گفتگوی ویژه

تمرکز روی برجام فرصت‌های بسیاری را از ما گرفت

در مجموع سیاست خارجی دولت آقای روحانی در طی این سه سال به نظر می‌رسد که از چند شاخصه برخوردار است که یکی تساهل و تسامح، یکی انفعال، یکی خوش بینی، یکی هم فقدان آینده نگری و در نهایت عمل گرا و غیر انقلابی بودن است.
امیر زینلی - در دوران سه ساله‌ای که از عمر دولت یازدهم می‌گذرد، در سیاست خارجی، تقریبا تمام تمرکز دولت روی برجام بود. فارغ از اینکه برجام چه نتایج مثبت و منفی برای کشور داشته است، می‌خواهیم بدانیم آیا این همه توجه به مذاکرات در سیاست دیپلماتیک صحیح بوده یا خیر؟ در این زمینه با حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی گفتگو کرده‌ایم.

***

دولت تمام هم و غم خود را در سیاست روی برجام گذاشت. این کار چقدر به صلاح مملکت بود؟

متمرکزکردن سیاست خارجی دولت روی برجام، نکته‌ای را برای دولت در عرصه سیاست خارجی به وجود آورد که به مسائل همسایگان، کشورهای غیرمتعهد و دوستان قبلی ایران در دیپلماسی عمومی توجه لازم و کافی نشد و متأسفانه در طی این مدت سه سال اخیر بسیاری از حمایت‌های این کشورها را از دست دادیم و نتوانستیم از ظرفیت‌های آنها در جهت پیگیری سیاست خارجی خودمان استفاده کنیم. از طرف دیگر طبیعی است که توجه به مسائل مختلفی که در اطراف ما وجود دارد به خاطر تقویت ملی کشور بسیار مهم است و نباید پرداختن به آنها مورد غفلت قرار بگیرد. لذا به نظر می‌رسد که ما در رابطه با ارتباط‌گیری با همسایگان غفلت داشته باشیم و در مسائلی که به منافع ملی در سیاست خارجی کشور مربوط می‌شود، قصورهایی داشتیم که نمونه‌هایش لغو حج امسال است و مسائلی از این قبیل که طبیعتا اینها برای سیاست خارجی ما آسیب جدی به حساب می‌آید.

سیاست خارجی دولت یازدهم را دارای چه شاخصه‌هایی می‌دانید؟

در مجموع سیاست خارجی دولت آقای روحانی در طی این سه سال به نظر می‌رسد که از چند شاخصه برخوردار است که یکی تساهل و تسامح، یکی انفعال، یکی خوش بینی، یکی هم فقدان آینده نگری و در نهایت عمل گرا و غیر انقلابی بودن است. این شاخص‌هایی که دولت در سیاست خارجی دارد، موجب شده است که نرمش سیاست قهرمانانه که از ابتدای این دولت مقام معظم رهبری روی آن تأکید کردند و به عنوان سیاست اعلام نمودند به نرمش منفعلانه در سیاست خارجی تبدیل شود و اگر چه این دولت توانسته است بهبودی در سیاست خارجی به وجود آورد و تعاملات بیشتری را با اروپا برقرار کند؛ ولی به نسبت افزایش تعاملات با اروپا، ما تعاملات با جهان اسلام را از دست داده‌ایم، تعاملات با کشورهای غیر متعهد را از دست داده‌ایم، تعاملات با کشورهای آسیای میانه را که با ما هم فرهنگ هستند را از دست داده‌ایم. لذا اگر چه دولت توانسته است ایران را از بحران سیاسی با دنیا خارج کند و در واقع برجام را به سرانجام برساند و در سیاست‌های نفتی توفیقاتی به دست آورد که بتواند بازار فروش بیشتری را برای نفت پدید آورد؛ ولی چون استراتژی تهاجمی قبلی به استراتژی انفعالی تبدیل شده است، متأسفانه صدمات قابل توجهی در سیاست خارجی خوردیم. شکست ایران در کنفرانس سران کشورهای اسلامی در استامبول و همچنین متهم‌شدن ایران به حمایت از تروریسم در کنگره آمریکا و در واقع محکوم شدن ایران توسط دادگاه‌های آمریکا و کانادا در دخالت در مسائل تروریستی در منطقه و... به اضافه حادثه‌ای که در منا رخ داد و اقدام تحقیرانه عربستان علیه ما، قطع ارتباط کشورهای کوچک که قبلا ما خدمات زیادی به آنها ارائه داده بودیم و کمک‌های زیادی به آنها کرده بودیم، موضع کشورهای آسیای میانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، کشورهایی که در ایام نوروز علاقه مند به برگزاری جلسات مشترک نورورز با ایران بودند و حتی داشتیم به سمت ایجاد یک شبکه فارسی زبان با اینها می‌رفتیم، کاملا تغییر کرده است و در حال از دست دادن موقعیت خود در آمریکای لاتین هستیم و به علت عدم حمایت از کشورهای طرفدار مقاومت و ضد امپریالیسم در آمریکای لاتین، آمریکایی‌ها در آنجا در جهت براندازی حکومت آنها اقدام کرده‌اند و مجموعه اینها به اضافه نپذیرفتن ایران در سازمان ملل و در فرانسه، فقدان عزت ایرانی و همه این مسائل، در واقع به نظر می‌رسد نتایجی است که از این سیاست خارجی به دست آمده است.

با توجه به نکاتی که فرمودید و اکثرشان برای دولت نکات ناامیدکننده بود، آیا فکر می‌کنید که در طی این یک سال باقی مانده دولت می‌تواند جبران مافات کند؟

همانطور که مقام معظم رهبری تأکید کردند و در چند سخنرانی قبل خود هم به این نکته اشاره فرمودند باید سیاست خارجی ما به سمت سیاست خارجی انقلابی و تهاجمی تغییر رفتار دهد. ابتدا غربی‌ها تصور می‌کردند که با آمدن آقای روحانی یک فرصت جدید برای دیپلماسی با ایران پدید می‌آید و 131 نفر از نمایندگان کنگره آمریکا از اوباما خواستند که فرصت استفاده دیپلماسی با ایران را از دست ندهد؛ ولی در واقع بعد این سیاست‌ها در خود آمریکا تغییر کرد و به تصویب تحریم های مکرر و متعدد علیه ایران در کنگره انجامید و نشان داد که ممکن است سیاست خارجی آمریکا به ظاهر بخواهد تعاملی با ایران داشته باشد اما این سیاست خارجی مسیر خشونت و دشمنی با جمهوری اسلامی را دنبال می‌کند. لذا مشخص است که دیگر سیاست تعامل، تشنج‌زدایی و لبخند و امثال اینها در این مسیر جواب نمی‌دهد و همان موضعی که در آن زمان غربی‌ها در قبال دولت اصلاحات گرفتند، علی‌رغم همین استراتژی تنش‌زدایی و لبخند ما را محور شرارت اعلام کردند. الان هم علی‌رغم اتخاذ همین سیاست تنش‌زدایی و لبخند باز هم ما را حامی تروریسم خواندند و در واقع بر خلاف همه معیارها و اسناد و مدارک، می‌بینیم که اسرائیل در سازمان ملل، رئیس کمیته مبارزه با تروریسم می‌شود. واقعا خنده‌دار است که در دنیا کشوری مثل ما که این همه با تروریسم مبارزه می‌کنیم در سازمان ملل جایی ندارد که ما در مبارزه با تروریسم از اسرائیل جلوتر باشیم. بنابراین به نظر می‌رسد که اصلاح سیاست خارجی عمل گرا به انقلابی گری و همگرایی بیشتر با مواضع مقام معظم رهبری و رفع خوش‌بینی‌های بی جهت نسبت به آمریکا و اروپا، تنها راه اصلاح سیاست خارجی کشور است که در واقع می‌تواند در این مدت کوتاه وضعیت ما را تغییر دهد.

https://shoma-weekly.ir/bPnVoD