***
می خواهیم برنامه توسعه ششم را با نگاهی که رهبری ابلاغ کردند بررسی کنیم. نکته اولی که ایشان فرمودند در مورد رشد اقتصادی است و اینکه متوسط رشد هشت درصد در طول برنامه ششم محقق شود. از نظر شما رسیدن به رشد هشت درصدی، چقدر دست یافتنی است؟
سئوال این است که این رشد هشت درصد که بسیار بالاست با توجه به شرایط و اقتضائات فعلی امکانپذیر هست یا نه؟ جوابم این است که حتماً شدنی است، منتهی به شرطها و شروطها. رشدی که الان در دنیا مطرح است یک یا دو درصد است. عمدهترین رشد را در برهههایی هند و چین داشتهاند که حدود هفت، هشت درصد بوده، و الا رشد رایج دنیا یک تا سه درصد است. اینکه رشدی هشت درصد باشد، در مرحله اول کاملاً چشمگیر است، یعنی اقتضائات اقتصاد باید خیلی آماده باشد که به یک رشد هشت درصدی برسیم، ولی اینکه آیا این شدنی هست یا نیست، نه به دلیل اینکه از سوی آقا بیان شده است، بلکه به دلیل واقعی شدنی است. این را هم من دارم میگویم که حدود 35 سال است در حوزه اقتصاد جمهوری اسلامیفعال بوده و همواره هم سعی کردهام حرف غیر منطقی نزنم. بر این اساس عرض میکنم که شدنی است.
برای اینکه به چنین رشدی برسیم، باید ببینیم الزامات آن چیست و آیا ما این الزامات را داریم یا نداریم. اقتصاد یک علم است و روابط آن منطق دارد و اگر درست نباشد، بلافاصله خواهند گفت از کف دستی که مو ندارد چه چیزی را میشود کند؟ اولین بحث این است که آیا از نظر منابع، منابع لازم برای این رشد را داریم یا نداریم؟ منابع یعنی منابع طبیعی و انسانی، جغرافیا، ژئوپلتیک، بازار، تکنولوژیها و ماشینهایی که در اختیار داریم، نیروی انسانی تحصیلکرده و تجربههای لازم، بازارهای داخل و خارج و.... آیا مجموع اینها این حرف را جواب میدهد یا نمیدهد؟ به تک تک این موارد پاسخ میدهیم.
خب. آقای دکتر! پس لطفا اول در مورد منابع بفرمایید.
در مورد منابع طبیعی ما از رقبای خودمان و کسانی که به این رشدها رسیدهاند، بیشتر نداشته باشیم، کمتر هم نداریم. از جمله منابع طبیعی که امروزه در دنیا روی آن خیلی حساب میکنند و رگ حیات تولید و اقتصاد است، انرژی است، یعنی نفت، گاز، برق و منابع انرژی. وضعیت ما از نظر انرژی چگونه است؟ ذخایر موجود ما چگونه هستند؟ توانمان چگونه است؟ ما از نظر ذخایر نفت و گاز در جهان دوم هستیم، از لحاظ منابع معدنی و تنوع تقریباً همه نوع مواد معدنی را داریم که تا به حال 20 درصد از آنها بهرهبرداری کردهایم و 80 درصد دست نخورده است. از نظر آب و هوایی ما یک کشور چهار فصل هستیم، یعنی از نظر کشاورزی میتوانیم همه محصولات را همزمان در داخل کشور خودمان تأمین کنیم. از نظر موقعیت جغرافیایی با پانزده کشور همسایه هستیم و تقریباً نقطه وصل شمال و جنوب و شرق و غرب اطراف خودمان در منطقه هستیم. ما دروازه طلایی برای ورود به یک بازار چهار صد میلیونی و موقعیت ترانزیتی بسیار بالایی داریم. ما اساساً نقطه تعادل منطقه هستیم. در اقتصاد این نقطه وصل منطقه بودن سرمایه بسیار بزرگی است.
ما از نظر سابقه تاریخی کشوری هستیم که در سرنوشت کشورهای اطرافمان و امنیتی که برای منطقه ایجاد میکنیم و در صداقت به تعهداتی که در این دوره مدید، قبل از جنگ و بعد از آن کشوری هستیم که هیچ وقت کسی از ما ایراد نگرفته است که به تعهداتمان عمل نکردهایم. این نکتهای است که کمتر بدان توجه میشود. کشوری هستیم که پایبندی و مقید بودنمان به تعهداتمان زبانزد است. در کشور ما انقلابی شد که بیش از 2500 سال تاریخ را واژگونه کرد و لذا یکی از بزرگترین انقلابهای جهان است. انقلابی که کلاً مسیر تاریخ را عوض و یک نظام سلطنتی را به یک نظام جمهوری تبدیل کرد. در هر جای دیگری از دنیا که از این نوع انقلابها شده، هیچ کشوری تحت عنوان انقلاب، جنگ و... به تعهداتش عمل نکرده است، ولی ما کشوری هستیم که هر شرکتی که از ما طلبکار بوده، آمده و با استناد طلبش را گرفته و رفته است. ما در وزارت اقتصاد سازمانی درست و به همه دنیا اعلام کردیم هر کسی از هر شرکت ایرانی که طلبکار است بیاید و طلبش را عنوان کند و دلایلش را بیاورد. بعد هم آمدیم و بررسی کردیم و حقوق همه را هم دادیم. لذا ما کشوری صادق و پایبند به قیود و تعهداتمان هستیم. این هم مبنای دینی دارد: «اوفوا القیود»، هم حلال و حرام سرمان میشود و هم مبنای ایرانی و نجابت ایرانی دارد.
آیا علامتی هم مبنی بر آن که این امر برای دنیا اثبات شده وجود دارد؟
در بین کشورهای دنیا زبانزد است. در مذاکراتی که پیش میآید، میبینیم به همدیگر میگویند جمهوری اسلامیایران در بحرانها نشان داد به قیود خودش پایبند است و این امر در حوزه اقتصاد سرمایه بزرگی است.
ما جوانترین کشور منطقه هستیم و بنا بر گزارش بانک توسعه جهانی در منطقه از نظر باروری نیروی انسانی اول هستیم، یعنی 5 میلیون دانشجو و 10 میلیون فارغالتحصیل داریم که از نظر نیروی بارورشده جوان به اندازه چندین برابر کشورهای اروپایی است. ظرف 30 سال گذشته اگر درآمدهای نفتی و غیر نفتی حاصل از فروش نفت و گاز و درآمدهای عایده از صادرات را جمع بزنیم بالای هزار و خردهای میلیارد دلار پول وارد کشور شده است.
اگر روند آمار گمرکی را بگیریم که چه کالاهایی وارد کشور شده است مشاهده میکنیم سه نوع کالا هستند: کالاهای مصرفی، سرمایهای و واسطهای. کالای مصرفی یعنی به محض اینکه وارد میشود، مصرف میشود، مثل کالاهای خانگی، پوشاک، مواد غذایی، گندم، روغن و برنج. کالاهای واسطهای مثل مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات نظیر فولاد، مواد پتروشیمیو... کالای سرمایهای مثل ماشینآلات و تکنولوژی. اگر به آمار گمرکها در 30 سال گذشته نگاه کنیم، بالای 50 درصد از واردات ما یا مواد اولیه بودهاند یا ماشینآلات و حدود 20 درصد کالای مصرفی داشتهایم که در بعضی از زمانها کم و زیاد شده است. یعنی ما در این مدت مدید کلی سرمایهگذاری کرده و ماشینآلات و خطوط تولید آوردهایم، لذا شما وارد هر شهری بشوید، میبینید چند شهرک صنعتی در آنجا هست که مملو از ماشینآلاتاند، آن هم ماشینآلات نسل جدید. زیربناها را درست کرده، یعنی جاده را آورده، گاز کشیده، برق آورده، سالن زده و نیروی انسانی آن را تربیت کردهایم. یعنی مجموعهای هستیم که زیربناهای زیادی را برای توسعه ایجاد کردهایم، منتهی همه اینها دارند با 30 درصد ظرفیت کار میکنند و بعضاً تعطیل شدهاند، ولی این سرمایه موجود هست.
یعنی تا به حال به اصلاح ساختار زیربناهای اقتصادیمان پرداختهایم. در نتیجه از حالا به بعد باید بازده داشته باشیم؟
نه، اینکه صد در صد این کار را انجام دادهایم، ولی این فرصتها را هم ایجاد کردهایم. ما در اقتصاد کشور یک ظرفیت تاریخی را در اختیار داریم. تازه به دوران رسیده هم که نیستیم. با پانزده کشور همسایه تعاملاتی داریم. با آنها شناخت فرهنگی و حتی ارتباطات خانوادگی داریم. در امور اقتصادی ارتباطات داشتهایم و یک ظرفیت دینی، فرهنگی و اقتصادی داریم که ظرفیت بسیار بالایی است. از نظر استعداد کمبودی که نداریم هیچ، از متوسط دنیا بالاتر هم هستیم. از نظر اعتقادی آرمانی مسلمان هستیم، مسلمانی که موظف به عزت است. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»(1) مسلمان حق ذلیل شدن ندارد. مسلمان باید همیشه تلاشگر باشد. مسلمان دید باز جهانی و اراده و روحیه دارد.
یک رکن و آورده مهم در اقتصاد که از این آوردههای مادی به مراتب بالاتر است، اراده و روحیه است. در حوزه اقتصاد یک سری عوامل مادی داریم که برشمردم، ولی یک رکن مهم، روحیه و انگیزه است که جایگاه آن از سه بخش اقتصاد دوسوم آن را تشکیل میدهد و امکانات مادی یکسوم هستند، یعنی انسانهای با روحیه در برابر انسانهای بیروحیه، انسانهای باانگیزه در برابر انسانهای بیانگیزه. نمونهاش را در جنگ دیدیم. اندازه و وزن روحیه در جنگ خودش را نشان داد که با حداقل امکانات و با کفش کتانی و ژـ3 در مقابل تمام تجهیزات و تکنولوژی و حمایتهای بینالمللی از صدام بالاخره پیروز شدیم. چرا؟ چون روحیه و اعتقاد به شهادت و رهبری امام، انگیزه و انسجام و وحدت به همه این داراییها ارزش داد.
با یک تجربه انقلابی که در حوزههای غیر اقتصادی بهخوبی نشان دادهایم. ما در حوزه جنگ نشان دادیم میتوانیم با همه بزرگان دنیا دست و پنجه نرم کنیم. در حوزههای سیاسی بهرغم اینکه همه عناصر داخلی و خارجی دست به دست هم دادند، بحمدالله موفقیتهای زیادی را به دست آوردهایم.
چه فرصتهایی بوده که از دست رفته و باید جبران شوند؟
در حوزه اقتصاد به دلیل اینکه از منابع خودمان اعم از روحیه و انگیزه که وزن آن دوسوم است و چه از امکانات و موقعیت جغرافیایی استفاده درست نکردهایم، با مشکلاتی مواجه هستیم. همانطور که اشاره کردم ترانزیت برای کشور ما فرصت بسیار بزرگی است و ما برای چهارصد میلیون نفر بازار داریم و همه کسانی که میخواهند در این منطقه سرمایهگذاری کنند با کمال فهم و درک قبول دارند که باید با کمک ایران وارد این بازارها شوند، یعنی امنیت، سابقه و موقعیت ارتباطات ایران مناسبترین است و مثلاً اگر کسی میخواهد در عراق سرمایهگذاری کند، مناسبترین راه این است که به ایران ملحق شود و از طریق ایران سرمایهگذاری کند. همینطور اگر بخواهد در ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان و کشورهای مختلف سرمایهگذاری کند، اگر مرکزیت خود را ایران قرار بدهد و منطقهای فکر کند، فرصت بزرگی برای انجام کارهای مختلف برای ما فراهم میآید.
خلاصه اینکه اگر به مجموعه اینها نگاه کنیم، اقتصادی و نه از نظر شعاری، امکان و الزام به رشد هشت درصد فراهم است.
سئوال این است که پس چرا نرسیدهایم؟ این هشت درصد در سند چشمانداز مطرح شده بود. و همه این امکانات را در طول این سالها داشتهایم و چیز جدیدی نیست.
برای این است که نظام تدبیر ما نظام تدبیر مناسبی نبوده است، یعنی نقشه راه، استراتژیها، برنامهها و نسخههایی را که عملیاتی کردهایم، متناسب با بارور کردن امکانات بالقوه ما نبوده است. نظام تدبیر و سیاستهای ما و نسخههایی که پیچیدهایم صحیح نبودهاند. این نسخهها متغیرالوضع بودهاند، یعنی ما تقریباً همه نسخههای موجود دنیا را در اینجا امتحان کردهایم. یک دوره اقتصاد جنگی و مدتی اقتصاد دولتی را پیاده کردیم. در دورهای اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد رفاه، اقتصاد ملغمهای و ترکیبی را اجرا کردیم و خلاصه به یک استراتژی واحدی که متناسب با اقتضائات جمهوری اسلامیایران باشد نرسیدیم.
با اینکه فرصتهایی را از دست دادیم و هزینه ـ فایدههای زیادی کردیم، هزار و خردهای پول هم وارد اقتصاد ما شده، منتهی بار تورمیآورده و اشتغال ایجاد نکرده است. ماشینآلات آوردیم، ولی تعطیل کردیم. نیروی انسانی تربیت کردیم، ولی در جای خودش از او استفاده نکردهایم. مهندس برق تربیت کردهایم، ولی رفته است و دارد خرید و فروش میکند و قس علیهذا. یعنی نه از نیروی انسانیمان درست استفاده کرده و نه سیاستهای درستی داشتهایم و لذا مشکل در تدابیر ما بوده است. خوشبختانه مجموعه این تدابیر جمعبندی و در قالب اقتصاد مقاومتی ارائه شده است. اقتصاد مقاومتی الگویی است که سوای مسائل اعتقادی به آرمان، ولایت و دستورات رهبران نظام واقعاً از نظر مدل نسخه کاملی است. اخیراً آقای نوبخت و تیم اقتصادی دولت و کسانی هم که دستاندرکار مسائل اقتصادی کشور هستند باور کردهاند این یک مدل بومی، اسلامی، ایرانی و متناسب با همه اقتضائات جمهوری اسلامیاست.
بنابراین در حال حاضر هم نسخه اقتصادی و هم منابع و امکانات را در اختیار داریم. آنچه که مانده عملیاتی کردن این نسخه است. به گروهی نیاز داریم که این فرآیند را از سیاستگذاری و تصمیمگیری تا اجرا دنبال کنند. در این گروه وسط باید بازنگری شود. یعنی کسانی که دستاندرکار هستند باید باور کنند اقتصاد مقاومتی نسخه واقعی اقتصاد ماست، یعنی از نظر علمی، امکان اجرایی شدن و توانایی باور کنند و تا این باور هم محقق نشود، به تعارف برگزار خواهند کرد. آقا فرمودند ما دیگر چقدر حرف بزنیم؟ همه حرفها زده شده و همه چیز موجود است. اینها را باید عملیاتی کرد.
بخشی از این عملیاتی شدن مربوط به دولت و حاکمیت است که خوشبختانه با برخورد جدیدی که آقای روحانی کرده و معاون اول، مسئولین و سازمان برنامه اعلام کردهاند و انشاءالله میخواهند برنامه آقا را اجرایی کنند، اگر واقعاً عزم بر این باشد و حالا که مجلس دارد برنامه ششم را تدوین میکند، واقعاً عزم بر این باشد و حالا که مجلس دارد برنامه ششم را تدوین میکند، واقعاً تمام جهتگیریهایش بر مدار اقتصاد مقاومتی باشد و دو باره مجلس نرود و این برنامه را چپ و راست کند و واقعاً این بیست و چند بند اقتصاد مقاومتی و روشنتر از همه هفتاد و چند بندی را که در اصول حاکم بر برنامه ششم را که آقا گفتهاند مبتنی بر همان اقتصاد مقاومتی است، واقعاً مجلس محترم خودش را موظف بداند این هفتاد و چند بند را در بند بند مصوباتشان جایگزین کنند.
این موضوع باید کاملاً فارغ از نتیجه مذاکرات باشد یا به آن مربوط دارد؟
نه، اصلاً به مذاکرات ربطی ندارد. در این هفتاد و چند بند له یا علیه نتیجه مذاکرات هم دیده شده است. ابتدا سازمان مدیریت میخواهد پیشنویسی را تهیه کند و باید واقعاً با یک اعتقاد ملی، الهی و انقلابی خود را موظف بداند که جدای از بحثهای نظری و قیل و قالها که این هفتاد و چند بند و بیست و چند بند اقتصاد مقاومتی را عملیاتی کند و برایش نسخه اجرایی بیاورد. بعد هم مجلس محترم در همان چهارچوب حرکت کند که این را پیاده کنند. مرحله بعدی مدیرانی هستند که قرار است اینها را اجرا کنند. اینها باید باور کنند که الگوی اقتصاد مقاومتی برای کشور ما مناسبتر از مدل بانک جهانی و مدل شرقی و یا مدل ملغمهای است که داریم. روی این مدل کار و برنامهریزی شده و متناسب با اقتضائات کشور ماست. اگر با باور وارد این صحنه شوند، به نظر من حتماً شدنی است. تربیت یک سری نیروهای اجرایی هم مهم است، چون یک سری پایههای علمیو حرفهای هم لازم است.
مثلاً سازمان مدیریت و برنامه باید برای این اقتصاد مقاومتی و برنامه ششم دورههای توجیهی بگذارد، یعنی باید در وزارتخانهها برای کارکنان برنامههای توجیهی بگذارند تا مدیران در باورشان بگنجد. بعد هم با یک انضباط و اقتدار باید این الگو اجرایی شود، یعنی هم مجمع تشخیص مصلحت نظام موظف به پیگیری است، هم سازمانهای بازرسی و نهادهای نظارتی مجلس و غیر مجلس باید خود را موظف بدانند نظارت کنند که این الگو اجرا شود، و الا حرف سر جای خودش باقی میماند. اگر این الگو اجرا شود، ما حتماً به این هشت درصد میرسیم. اینها یک سری مسائل نظام تدبیر هست. یک سری هم مباحث بینالمللی ماست. در هر صورت مسائل بینالمللی هم در مسائل اقتصادی ما نقش دارند و حتماً هم نقش دارند، منتهی اینکه اندازهشان چقدر است؟ آیا طوری هست که کیان کشور را با نظامات تحریم میتوانند به هم بزنند؟ در ظرف 30 سال گذشته دیدیم اینطور نیست. حداکثر تأثیرشان بین پانزده تا 30 درصد است که آن هم امیدواریم با پیش رفتن جریانات به شکلی حل و فصل شود، ولی خود ما هم به یک نظام تدبیر مناسب نیاز داریم، یعنی آیا نحوه برخورد ما با روابط بینالملل و بیرونی ما منفعل است یا فعال؟ این تهدیدها را از زاویهای میتوان فرصت هم محسوب کرد. این بستگی دارد به روحیهای که عرض کردم. اگر روحیه ما فعال، جهادی، اعتقادی، باوری و ملی باشد، حتی در برابر تهدیدها هم میشود مقابله کرد و پاتک زد، کما اینکه در جنگ تک و پاتک را انجام دادیم و حمله و دفاع را داشتیم. در عرصه اقتصاد هم میتوانیم.
در این برنامه تبدیل شدن ایران به قطب تجاری و ترانزیتی آمده است. آیا از ایران میتوان به عنوان یکی از اقطاب منطقه یاد کرد؟
خیر، توان بالقوهاش را داریم، ولی هنوز نشدهایم. حداقل استفاده را هم از توان بالقوه نکردهایم. میلیونها تن کالا مورد مصرف کشورهای اطراف یعنی کشورهای CIS و آسیای میانه هستند که راه آنها از طریق بندرعباس به این کشورهاست. این احتیاج به یک سری امور زیربنایی دارد، یعنی کشتیرانی، راهآهن، جادهها، بنادر، مقررات و قوانین تجاری منطقهای، تسهیلات، گمرک و تعرفههای ما باید دست به دست هم بدهند که این میلیونها تن که میلیاردها دلار درآمد و اشتغال و تکنولوژی برای ما دارد عملیاتی نشده است و داریم حداقل استفاده را از آن میبریم. ما با استراتژی تجاری حتماً میتوانیم توسعه و امنیت ملیمان راهم شکل بدهیم، یعنی با نقشه و استراتژی تجاری صحیح هم فرصتهای بالایی پیدا میکنیم، هم امنیت ما فراهم میشود. البته کارهای بزرگی باید بکنیم. حتی در آموزشهایمان باید تغییرات مهمیرا ایجاد کنیم.
برخورد ما با آموزشهای فنی و حرفهای باید تغییر کند. همینطور سختافزارها، نظام بانکی، گمرکی، استاندارد و حمل و نقل باید با این جهتگیری تناسب یابند. یعنی باید بحث درونزای بروننگر را که نکته مهمیاز نکات اقتصاد مقاومتی است، عملیاتی کرد و با توجه به پتانسیلهای درونی و درونزا بودن خودمان نگاه خارجیمان را تنظیم کنیم، یعنی اگر کالایی وارد میکنیم، نباید بگوییم واردات بد است. اتفاقاً باید هر چه بیشتر هم واردات کنیم، منتهی واردات برای تولید در جهت صادرات. یعنی مواد اولیه و ماشینآلات بیاوریم و ده برابر هم بیاوریم، منتهی تولیدی کنیم که بتوانیم صادر کنیم. بنابراین مدیریت واردات مسئله بسیار مهمیاست، نه قلع و قمع واردات. وقتی به قلع و قمع واردات فکر میکنیم، یعنی استفاده نادرست از منابع، ولی یک وقت با این دید نگاه میکنیم که واردات برای تولید در جهت صادرات است.
پینوشت: