***
سیاستی که اصولگرایان در مورد انتخابات پیش گرفتهاند، فعلا نامشخص است. به نظر شما این رویه برای انتخابات، روش درستی است؟
اصولگرایان با چند سناریو روبهرو هستند و قاعدتا باید تصمیمگیری کنند. از آنجایی که دولت آقای روحانی دور دوم هست که باید در معرض اتنخاب مردم قرار بگیرد، اولین سناریو، تکرار انتخابات سال 80 است. در انتخابات سال 80 زمانی که آقای خاتمی در دور دوم آمدند، عملا جریانات و گروههای اصولگرا هم هرکدام با یک نامزد خاصی در این انتخابات حاضر شدند و نامزدهای متعدد اصولگرا در مقابل نامزد واحد جریان اصلاحطلب بود و در نهایت منتهی به خردشدن آرای اصولگرایان و پیروزی مجدد آقای خاتمی شد.
البته تفاوتی که انتخابات سال 80 با انتخابات سال 96 دارد این است که از سال 80 میزان اقبال اجتماعی که دولت آقای خاتمی داشت به هیچ وجه قابل مقایسه با امروز دولت آقای روحانی نیست و ماه عسل دولت آقای روحانی به مراتب زودتر از سایر دولتها به پایان رسید و این احتمال هست که دولت یازدهم یک دولت مستعجل باشد و دولت تک دورهای باشد. سناریو دوم معرفی یک تک نامزد مثل انتخابات 1388 است که یک نامزد واحد جریان اصولگرا معرفی بکنند و همه یک صدا پشتش ظاهر بشوند و به رقابت جدی با آقای روحانی بپردازد.
سناریو سوم این است که اصولگرایان اساسا در این انتخابات شرکت نکنند و حضوری نداشته باشند. البته بعید میدانم چنین چیزی اتفاق بیفتد. به هر حال باید تمهید و تدبیر کرد و از آنجایی که یک جریان سیاسی که قائل به حرفهای جدی در عرصه سیاسی هست نمیتواند در خصوص انتخابات بینظر باشد. آن هم انتخابات مهمی مثل ریاست جمهوری. بهعلاوه اینکه سرنوشت انتخابات شوراها هم در گرو انتخابات ریاست جمهوری است.
غیر از اینها سناریوی دیگری هم وجود دارد؟
سناریوی دیگری که میتوان مطرح کرد اینکه اصولگرایان اساسا در این انتخابات به جای اینکه یک فرد را به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی بکنند یک تیم را معرفی بکنند و آن تیم را در معرض انتخاب مردم بگذارند و به بیانی رئیس جمهور و معاون اول و اعضای کابینه را به مردم معرفی کنند. این ایده هم از آنجایی که تجربه نشان داده که جمعکردن نظرات اضلاع اصولگرایی واقعا کار مشکلی است، به نظر میرسد که خیلی سخت بشود تیمی را که تمام علایق و سلایق جریان اصولگرایی را پوشش بدهد به مردم معرفی کرد و یک فرد شاخصی را بین آنها بخواهیم به عنوان رئیسجمهور معرفی کنیم. این موارد امروز در جریان اصولگرایی طرح میشود و راجعبه آن بحث میشود که با چه گزینهای و با چه رویکردی در انتخابات حاضر بشوند.
انتخابات 96 بیشتر از چه بابت باید مورد توجه قرار گیرد؟
انتخابات سال 96، انتخابات ویژهای است و اهمیت بسیاری دارد و من فکر میکنم انتخابات سال 96 صحنه رقابت اقشار خاکستری میشود. در واقع جریانات سیاسی که بتوانند اقشار خاکستری را به سمت خودشان متمایل کنند در انتخابات آتی حرف جدی خواهند داشت. تجربه نشان داد که نه اصولگرایان و نه اصلاحطلبان به طور کامل و تمام نتوانستند اقشار خاکستری را در انتخابات مجلس بسیج کنند. رأی ریاست جمهوری آقای موسوی در شهر تهران 2 میلیون و دویست هزار نفر و رأی آقای عارف یک میلیون و ششصد هزار نفر بود و حدود ششصد هزار نفر از اقشار خاکستری به آقای عارف رأی ندادند. اصولگرایان هم همینطور، رأی آقای احمدینژاد یک میلیون و هشتصد هزار نفر بود و آقای حدادعادل چیزی حدود یک میلیون نفر را به سمت خودش متمایل کند. هشتصد هزار نفر رأی ندادند. لذا فردی که به عنوان ریاست جمهوری معرفی بشود باید توانایی جلب نظر و اقبال اقشار خاکستری را داشته باشد و این فرد میتواند حرف نهایی را در انتخابات آتی بزند.