با وجود هجمه همه‌جانبه استکبار جهانی از ابعاد گوناگون به انقلاب اسلامی تربیت نیروهای انقلابی برای تضمین آینده آن ضرورت دارد. نیروهای خالص و بصیری که در پی ادای تکلیف مجدانه پا به عرصه فعالیت و جهاد می‌گذارند. در این باره خبرنگار هفته‌نامه شما با جواد مقصودی، عضوهیئت نظارت حزب مؤتلفه اسلامی گفتگو کرد که در ادامه می‌خوانید.
قدری از وجوه شخصیتی شهیدان شهریور ماه بگویید.
همه وجود شهیدان لاجوردی، عراقی، رجایی، باهنر، محمدصادق اسلامی و دیگران خدایی بود. یعنی فکر و ذکرشان بُعد ملکوتیشان بود، نه بُعد فیزیکی و مادی که غرق در شهوت، غضب، مقام و امثال اینهاست. وقتی شاکله شخصیت افراد توحیدی، انسانیت و خلیفه‌اللهی باشد، می‌خواهند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) بر آنها حکومت کند یا معاویه؟ یزید یا حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع)؟ اینها با تدبر، تأمل و زیر ذره‌بین گرفتن مسائل با عقل و خردشان و تجزیه و تحلیل وقایع حق و باطل و دوست دشمن را شناختند و دریافتند باید علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و امام حسین(ع) حکومت کنند، نه معاویه و یزید. قبل از آنها مدرس‌ها، خیابانی‌ها و نواب‌صفوی‌ها هم بودند که چنین تفکری داشتند و با حاکم ظالم زمانشان مبارزه می‌کردند.
در عین حال جمع مؤتلفه اسلامی موجب پرورش چنین شخصیت‌هایی با ابعاد گوناگون شد.
همین‌طور است که عرض می‌کنم. ما که در سنین چهارده پانزده سالگی بودیم به فکر افتادیم چه کسی بر ما حکومت می‌کند؟ رضاخان و بعد محمدرضا. آیا این دو نفر حق دارند بر مسلمانان پیرو علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) و امام حسین(ع) حکومت کنند؟ خیر. پس چه باید کرد؟ باید آنها را از بین برد. وقتی انسان‌ها قدرت ندارند باید با هم همبسته و هماهنگ شوند و مقابل ظلم بایستند و باطل را از میان بردارند.
ویژگی‌های چنین جمعی را بگویید که این شهدا را پرورش داد.
یکی از عواملش داشتن خانواده‌های مؤمن و متدین بود. خود مجموعه هیئت‌های مؤتلفه متشکل از افراد ساده‌زیستی بودند که به فکر مقام دنیایی نبودند. هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کردند روزی وکیل مجلس یا وزیر شوند، بلکه ادای تکلیف و وظیفه الهی و مقابله با باطل بیّن مد نظرشان بود و همین آنها را به میدان مبارزه با باطل سوق داد و تشکیلات را درست کردند. به تبع آن جلساتی به عنوان جمع مهمانی، ولی در واقع جلسات تشکیلاتی برگزار می‌کردیم و رو به حرکت پنهانی آوردیم. در عین حال نمی‌دانستیم خداوند متعال نظام جمهوری اسلامی را روزیمان می‌کند.
اعضای این جمع در حین خودساختگی، مسلماً با مباحث اخلاقی آئینه همدیگر بودند و یکدیگر را تصحیح می‌کردند.
بارک‌الله! به مورد زیبایی اشاره کردید. اینها با وجودی که متدین، موحد، خداخواه و خداطلب بودند، ولی سعی می‌کردند با افرادی که چنین دغدغه‌هایی دارند تماس داشته باشند. آنها رصد می‌کردند و می‌دیدند امام(ره) پرچم مقابله با باطل را بلند می‌کند و همراه او شدند، همچنین با بزرگانی چون شهید بهشتی، مقام معظم رهبری، شهید مطهری و... که به دنبال این قضایا بودند. اینها هم خودشان انگیزه داشتند و هم می‌دانستند در این راه باید به‌گونه‌ای حرکت کنند که مبادا دچار اشتباه شوند و کار خدایی غیر خدایی نشود.
از نمونه‌‌های کادرسازی می‌توان به عملکرد شهید محمدصادق امانی اشاره کرد.
حاج صادق امانی کسی بود که وقتی در بازار راه می‌رفت سرش پایین بود. ایشان فرد خودساخته‌ای بود که همه وجودش یاد خدا و تحقق اسلام و از بین رفتن باطل بود. وقتی حاج صادق امانی بچه‌ها را برای تفریح و گردش بیرون می‌برد همه حواسش این بود که بچه‌ها خطایی نکنند؛ درست تربیت شوند؛ مسائل دینی را به بچه‌ها آموزش بدهد، آنها را متنبه کند و برایشان حدیث و آیه بگوید. یعنی هم در مسجد به آنها آموزش احکام و مسائل اخلاقی می‌داد و هم در گردش و تفریح‌هایی که بچه‌ها را بیرون شهر می‌برد به صورت عملی در تربیتشان می‌کوشید. بچه‌ها آن‌گونه که ایشان را دوست داشتند و مثل پروانه دورش می‌گشتند ممکن بود پدر و مادرشان یا چیزهای دیگر آنها را خشنود نکند. تأثیر چنین فردی در ساختن شخصیت آنها بسیار زیاد است. امام راحل(ره) هم نمونه دیگری است. ایشان از نظر مادی چه داشت؟ هیچی! نه پول و نه وعده مقام و منزلتی به کسی داده بود، ولی چون مرد خدایی بود خداوند متعال همه قلوب را متوجه او کرد. ایشان توانست کار عظیمی را که معجزه تاریخ است به سرانجام برساند. چه کسی باور می‌کرد محمدرضا که نوکر آمریکا بود و بدون اجازه آمریکا یک لیوان آب نمی‌خورد و کشورهای همسایه نظیر سعودی و حتی شوروی از او حمایت می‌کردند و کشور ایران مایملک خاندان پهلوی بود این‌گونه شجره خبیثه‌اش از کشور ریشه‌کن شود.
به نظر شما کادرسازی در چه جمعی منتج به تربیت شهدای مورد بحث خواهد شد؟
آیت‌الله میلانی به این مضمون می‌گفتند همین که دور هم بنشینید و جمع باشید نتیجه خواهید گرفت. وقتی مسلمانان دور هم جمع شوند و با هم همفکری کنند راههای پیشرفت فردی و جمعی در جنبههای گوناگون و مقابله با دشمن را پیدا میکنند. در عین حال چون آئینه همدیگر هستند ساخته میشوند و کادرسازی صورت میگیرد. در واقع چنانچه جمع‌های واقعی شیعی و ولایتمدار باشیم خود به خود آن جمع کادرسازی می‌کند و امثال شهیدان لاجوردی، عراقی، رجایی و باهنر را تربیت خواهد کرد. ذات مؤمن و موحد این است که نمی‌تواند ساکت باشد، مثل امیرالمؤمنین(ع)، امام حسین(ع) و سایر ائمه اطهار(ع). به‌طور اخص این خاصیت شیعه است.