۱-دنیای متجددغرب نسبت به حقوق زن مقصر و گناهکاراست
شرحی برحدیث ولایت حمیدرضا ترقی
در قضیّهی زن ؛ دنیا مقصّر است. غرب متجدّد یعنی همین که از حدود دویست سال پیش به این طرف در همهی شئون زندگی یک حرفی ابراز کرده؛ ما در قبال اینها مطالبهکنندهایم، اینها نسبت به مسئلهی زن جدّاً گناهکارند، مقصّرند؛ ضربه زدند، جنایت کردند . مقام معظم رهبری(14 /10/1401)
استکبار جهانی که مدتها است با طرح موضوع حقوق زنان در جمهوری اسلامی در رسانه های مزدور و مامور خود از موضع فمنیسم و مدعی ؛سیاستهای صهیونیستی را علیه جایگاه رفیع و ارزشمند زنان در نظام اسلامی تبلیغ و
ترویج میکند تا نظام مستحکم خانواده را از هم پاشانده ونماد جنسی زن را جایگزین نماد انسانی واستعدادهای شگرف آن کند واز قبل آن فساد و فحشا را درجامعه گسترش و مانع رشد و توسعه و ارتقاء معنوی جامعه ایران اسلامی شود .
مظالم غرب نسبت به زن
· غربیها نسبت به مسئلهی زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراهکننده و مهلک خودشان را بهصورت سکّهی رایج در دنیا مطرح کردند.
· در رویکرد غربی به مسئلهی زن - همچنان که در تاریخ انقلاب صنعتی، انسان بروشنی میبیند - یک نگاه کاسبگرانه و مادّی و اقتصادی دخالت داشته است.
· علاوه بر اینکه نگاه به زن یک نگاه غیرالهی و مادّی است، اساساً سیاستهایی که بر اساس آنها، وضعیّت کنونی در اروپا عمدتاً و در دنیای غرب پیش آمده است، با یک نگاه کاسبکارانه و مادّی و اقتصادی همراه بوده.
· در نگاه غربی زن وسیلهای برای اطفای شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است در محیط اجتماعی هرچه زن پوشش کمتری داشته باشد، مطلوبتر است.عملاً بزرگترین ظلمی که امروز در دنیای غرب به زنان میشود، از این قبیل است.۱۳۹۳/۰۱/۳۰
· جیمی کارتر در کتاب "تقاضایی برای اقدام"میگوید: هر ساله صدهزار دختر بهعنوان برده در آمریکا فروخته میشود. جایی که صاحب یک روسپیخانه میتواند دختری را که معمولاً اهل آمریکای لاتین یا آفریقا است، با قیمتی برابر هزار دلار خریداری کند. وی همچنین به تجاوزات جنسی که در محوّطههای کالجها رخ میدهد اشاره دارد؛ به جایی که از هر بیستوپنج مورد تنها یک مورد گزارش می شود. کارتر همچنین عنوان میکند که تنها یک درصد از متجاوزان جنسی در ارتش محاکمه میشود. ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
· زن در تعریف غالباً غربی، بمثابهی موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد.۱۳۹۱/۱۲/۱۶
· نگاه فرهنگ غربی به زن یک نگاه اهانتآمیز است. اسم آن را آزادی میگذارند، لکن در حقیقت آزادی نیست.۱۳۹۱/۰۴/۲۱
· در قضیهی زن، آنیکه باید جواب بدهد، آنیکه گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهوری اسلامی. آنهائی که مرزهای دو جنس را بکلی از بین بردند، آزادی جنسی را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتّی در فلسفه ترویج کردند، باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجه به خوی تجاوزگری طبیعی و قوّت طبیعیای که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حقکشی انجام بگیرد. زن را وسیلهای برای فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا، مثل یک متاع! شما این مجلات فرنگی را نگاه کنید؛ برای فروش یک متاع، پیکر لخت یک زن را نشان میدهند! آخر اهانتی از این بالاتر برای یک زن ممکن است؟ آنها باید جواب بدهند. ۱۳۸۶/۱۰/۱۳
نمونه ها و مصادیق ظلم به زن درغرب
1- اختلاف دستمزد بین زنان و مردان در فرانسه به طور متوسط به ۲۲درصد میرسد.
2- استفاده ابزاری از جذابیتهای جنسی زنان در نظام لیبرالیستی غربی در صنعت تبلیغات و سینما،
3- راهاندازی صنعت سکس و برده داری جنسی وهمچنین ترویج همجنسگرایی
4- سالانه بیش از ۵۰۰ هزار تجاوز به زنان و دختران بالای ۱۲ سال در آمریکا انجام میشود
5- تعداد سایر خشونتها علیه رنان از جامعه بیش از ۳.۸ میلیون مورد است. ۲۰ تا ۳۰ درصد زنانی که به به بخش اورژانس بیمارستانها مراجعه میکنند آثار ضرب و شتم روی بدن خود دارند.
6- در آلمان بنا به آماررائهشده از سوی پلیس جنایی این کشور، خشونتهای خانگی به طور متوسط، موجب میشود در هر سه روز یک زن جان خود را از دست بدهد.
7- بیش از ۶۰ درصد زنان در کشورآمریکا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند.
8- ۹۴ درصد زنان مشغول در سینمای هالیوود تجاوز و تعارض جنسی را تجربه کردهاند.
9- گزارش ساندی تایمز نشان میدهد که تاکنون ۸۷ زن قربانی تعرض جنسی اعضای پارلمان اروپا شدهاند.
10- غرب زن را از احساس امنیت اجتماعی تهی کرده است و این تنها در مساله حجاب نیست. بلکه غرب با ایجاد هرج و مرج در روابط خانوادگی کانون خانواده را از میان برده است به نحوی که اکثریت قاطع زنان و مردان غربی تنها کسر کوچکی از سالهای عمر خود را در ازدواج می گذرانند و بیشتر سالها را در تنهایی سپری می کنند. این امر اگرچه برای جامعه بسیار زیانبار است و مردان را نیز تحت فشار قرار می دهد. اما برای زنان که تعلقات عاطفی قویتری به همسر و بخصوص فرزندان خود دارند به مراتب تلختر است. ازینرو زندگی زنان در غرب را باید یک تجربه تلخکامی دانست که با محرومیت از ازدواج و اجبار به کار شدید و طاقت فرسا در مشاغل سطح پایین، بویی از یک زندگی انسانی ایده آل نبرده است.
مطالبه تهاجمی علیه غرب درخصوص زن
1-نظام سرمایه داری غرب مرد سالار است
اصلاً نظام سرمایهداری غرب یک نظام مردسالار است؛ یعنی آن چیزی که آنها نسبت به اسلام میگویند و غلط میکنند و خلاف واقع میگویند، عیناً در مورد خودشان صادق است؛ چرا؟ ریشهی این نگاه هم این است که در نظام سرمایهداری، سرمایه بالاتر از انسانیّت است؛ و انسانها در خدمت سرمایه قرار میگیرند. خب هر انسانی که بیشتر بتواند سرمایهآوری کند، سرمایهاندوزی کند، ارزشش بیشتر است. مرد گردنکلفتتر است، قویتر است؛ [استخراج] معادن طلا و جواهرات و الماس و غیره در آفریقا و در آمریکا و آمریکای جنوبی و مانند اینها را مردها [انجام میدادند]؛ مدیریّتهای کلان اقتصادی و تجاری و مانند اینها را مردها انجام میدادند؛ بنابراین مرد اولویّت دارد بر زن در نظام سرمایهداری؛ چون رجحان سرمایه بر انسان، در مورد مرد بیشتر صادق است. خب، حالا که بنا شد سرمایه جایگاه انسانها را تعیین بکند، انسانها دیگر یکسان نیستند، طبعاً مختلفند.
2- مرد درغرب برتر از زن ومزدش بیشتراست
طبق این نگاه سرمایهسالاری، جنس مرد طبعاً بالاتر از جنس زن است. لذا شما میبینید در نظام سرمایهداری دو جور از زن سوء استفاده میشود: یکی در مورد خود کار؛ این یکی از این نکات مهم است. همین الان در بسیاری از کشورهای غربی، مزد زن برای کارِ مشابه با مرد، کمتر از مرد است، یعنی همان کار مرد را به زن محوّل میکنند، مزد کمتری میدهند؛ چون ضعیفتر است، چون زورپذیرتر است؛ این [جور] است. این یک جور سوء استفاده است. یک علّت اینکه در قرن نوزدهم و بعد، قرن بیستم ــ بیشتر قرن نوزدهم ــ مسئلهی آزادی زن مطرح شد، برای این بود که زنها را از خانه بیرون بکشند، ببرند کارخانه، با مزد کمتر از آنها استفاده کنند.
3-زن وسیله التذاذ مرد است
چون مرد درغرب جنس برتر است، زن وسیلهی التذاذ مرد قرار میگیرد،همه کار کردند برای اینکه بتوانند زن را قانع کنند که امتیاز او به نوع رفتاری است که جذّابیّتهای جنسی او را برای مرد بیشتر کند؛ همهی تلاش را کردند. این داستانِ خیلی غمانگیزی است؛ یک سرمایهدار آمریکاییِ خیلی برجسته که مثلاً دهها رستوران زنجیرهایِ خیلی مدرن و پیشرفته و زیبا و مانند اینها داشت، اعلان کرده بود که استخدام میکند؛ چه کسی را؟ دختران جوان را؛ زنهای جوان را با این خصوصیّاتی که ذکر کرده؛ یکی از این خصوصیّات این است که اینها باید حتماً لباسشان، دامنشان، از زانو فلان مقدار بالاتر باشد؛ اینها واقعاً کرامت زن را شکستند؛ اینها حرمت زن را شکستند. بدترین قضیّه هم همین است که اشاره کردم: کار را به جایی برسانند که خود زن ــ زن جوان یا دختر جوان ــ صلاح خودش را در این ببیند که جوری ظاهر بشود که از جنبهی جنسیّتی بتواند نظر مرد را به خودش جلب کند! رساندنِ زن به این نتیجه، بزرگترین ضربهای بود که اینها به زن وارد کردند.
4- زن درغرب اسیر است نه آزاد
خب، آن وقت وقاحت غرب اینجا ظاهر میشود؛ اینها با این همه ضربهای که به زن و به حیثیّت زن و به کرامت زن وارد آوردهاند، خودشان را پرچمدار حقوق زن وانمود میکنند! یعنی اینها از [قضیّهی] حقوق زن در دنیا دارند استفاده میکنند؛ یعنی واقعاً این نهایت وقاحت است. حالا یک وقت کسی از یک جاهایی یک اطّلاعات پنهانی دارد، یک وقت نه، خیلی آشکار است که دیگر واقعاً اسم نمیخواهم بیاورم؛ آدم خجالت میکشد اسم بیاورد از این چیزی که سال گذشته راه افتاد بین زنهای غربی و تعرضّهای جنسی و مانند اینها.) تعداد قابل توجّهی از بانوان صاحبمقام غربی، در همین چند ماه قبل از این، یکی پس از دیگری اعلام کردند در دوران جوانی، در جریان مسائل اداریای که در آنجاها عضو بودهاند، با زور و باخشونتمورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند( با همهی اینها، باز میگویند ما طرفدار زن هستیم، طرفدار حقوق زن هستیم! آن چیزی که در زبان بیتقوای غربیها به عنوان آزادیِ زن نامیده میشود اینها است. اینکه میگویند آزادیِ زن، مرادشان آزادی به این معنا است؛ [در نظرشان] اینها آزادی است؛ [اینها] که آزادی نیست؛ عین اسارت است، عین اهانت است 14/10/1401
دکتر علی شریعتی که در اروپا زشتیهای فرهنگ غرب را بیشتر احساس کرد، به همسرش نوشت: «اینجا شهر قشنگ، ولی وحشی و سرد و بی مزه است. بیشتر زنها در اینجا به صورت یک غاز درآمده اند، زیباتر از برژیت باردو و اما ارزان تر از یک قوطی سیگار. همه شهوت و همه رنگ و همه بی وفایی... و بی حقیقتی و بیچارگی... که نه تنها مرا سرگرم نمی توانند بکنند، بلکه بیشتر از زندگی در اینجا بیزارم میکنند.»
5- زن درحوزه و علم و اداری درغرب امنیت ندارد
ما منکر حضور خانمهای غربی در مجامع علمی، عرصههای سیاسی و حتی نظامی نیستیم. اما سؤال این است که آیا رضایت زنان با حضور در این عرصهها حاصل شده است یا نه؟ بدین معنا که برای حضور زن در عرصههای سیاسی، علمی، نظامی و عرصههای مختلف اجتماعی- فرهنگی آیا ملزومات به شکلی فراهم شده که در نهایت زنان جامعه غربی به یک آرامش و ثبات رسیده باشند. طبق آمار موجود بیشترین زنانی که در عرصههای نظامی حضور دارند مورد سوءاستفادههای جنسی قرار گرفتهاند. ما منکر نیستیم که زنان غربی در عرصههای علمی هم ظاهر شدهاند، اما ظاهر شدن آنان در عرصههای علمی آیا توانسته شخصیت لازم را به زن بدهد؟ آیا با توجه به مؤلفههای لطافت روحی و حس زیباشناسی واقعی آنها را اقناع و اشباع کند و به آنها آرامش واقعی بدهد؟ آیا قوانینی که راجع به خانواده در غرب وجود دارد توانسته جایگاه زن را در خانواده تثبیت کند و او را در جایگاه خودش نمایان کند.