
دکتر شیبانی از مبارزین با سابقه نهضت انقلاب اسلامی بود که عضویت در شورای انقلاب ، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی، تصدی وزارت کشاورزی، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در 5 دوره، ریاست دانشگاه تهران، عضویت در شورای شهر تهران در 3 دوره و کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری دوره دوم و دوره پنجم از جمله سوابق وی به حساب می آید.
وی همچنین از اعضای قدیمی حزب موتلفه اسلامی بود که تا پیش از شدت یافتن بیماری، به صورت منظم در جلسات مختلف از جمله جلسات حوزه خزبی شرکت می کرد.
امام خامنهای صبح دیروز با حضور در کنار پیکر مرحوم دکتر عباس شیبانی ضمن اقامه نماز و قرائت فاتحه، از تلاشهای آن مرحوم در خدمت به نهضت امام خمینی(ره) در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی تجلیل کردن و فرمودند: «آقای دکتر شیبانی به معنای واقعی کلمه جزو انسانهای صالح بود. ما ایشان را خیلی وقت است، سالها است، یعنی شاید پنجاه و چند سال است میشناسیم.» اینها بخشهایی از بیانات کوتاه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مرحوم دکتر شیبانی پس از ادای نماز بر پیکر وی است. بعد از چند دهه تلاش و مجاهدت در راه خدا صبح جمعه دوم دی ۱۴۰۱ پیکر ایشان را آورده بودند تا نماز وداعش از این دنیا را رهبر انقلاب اسلامی بخوانند. تمجید از این شخصیت باسابقه و مخلص اما منحصر به عبارات بالا نبود: «آدم فعّال، خیرخواه و آمادهبهکار، و به معنای واقعی کلمه مبارز بود؛ واقعاً این جوری بود.»
رهبر معظم انقلاب همچنین با اشاره به خاطره ای از سالهای مبارزه افزودند: «ایشان تازه از زندان آزاد شده بود، به نظرم سال ۴۷ یا ۴۸ بود که با ایشان آشنا شدیم... من با مرحوم طاهر احمدزاده از مشهد آمدیم تهران، یک کاری داشتیم اینجا، لازم بود جمعی از افراد صاحب فکر و صاحب نظر و مانند اینها مثل آقای طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، اینهایی که بودند، جمع میشدند؛ من و آقای احمدزاده یک حرفی برای آنها داشتیم. احمدزاده گفت که جمع کردنِ اینها کار ما نیست، کار عبّاس شیبانی است؛ او میتواند اینها را جمع کند. این بود که با ایشان تماس گرفتیم و آمد و گفتیم ما چنین کاری داریم، فوراً ــ به نظرم شاید در ظرف دو روز ــ یک جلسهی پانزده شانزده نفره، از دکتر شریعتی، آقای بهشتی، آقای مطهّری، همه را جمع کرد؛ یک آدم این جوری بود؛ آمادهبهکار. بعد از انقلاب هم به معنای واقعی کلمه ایشان مشغول کار بود، مشغول تلاش بود.»
اما سَمت دیگر همه این تلاشها و مجاهدتهای مرحوم دکتر شیبانی، همراهی همسری بود که در این مسیر از هیچ اقدامی برای کمک فروگذار نکرد. موضوعی که از چشم رهبر معظم انقلاب اسلامی پنهان نماند. گویی که نمیشود از تلاشها و مجاهدتهای آن مرحوم سخن گفت ولی از همسرش مرحوم خانم انسیه مفیدی یادی نکرد: «خانمش هم با ایشان خیلی واقعاً همراهی کرد. خدا انشاءالله خانم مفیدی را رحمت کند.»
مؤمنی صادق و مجاهدی خستگیناپذیر
امام خامنهای همچنین در پیامی درگذشت مرد ایمان و عمل مرحوم دکتر عباس شیبانی رحمهالله علیه را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت مرد ایمان و عمل مرحوم دکتر عباس شیبانی رحمهالله علیه را به بازماندگان و دوستان و همکارانش تسلیت عرض میکنم. وی مؤمنی صادق و مجاهدی خستگیناپذیر بود و در همهی دورانها، چه دوران مبارزه با طاغوت و چه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، در صراط مستقیم، ثبات قدم نشان داد. رحمت و مغفرت الهی شامل حال او باد.
سیّدعلی خامنهای
خاطره ای از مرحوم حبیب الله عسگراولادی درباره مرحوم شیبانی
مرحوم حبیب الله عسگراولادی که با مرحوم دکتر شیبانی در موتلفه اسلامی هم حوزه ای بودند در خاطره ای از مرحوم شیبانی از دغدغه مندی او نسبت به امام خمینی(ره) سخن گفته است که آن را پیش رو دارید؛
در تب و تاب تدارک راهپیماییها و برگزاری جلسات برای پیشبرد انقلاب با دیگر همرزمان بودیم که ناگاه خبری همه را برای مدتی شوکه کرد و آن خبر، هجرت حضرت امام خمینی از عراق به پاریس بود. اینکه «برای چه رژیم عراق حضرت امام را وادار به ترک آن کشور کرده بود؟» و «چگونه رژیم حاکم بر کویت، اجازهٔ ورود به ایشان نداده بود؟» خود حدیثیست مفصل. اما آنچه ما باخبر شدیم، بدین صورت بود که: شب ۱۳ مهر ماه سال ۱۳۵۷، پس از یک روز پُر تلاش و خستهکننده، ساعت ۳ بعد از نیمهشب، آقای دکتر عباس شیبانی به منزل من تلفن کرد. با هراس از آنچه در آن روزها میگذشت، گوشی تلفن را برداشتم. دکتر شیبانی، خیلی متأثر بود و با کلمات منقطع و آشفته، گفت که: «آقا را از عراق اخراج کردند و پس از چند ساعت معطلی، این مرجع بزرگ در مرز، کویت، به ایشان اجازهٔ ورود ندادهاند! من به هرکجا که تلفن میکنم، کسی جواب تلفن را نمیدهد! شما که با دیگر مبارزین ارتباط دارید، به آنهایی که باید این مسئله را بدانند و همچنین آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله مطهری، این مطلب را برسانید!» من در آن لحظهٔ حساس و پر اضطراب، جملهای به ذهنم رسید. (گاهی عنایات پروردگار است، نه اینکه مطالعهای کرده، یا آمادگی قبلی داشته باشم!) به ایشان گفتم: «من فکر میکنم که این بندهٔ صالح خدا در این اضطراری که قرار گرفته، خداوند این اضطرار را برای ایشان اسباب نجات قرار بدهد و شما نگران نباشید!»
با پیگیریای که طی چند ساعت پس از آن نمودم، متوجه شدم که حضرت امام از عراق به جانب پاریس رفتهاند و البته در آن روز، ما نمیدانستیم چطور شد که ایشان تصمیم به اقامت در فرانسه گرفتند. بعدها متوجه شدیم که امام، یک مطالعهای در قوانین مدنی چند کشور، از جمله فرانسه کرده بودند. در واقع قانون مدنی فرانسه، تا ۳ ماه اقامت اتباع خارجی را در این کشور اجازه میداد؛ در این شرایط، فرد میتواند پس از ورود به آن کشور، وارد شهر شده و تا پایان مهلت قانونی، برای خودش ویزایی تهیه کند.
در فاصلهٔ کمی پس از ورود امام به فرانسه، تبلیغات منفی علیه ایشان شروع شد. عدهای خیلی حسابشده، حملات را شروع کرده و عنوان کردند که دیگر مرجعیت حضرت امام خمینی از بین رفت؛ «مرجعی که به فرنگ برود و بخواهد از فرنگ به اسلام خدمت کند و یا برای مقلّدین خود فتوا بفرستد، دیگر این فتوا فرنگی است!» در طرف دیگر، تعدادی از مبارزین و بزرگان انقلاب از جمله آیتالله مطهری، آیتالله دکتر بهشتی، تعدادی زیادی از فضلای قم و تعدادی از برادران مؤتلفهٔ اسلامی -که همه را یادم نیست، اما شهید عراقی، حاج ابوالفضل توکلیبینا، سیّدمحسن امیرحسینی، رفیقدوستها از جملهٔ اینها بودند- به این فکر افتادند که هرچه زودتر به پاریس بروند و اطراف امام را خالی نکنند؛ بنابراین این تعداد خودشان را به سرعت به آنجا رساندند. تعدادی از فضلا و برجستگان حوزهها از نجف و قم که به پاریس رفته بودند، مدیریت خدمات فرهنگی آنجا را برعهده گرفتند و مشغول فعالیت شبانهروزی جهت ارتباط با انقلابیون و هدایت حرکت مردمی شدند.