را خدشهدار کنند. لذا اعتقاد من این است که باید خود مردم هم نسبت به این موضوعات واقف باشند و توجه داشته باشند که اصولا نکاتی که مطرح میشود با این موضوع سنجش کنند که آیا مطالبی که مطرح میشود در جامعه به نفع مصالح ملی و مشکلات جامعه است یا خیر؟ اگر به نفع مصالح ملی و به نفع مشکلات مردم نیست باید به آن تن ندهند و نسبت به این موضوعات تبری بجویند.
در حال حاضر بابت بازگشت کدام یک از معضلات دوران اصلاحات، نگرانی وجود دارد؟
مشکل عمده ما دو موضوع است. یکی مسئله فرهنگی جامعه و یکی هم مسائل اقتصادی است. بدون یک اقتصاد درونگرا و یک اقتصادی که با بنیه ملی، با بنیه مردم ایران بتواند توانمندیهای کشور را تقویت کند ما نمیتوانیم از این گذار بگذریم و از این نگرانیها عبور کنیم. همچنین در کنار اینکه ما بتوانیم اقتصادمان را یک اقتصاد بالقوه با اتکا به توان ملتمان قرار دهیم مسائل فرهنگی هم دچار نگرانیهایی هست که باید نسبت به این موضوع اهتمام جدی داشته باشیم و جریان اصلاحات متأسفانه در بعضی از امور و در بعضی از مقاطع که آنها مسئولیت داشتند احساس میکردیم که این نگرانیها را ندارند و جهتگیرهایی که میکنند به نفع مصالح جامعه ما باشد.