***
ارتباط دانشگاه و شرکتهای دانشبنیان با صنعت بنا بر ایده هایی که شما قبلا مطرح کرده اید، بسیار مهم است. دانشگاه چگونه میتواند در مسیر تحقق اقتصاد دانشبنیان حرکت کند؟
در مجلس هشتم قانون خوبی تحت عنوان قانون تأسیس شرکتهای دانشبنیان و راهاندازی صندوق نوآوری و شکوفایی را به تصویب رساندیم. مواد مصوبه در این قانون علیالقاعده باید بروز نتایج پژوهشها، تحقیقات و پایاننامههای دانشگاهی در صنعت را میسر و تسهیل کند و کارهای تحقیقاتی بتوانند در بدنه جامعه وارد شود.
ما شاهد هستیم که هر سال تعداد زیادی پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا نوشته میشوند و یا کارهای تحقیقاتی زیادی توسط اساتید و دانشجویان انجام میشوند، اما متأسفانه اینها در کتابخانهها میمانند و هیچ اثری در اقتصاد دانشبنیان کشور ندارند. لذا این بحث مطرح شد که شرایطی را فراهم کنیم که شرکتهای دانشبنیانی تأسیس شوند که در آنها هم کارهای تحقیقاتی دانشجویان و هم ایدههای مطرح شده که توسط اساتید ارزیابی شده و نحوه عملی پیدا کردهاند، فرصت داشته باشند کارهایشان را به مرحله pilot برسانند و سپس با تأسیس شرکتهای دانشبنیان به مرحله تجاریسازی برسد. شرکتهای دانشبنیان باعث میشوند نگرش دانشجویان دانشگاهها نسبت به مسائل تحقیقاتی و پایاننامههایشان تغییر کند و سعی کنند کارهای تحقیقاتی که در دورههای کارشناسی ارشد یا دکترا انجام میدهند، در عمل به سمت تولید ببرند و به جامعه عرض کنند و در کنار اینها هم فرصتی برای دانشگاه است تا بتوانند با کمکی که به این شرکتها میکند و با فضایی که برای محققین دانشجو و استاد فراهم میسازد، با سهیم شدن در این شرکتهای دانشبنیان عملاً درآمدی هم برای دانشگاهها به وجود بیاید. لذا با مشارکت دانشجویان و اساتید و شرکتهای دانشبنیان و نیز تأسیس آنها هم دانشجو و استاد نفع میبرند و هم جامعه منتفع میشود.
مقام معظم رهبری روی ارتباط دانشگاه و صنعت و نیز بخش کشاورزی تأکید زیادی دارد. در سند توسعه علمی و فناوری کشور هم که اخیراً توسط ایشان ابلاغ شد، بناست تا 50 درصد از اقتصاد و درآمد کشور مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان باشد. این حرکت باعث میشود همه اقشار جامعه، از جمله محقق و دانشگاه نفع ببرند، ضمن اینکه امور ما را در رسیدن به اهدافی که در سندهای بالادستی ـ مثل آنچه که اشاره کردم ـ تسریع میکند.
از طرف دیگر برای دانشجو هم ارزنده است، چون بسیاری از کارهای پژوهشی و تحقیقاتی که با همکاری اساتید مقاطع فوقلیسانس و دکترا شکل میگیرند، مرتبط با این شرکتهای دانشبنیان قرار میگیرند. ما الان شرکتهای دانشبنیانی داریم که بسیار کارآمد شدهاند و دانشجوی زبده وقتی از دانشگاه بیرون میآید، برای کار پیدا کردن سردرگم نیست و در شرکتی کار میکند که خودش در تأسیس و امور اجرایی آن نقش دارد و سهامدار آن است و عملاً این روند به کارآفرینی منجر میشود و اگر این شرکتها خیلی خوب عمل کنند، یک جوان میتواند هم هزینه تحصیل و حتی زندگی خود را تأمین کند و هم آن شرکت فعال میشود و میتواند فارغالتحصیلان دانشگاهها، متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها را جذب کند.
در قانون برنامه پنج ساله پنجم هم اجازه دادهایم اعضای هیئت علمی ـ حتی دولتی ـ بتوانند عضو این شرکتها شوند و میتواند برای اساتید درآمد جانبی محسوب شود. از آن طرف هم بحث ارتباط با صنعت و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان فراهم میشود، لذا از همه جهات تأسیس شرکتهای دانشبنیان و فعالیتهای آنها به نفع اقتصاد کشور است و الحمدلله الان دانشگاههای پیشرو ما دارند در این زمینه خوب عمل میکنند. امیدواریم همه دانشگاهها بتوانند اینگونه فعالیتهایشان را تسریع کنند، ضمن اینکه تأسیس شرکتهای دانشبنیان یکی از تأکیدات مهم در نقشه جامعه علمی کشور است که باید برای تحقق آن هم برای تأسیس شرکتهای دانشبنیان همت گماشت.
شما در مصاحبهای اشاره کرده بودید دانشگاهها باید به درآمدهایی غیر از درآمد حاصل از شهریه به دانشجویان متکی شوند. این درآمدها شامل چه اقلامی میتواند باشد؟
درآمدهای غیر از شهریه دانشگاهها عقد قرارداد با شرکتهای دانشبنیان است. وقتی دانشگاهی یک شرکت دانشبنیان میزند، درصدی از سهام این شرکت میتواند متعلق به دانشگاه باشد، درصدی میتواند متعلق به اعضای هیئت علمی و دانشجویانی که در هدف مورد نظر شرکت کار تحقیقاتی انجام دادهاند، باشد. این شرکت میتواند فعال باشد و در عرصه اقتصاد کشور بیاید و درآمدزایی کند و دانشگاه میتواند بخشی از هزینههای خود را از طریق درآمدهای حاصل از خدمات یا تولیدات مختلف این شرکت دانشبنیان تأمین کند و نهایتاً به این سمت نرود که از نظر درآمد متکی به شهریه دانشجویان باشد، مخصوصاً دانشگاههای دولتی که الان از لحاظ اعتبارات دولتی در مضیقه هستند و به این ترتیب میتوانند درآمدهای جانبی داشته باشند. دانشگاههای غیردولتی هم میتوانند درآمدهای غیر از شهریه داشته باشند که یکی از آنها همین شرکتهای دانشبنیان است.
غیر از مسئله شهریه موضوع ارتباط دانشگاهها با بخش صنعت فوقالعاده مهم است، چون صنعت ما دچار مشکلات زیادی است و باید به فناوریهای جدید دسترسی یابد. قاعدتاً دانشگاهها علم این توانمندیهای جدید و قدرت حل مشکلات را دارند و چنانچه دانشگاهها بتوانند به بخشهای اجرایی کشور وارد شوند و از پتانسیل عظیمی که در دانشگاهها به عنوان نیروهای متخصص تحصیلکرده و آشنا با علوم روز وجود دارد، استفاده بشود، هم معضلات صنعت ما حل و هم برای دانشگاه درآمدی غیر از شهریه حاصل میشود.
لذا ارتباط با صنعت و شرکتهای دانشبنیان میتواند در زمینه درآمدزایی غیر از شهریه کمک کند و این موضوع، بهخصوص برای دانشجویان دانشگاههای غیردولتی کمک مالی خوبی باشد. به این ترتیب هم دانشجو میتواند بخشی از شهریه خود را از این طریق تأمین کند و هم دانشگاهها تا حدودی از اتکا به شهریه دانشجویان رهایی مییابند و میتوانند بهوسیله این کمکهای مالی کیفیت خود را ارتقا بخشند. یکی از مکانیسمهای مهم درآمدزایی دانشگاههای بزرگ دنیا درآمدهای کلان حاصل از فعالیتهای شرکتهایی است که با خلاقیت اساتید و دانشجویان آن دانشگاهها تأسیس شدهاند. به این ترتیب دانشگاههای مذکور قادرند هزینههای سنگینی را صرف تحقیقات جدیدی کنند که خود اینها تبدیل به درآمدهای کلان میشوند و این گردش مالی ادامه مییابد. دانشگاههای دنیا با اینکه بودجههای کلانی دارند، اما با داشتن شرکتهای دانشبنیان و عقد قرارداد با بخش صنعت، کشاورزی، خدماتی و مشاورههای علمی درآمد بسیاری دارند و برای دانشجو این امکان را فراهم میآورد که با کمکی که در دانشگاه به او میکند، حتی شهریه خود را هم پرداخت کند. لذا دانشگاههای ما قطعاً باید به این سمت حرکت کنند که درآمدهای خود را صرفاً از شهریههای دانشجویی کسب نکنند و به این سمت بروند که با تأسیس شرکتهای دانشبنیان و قراردادهای صنعتی به اعتباراتی غیر از شهریه برسند.
نکته دیگر خدمات آموزشی برای ارتقای سطح جامعه است. دانشگاههای برجسته دنیا دورههای آموزشی فشرده و گستردهای برای علوم مختلف دارند و این دورههای کوتاه مدت را به متخصصان صنعت ارائه میکنند که شامل کار با دستگاههای پیشرفته یا استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری و انتقال آخرین اطلاعات علمی در زمینهای که پرسنل به آن اشتغال دارند، هست. این دورهها بسیار مورد استقبال صنایع قرار میگیرند. به مدارک علمی دانشگاهی هم منجر نمیشوند و دورههای کوتاه مدت بعضاً یک تا سه هفته هستند و افراد به صورت فشردهای این مطالب را یاد میگیرند و این هم درآمد بالایی برای دانشگاههایی است که این دورهها را عرضه میکنند، از جمله بستهها و packageهای مدیریتی که مدیریت روز به شکل علمی عرضه میشود. به این ترتیب هم دانشگاه منتفع میشود و هم کارمندان آن شرکت با آخرین دستاوردهای علمی و نرمافزارهای کارآمد آشنا میشوند و کارآیی آن شرکت بالا میرود.
اینها مکانیسمهای درآمدزایی هستند که دانشگاههای برتر دنیا بیش از 50 درصد از درآمد خود را از این طریق تأمین میکنند و کمتر از 50 درصد متکی به شهریه دانشجویان است. تازه در بخش شهریه دانشجویی هم غالباً به خاطر مشارکت دانشجویان در این پروژهها دانشگاه به دانشجویان کمک میکند که بتوانند شهریه خود را پرداخت کنند و شاید تا 80 درصد درآمد دانشگاه به خدمات علمی که ارائه میکند متکی است. همین خدمات علمی جامعه را به سمت شکوفایی میبرد و باعث میشود اقتصاد کشور مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان باشد.
به نکته دیگری هم در مورد رشتههای جدید دانشگاهی اشاره کرده بودید که با توجه به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی جامعه باید دید در حال حاضر جامعه به چه تخصصهایی نیاز دارد. این رشتههای جدید کدامند؟
در گذشته دور رشتهای در دنیا تصویب میشود و ما همان را میآوردیم و در دانشگاههایمان تأسیس میکردیم، اما این موضوع در کشورهای پیشرفته حالت پویایی دارد، به این مفهوم که با پیشرفت تکنولوژی و سطح پیشرفت علمی جامعه، نهایتاً برای اینکه اقشار جامعه را بتوان ارتقای فکری داد و پاسخگوی علوم جدید بود و برای آنها نیرو تربیت کرد، آن رشتهها را در دانشگاهها تأسیس میکنند تا نیروهای متخصص در جامعه وارد شود و علم روز را گسترش دهد.
این موضوع در همه زمینهها وجود دارد. مثلاً در جامعهای مثل جامعه ما که تحصیلکرده شده است، میتوانیم دوره کارشناسی مدیریت خانواده را برای خانمها بگذاریم تا با مسائلی که در زمینه اداره یک خانواده وجود دارند، آشنا شوند که طبیعتاً موجب کارآمدی خانمها در اداره خانواده میشود. این میتواند رشته جدیدی تعبیر شود.
در زمینه فناوری ارتباطات چون کشورهای پیشرفته زودتر از ما این رشتهها را تأسیس کردهاند، میشود از آن رشتهها کپیبرداری کرد، ولی اگر بخواهیم این علوم را در کشورمان گسترش بدهیم و پایههای آن را بگذاریم، عملاً باید به این سمت حرکت کنیم.
مثلاً خود من در سال 52، 53 فوقلیسانس انرژی هستهای را از دانشگاه تهران گرفتم، اما این رشته منحل شد. در ابتدای انقلاب و پس از بازگشایی دانشگاهها، بهخصوص در دانشگاه صنعتی شریف که خودم حضور دارم و سپس در دانشگاه آزاد اسلامی این رشته را گسترش دادیم و الان در سه مقطع لیسانس، فوقلیسانس و دکترا در این رشته داریم دانشجو تربیت میکنیم. راهاندازی این رشته در آن مقطع در زمینه هستهای این امکان را برای ما فراهم میآورد که تعداد زیادی فارغالتحصیل رشته هستهای داشته باشیم که بعدها در صنایع هسته ای ما جذب شدند و این توانمندی را در کنار فارغالتحصیلان خوب رشتههای دیگر ما از قبیل برق و مکانیک فراهم آوردند تا بتوانیم در جهتی حرکت کنیم که از نقطه نظر صنعت هستهای و استفاده صلحجویانه از انرژی هستهای اعم از زمینههای پزشکی، صنعتی و تولید انرژی به خودکفایی و خوداتکایی برسیم.
رشتههای جدید دیگر را هم میتوان کپیبرداری کرد و بر اساس نیاز کشورمان این رشتهها تأسیس و فارخالتحصیلان آن وارد صحنه تولید و اجتماع شوند و بهرههای علمی به جامعه برسانند.
به دنبال رشد فرهنگی و رشد و ارتقای علمی جامعه کمبودهایی را احساس میکنیم که قاعدتاً وظیفه مسئولین علمی کشور است که این کمبودها را تشخیص بدهند و برای آنها برنامهریزی کنند تا به صورت رشتههایی در مقاطع مختلف کاردانی، کارشناسی و در زمینههایی کارشناسی ارشد و دکترا تأسیس شوند.
منظورم از رشتههای جدید این است که متولیان بحث علمی کشور و آموزشهای عالی کشور باید قاعدتاً روند پیشرفت جامعه و افزایش سطح علمی و توانمندی آن را مد نظر داشته باشند و نهایتاً به این تصمیم برسند که چنین رشتههایی را تأسیس کنند.
تقریباً دوسوم کشور ما کویر است و کویر قطعاً پتانسیلهایی دارد که میتوان از آن بهره گرفت. مهندسی بهرهبرداری از کویر و استفاده از این اراضی، اعم از محصولاتی که میشود در آن به عمل آورد یا به دلیل دمای بالا، استفادهای که از انرژی آن میشود کرد و بسیاری از جنبههای دیگر میتواند منجر به تأسیس رشتههای بومی شود. ممکن است در بسیاری از نقاط دنیا که چنین شرایطی را ندارند، رشتههای مربوطه تأسیس نشده باشند، ولی در کشورمان این شرایط را داریم و میتوانیم طراحی و از این دوسوم اراضی کشور بهرهبرداری کنیم.
در زمینههای روز تکنولوژی، از جمله نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و رشتههای جدیدی که مثلاً در مهندسی برق مطرح میشود، نظیر انرژیهای نو و تولیدات پراکنده در عرصه کامپیوتر که فوقالعاده گسترده است و دائماً هم به خاطر نیاز به این فناوری رشتههای جدیدی در دنیا ایجاد میشوند و ما هم این نیازها را داریم و قطعاً میتوانیم به رشتههای جدید روی بیاوریم. الان درآمد اصلی کشور ما نفت است و میتوانیم همه رشتههایی را که بهنوعی به صنعت نفت مربوط میشوند، تأسیس کنیم تا صنعت نفتمان تقویت شود. با اینکه اقتصاد ما عملاً به این صنعت وابسته است، در رشتههای مربوط به آن عقب هستیم و خیلی دیر شروع کردهایم. از قبل از انقلاب دانشکده نفت آبادان فعال بود و بهطور محدود دانشکدههایی هم داشتهاند، اما این دانشکدهها پاسخگوی کشوری نبود که در روز چند میلیون بشکه نفت تولید، مصرف و صادر میکند. بسیاری از کارهای صنعتی ما را کنسرسیومهای نفتی و شرکتهای خارجی انجام میدادند و اینها زمینههایی هستند که میشود رشتههای آن را تأسیس کرد. البته خوشبختانه از حدود سال 77 حرکت نوینی راجع به رشتههای نفت در دانشگاههای ما صورت گرفت و دانشگاههای شریف و امیرکبیر این رشتهها را توسعه دادند و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی این رشته را راه انداخت، اما نیاز هست در سایر شاخههای نفت و مخصوصاً صنایع بالادستی، از جمله مخازن و مسائل دیگر فارغالتحصیلان خوبی که کارآمدی بالایی در صنایع نفت ما داشته باشند، تربیت شوند، بهنحوی که بتوانیم بیشتر بار صنعت را بهجای اینکه روی دوش شرکتهای نفتی قرار بدهیم و یا ما به ترتیبی سعی کنیم تکنولوژی آنها را وارد کنیم که با توجه به تحریمهای فعلی برایمان سنگین هم تمام میشود، به سمت خوداتکایی و خودکفایی برویم. مثل صنعت برق که اخوی شهید ما حرکت بزرگی را شروع کرد و در این صنعت به خوداتکایی رسیدهایم. در نفت هم باید همین کار را انجام بدهیم. منظور من از رشتههای جدید رشتههایی است که هم ما را در مرزهای دانش به پیشرفت علمی میرساند و هم مشکلات باعث ارتقای سطح علمی جامعه میشود و ما را به خوداتکایی و خودکفایی میرساند.
آیا سیاسی بودن دانشجویان در مسیری که تعریف میکنید تأثیری دارد؟ در مسیر اقتصادی شدن دانشگاهها از دانشجویان چه توقعی دارید؟
اساساً تئوری حضرت امام و بحث انقلاب اسلامی ما و تأکید مقام معظم رهبری این بود که دین از سیاست جدا نیست و علم، دین و سیاست از هم جدا نیستند. سیاسی بودن در دین و علم ما هست. دانشجو میتواند هم در سنگر سیاسی و هم در سنگر علم بسیار فعال باشد. یک انسان در طراز قرآن و آن چیزی که خداوند ترسیم کرده، انسانی است که هم در ابعاد سیاسی و هم در ابعاد علمی و هم در ابعاد دینی و ایمانی پرورش پیدا کرده باشد. لذا فعالیت دانشجویان در زمینههای علمی و تأسیس شرکتهای دانشبنیان و شکوفایی اقتصاد کشور تناقضی با یکدیگر ندارند. در قرآن تأکید شده است: «وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى».(1) یک دانشجو نیاز دارد برای تأمین مخارج زندگی خود تلاش کند. میآید دانشگاه که تحصیل کند و از این تحصیلات بهرهمند شود. شرکت در قراردادها و حضور در شرکتهای دانشبنیان و داشتن سهام این شرکتها به مفهوم دست برداشتن از فعالیتهای سیاسی، تربیت و تهذیب نفس نیست. همه اینها میتواند در کنار هم باشد.
پینوشت:
(1) قرآن کریم، سوره نجم، آیه 39