گفتگوی ویژه

در حماسه اقتصادی به شعار بسنده شد

راجع به حماسه اقتصادی به شعار بسنده شد. هر کسی که آمد حرفی در باره این موضوع بیان کرد، ولی چیزی از آن درنیامد. همین باعث شد آیت‌الله مهدوی کنی در باره این سخن مقام معظم رهبری گفتند که آن را به حد شعار، همایش، سمینار و از این دست برنامه ها تنزل ندهید!
امید قهرمانی - سال 92 با شعار حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی آغاز شد. در مورد حماسه سیاسی همه به اتفاق می گویند که محقق شده اما در مورد حماسه اقتصادی نظرات متفاوتی وجود دارد. البته اغلب آن نظرات به عدم تحقق حماسه اقتصادی رأی می دهد. کریمی نوری هم چنین نظری دارد. با هم نظرات این فعال اقتصادی را در مورد حماسه اقتصادی می خوانیم.

امسال با شعار حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی آغاز شد.سال 92 با توجه به این شعار چگونه پایان یافت؟

راجع به شعار امسال خیلی حرف ها زدند و همایش ها برگزار شد، ولی آنچه که مقام معظم رهبری میخواست فقط در مورد حماسه سیاسی محقق شد. تجمع 22 بهمن تقریباً چهره ایران را در باره حماسه سیاسی روشن کرد، اما راجع به حماسه اقتصادی به شعار بسنده شد. هر کسی که آمد حرفی در باره این موضوع بیان کرد، ولی چیزی از آن درنیامد. همین باعث شد آیتالله مهدوی کنی در باره این سخن مقام معظم رهبری گفتند که آن را به حد شعار، همایش، سمینار و از این دست برنامه ها تنزل ندهید!

واقعاً در عمل چه اتفاقی باید می افتاد. همایش که باید باشد، اما چه کارهایی باید می شده که انجام نشده است؟

بنیان اقتصاد ما بیمار است، یعنی قوانینی که مخصوصاً در ده سال اول انقلاب تدوین و تصویب شدند، گرایش سوسیالیستی داشتهاند. چیدمان نظام، ادارات، سازمانها و تشکیلات اجراییمان هم بر اساس همان قوانین تصویب شده است. مقام معظم رهبری و همه دستاندرکاران اقتصاد تأکید میکنند، باید آن قوانین تغییر کنند و متحول شوند. اما هیچ کس به آنها دست نمیزند و ریل همان ریل است، ما هم در قطار مینشینیم و میگوییم میخواهیم برویم فلان جا، در حالی که ریل ما را به همان جایی میبرد که قبلاً ریلگذاری شده است. بنابراین تا به این مسئله دقیقاً اعتنا نشود و قوانین دهه اول انقلاب بازنگری جدی نشوند، جلو نمی رویم. اصل 44 قانون اساسی و بیانیه مقام معظم رهبری بر این موضوع تأکید کرده است. در فرمایشات ایشان کار ها به شعار بسنده میشود.

به نظر من هر چه مقام معظم رهبری از هر گوشه و زاویهای نهیب میزند، کسانی که دستاندرکارند مثل این که مصلحت نمیدانند این امر انجام و موارد قید شده اصلاح شوند. مثلاً در بیانیه اصل 44 قانون اساسی مقام معظم رهبری بر دو اصل تأکید کرده بودند. واگذاری بانکها و بیمه ها. در عصر اقتصاد جهانی تا این دو از چنبره دولت خارج نشود راه برای حضور مردم باز نمیشود. یعنی بانک دولتی برای نظام اقتصاد مردمی نمیتواند کارآمد باشد، ولی این کار نشد و آقای احمدینژاد در بیانی گفت: «در اواخر سال 91 میتوانیم به بانکها نگاه دو بارهای کنیم» که نکردند. یعنی بانک ها دولتی هستند. در اصل همه بانکها بهجز بانک مرکزی و بانک ملی باید مردمی شود تا اقتصاد مردمی شود. مقام معظم رهبری در بیانیه اصل 44 قانون اساسی جداً بر این دو موضوع تأکید کردند که نشد. همچنان بانکها دولتی است. بیمه هم باید به صورتی باشد که بیمه جهانی بتواند بیاید و در ایران هم شعبهای باز کند. بانک جهانی هم بتواند در کشور ما بانک باز کند. این میشود اقتصاد رقابتی. این کارها نشد. معتقد هم نیستند که بشود.

از بیندولت ها کدامشان در این مباحث پیگیرتر بودند؟

هنوز فرآیند کار این دولت که آن چنان که باید مشخص نیست. الان در باره دولتها زیاد بحث نمیکنم که مثلاً دولت احمدینژاد با شعارهایی که داد زیاد به اقتصاد ضربه زد یا دولت آقای خاتمی یا دولت آقای هاشمی. روی دولتها بحث نمیکنم، بحثم این است که در مقابل بیانات مقام معظم رهبری عواملی هستند که بهشدت ایستادهاند. همینها شعار میدهند، سمینار میگذارند. در باره اقتصاد مقاومتی از تلویزیون چند تعریف در این باره شنیدهاید؟

تعاریف مختلفی ارائه شدهاست.

مقام معظم رهبری با هدفگذاری دقیق شعار را مطرح میکند، ولی عین فرمایش حضرت پروردگار در قرآن که میفرماید: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ»(1) بعد از این که کلام موضع خود را پیدا میکند تحریف و جابجا میکنند. متأسفانه الان هم همین اتفاق دارد میافتد. اگر روزی دیدیم گفتند اولین کاری که باید بکنیم این است که قوانین مصوب دهه اول انقلاب را بازخوانی و بازنگری کنیم و در آن تحول و تغییر محتوایی و آن را به سمت اقتصاد مردمی سوق بدهیم، آن موقع میتوانیم امیدوار باشیم فرمایش مقام معظم رهبری بر زمین نمانده است. گاهی به نام بانک اسلامی شرایع الهی را کنار گذاشته ایم. یک قرارداد مشارکت برای دادن وام به کارخانجات به صورتی نیست که گفته شود در سود و زیانش شریکیم. بهرهها همان بهرههاست و به اسم دین و شریعت مضاربه، مزارعه، مشارکت و همه اینها را به ابتذال کشانده و به نام اسلام بانک را از حیّز انتفاع انداخته است. این امر خیلی خطرناک است. مثلا در باره مالیاتها! از همان روز اول قانون مالیاتهایمان هم قانون فرار سرمایه بوده است. آن روزها به این قوانین نقد داشتم و هم برای مجلس فرستادم و هم برای دولت. همچنین روزی که قانون بازرگانی وضع شد، گفتم معنی بازرگانی دولتی انحصار بازرگانی توسط دولت نیست. جزوهای دادم. خدا رحمت کند شهید رجایی را، به ایشان گفتم شرعاً وظیفه خودم دانستم نقدی را بنویسم. شما آن را بخوان. اگر مصلحت میدانی به مجلس بدهیم. نگاهی به من کرد و گفت: «مرد حسابی! تو میگویی شرعاً، به من چه مربوط است که بپسندم یا نپسندم. حتماً به مجلس بده». به مجلس دادم. مجلس هم از ما دعوت کرد. آن روزها نمایندگان چپ تندی در مجلس بودند و در آن جلسه تا توانستند سر ما داد زدند. در باره قانون مالیات گفتیم این قانون موجب فرار سرمایه است، ولی کسانی که دستاندرکار قضیه و پشت موضوع بودند اصلاً میخواستند فرار سرمایه و مدیریت رخ بدهد.

آیا اگر به اقتصاد اسلامی برگردیم آن اتفاق خوب خواهد افتاد؟

اسلام و حاکمیت اسلامی به اقتصاد عنایت دارد. تمام متفکرین اسلامی هم بر این امر تأکید دارند. خود همین شعار چیزی است که دهان خیلیها را میبندد، ولی اسلام در حاکمیتش به اقتصاد، فرهنگ و به تمام موازین اجتماعی عنایت دارد، معنایش این نیست که در متن و بطن اسلام قوانین خاص و لایتغیری در باره اقتصاد، هنر، فرهنگ و این چیزها باشد. آنها مربوط به علم است، علم هم چیزی است که اسلام تأکید دارد بروید ولو از کافر و حتی از چین بیاموزید.

پینوشت:

(1) قرآن کریم، سوره مائده، آیه 41.

https://shoma-weekly.ir/ckt1zx